به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی رمان «شماس شامی» نوشته مجید قیصری، دوشنبه شب 11 آذر با حضور یعقوب توکلی، یاسین حجازی و نویسنده اثر در قالب یکی از نشستهای «دوشنبههای كتاب انديشه»، در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
یعقوب توکلی در این برنامه گفت: من نویسنده نیستم و نمیتوانم از منظر نویسندگی به این رمان نگاه کنم، بلکه به عنوان یک معلم تاریخ و از نظرگاه تاریخی به این اثر نگاه کردم. بنابراین به خودم اجازه قضاوت درباره ساختار داستانی این رمان را ندادم. نظرگاهی که درباره آثار ادبی مربوط به حادثه عاشورا داشتم، بیشتر مرا جذب کرد تا پای این بحث بنشینم. واقعیتی که در این میان وجود دارد، آن است که میتوان در اغلب آثاری که درباره عاشورا نوشته شده است، عنصر مسیحی را به طور جدی میبینیم و راویان مسیحی را در داستانهای عاشورایی شاهد هستیم.
وی افزود: شاید بخشی از این موضوع به نویسندگان مسیحی که درباره عاشورا قلم زدهاند، برمیگردد. مثلا جرجی زیدان 2 کتاب درباره عاشورا دارد که در یکی از آنها یعنی «فاجعه کربلا» کاملا به موضوع بعد از واقعه عاشورا و کاروان اسرای اهل بیت (ع) پرداخته است. زیدان در کتاب «پیشوای بر حق» نیز زندگی و اتفاقات مربوط به زندگانی امام علی (ع) را در قالب داستان روایت کرده است. در دوران حکومت پهلویها، میتوان در میان آثار ذبیحالله منصوری، این حالت را دید که نویسندگان مسلمان را مسیحی نشان بدهند. «محمد پیامبری که باید از نو شناخت» نوشته او در واقع همان متن توسعهیافته «تاریخ اسلام» چاپ کمبریج است. این اتفاق درباره کتابی که منصوری درباره امام حسین (ع) هم تولید کرده، افتاده است. کتاب «امام حسین و ایران» که منصوری ترجمه کرده است، نوشته کورت فریشلر است. در این کتاب نظراتی که از جابر بن حیان نقل شده، با افکار لاوازیه و دیگر دانشمندان مسیحی غربی مقایسه شده است.
این تاریخشناس در ادامه گفت: اما آنچه بیشتر در ایران درباره ادبیات عاشورا اتفاق افتاده است، متعلق به ادبیات تصویری است. در فیلم «روز واقعه» شهرام اسدی، از ابتدا تا انتهای ماجرا را از دید عبدالله نصرانی مشاهده میکنیم. من به فیلم نگاه نمیکنم، بلکه به نوشته و فیلمنامه آن نگاه میکنم و آن کسی که آن را نوشته، برای من مهم است. بعد از «روز واقعه»، سریال «معصومیت از دست رفته» را داریم که داوود میرباقری آن را ساخت. در این اثر هم شاهد ماجرا و نزدیکترین شخصیت به شیعه و ماجرای کربلا، زن مسیحی شوذب است. ارتباطی که نویسنده این سریال برقرار کرده و در آن مقاطعی که میخواهد نشانی بدهد، بیشتر از زبان شخصیت ماریای نصرانی استفاده میشود، نه شوذب که قبلاً شیعه بوده و نه نامادری زید که شیعهای مخلص است. در سریال «مختارنامه» هم نقش پررنگ وهب نصرانی را شاهد بودیم. در این اثر هم مختار را به مسیر وهب، نشانی دادند. اوجی که میرباقری در مختارنامه میخواهد از کربلا نشان بدهد، یک روایت مسیحی است. فیلم دیگری هم که به روایت مسیحی از عاشورا پرداخته، «من و زیبا» ساخته آقای حسنپور است.
توکلی گفت: در تئاتر هم همین ماجرا را داریم. یکی از تئاترهایی که در این زمینه خوش درخشیده است، «خورشید کاروان» است که ماجرایش مربوط به دیر راهب مسیحی است. وقتی سیر تاریخی قضایا را جمع میکنیم، میبینیم کار مجید قیصری به نوعی در همان فرایند روایت مسیحی از واقعه عاشورا است.
مولف کتاب «سبکشناسی تاریخنگاری و نظریه انقلاب و تروریسم» در ادامه گفت: در ماجرای کربلا، داستان حسن بن حسن یا همان حسن مثنی را داریم. ماجرای دامادی او واقعیت دارد. او بزرگترین پسر امام حسن (ع) است و از حضرت قاسم بزرگتر است. حسن در کربلا زخمی شد و در نهایت در کربلا شهید نشد. حالا ما آمدهایم روایت داستانی را تغییر دادهایم و جای دامادها را عوض کردهایم. به همین دلیل است که در بسیاری از مواقع درباره تناقضی که این میان وجود دارد، بحث میشود که چگونه میشود برای قاسم 13 ساله، همسر انتخاب کنند؟ در خیلی از مواقع، داستاننویسها آمدهاند برای خودشان قصه تراشیدهاند و آنقدر این قصه و تاریخ در هم آمیخته شدهاند که داستان مورد نظر جا افتاده و تبدیل به تاریخ شده است. واقعیت ماجرا درباره کتاب «شماس شامی» این است که این اثر در زمینه قضایای تاریخی، چند نقص و چند حسن دارد. یکی از حسنهایش مقایسه امام حسین (ع) با حضرت یحیی (ع) است که امام حسین (ع) خود این کار را چند بار انجام داده است. علاوه بر تشابه شهادتشان، موضوع این است که حضرت یحیی (ع) هم مانند امام حسین (ع) راهی جز شهادت نداشت؛ چون نمیتوانست فتوا بر حرام بودن ازدواج هرود با برادرزادهاش ندهد. این مقایسه در یک جای این کتاب آمده و بسیار باارزش است.
وی در بخشی از سخنانش گفت: آنقدر که اسلام اهل سنت به امام حسین (ع) بدهکار است، اسلام شیعی نیست. چون با توجه به مسئله خلافت که اهل سنت قبول دارند، ماجرای کربلا راه تبعیت آنها را از یزید جدا کرد. یک مسئله دیگر درباره این کتاب، معرفی شخصیت یزید است که به لحاظ تاریخی صحیح است، اما از او قداستزدایی صورت نگرفته است.
توکلی در پایان سخنانش گفت: در کل من نسبت به تصویر تاریخ در این کتاب، توقع بیشتری داشتم. ما از شخصیت حضرت زینب (س) در این کتاب، یک سطر داریم و جای امام سجاد (ع) هم به کلی در آن خالی است.