محمدحسین لطیفی به شایعاتی در خصوص ساختن آثارش توسط دستیارانش و داشتن بودجه‌های بالا پاسخ داد.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: یکی از ویژگی‌های نشست با عوامل سریال "زمانی برای عاشقی"، پیوستن تدریجی عوامل به گفتگو بود، تهیه‌کننده و مجری طرح و البته زهرا سعیدی بازیگر از همه زودتر آمده بودند و بعد به تدریج دیگران اضافه شدند. با این حال زمان برگزاری جلسه هم این ماجرا ادامه داشت و دوستان یکی یکی می‌آمدند. لیلا بلوکات آخرین کسی بود که با لیوان چایش وارد جلسه شد و از همین رو این نشست نزدیک به چهار ساعت طول کشید. البته بعد از او هم احمد علامه دهر -که برای کار دیگری آنجا بود- آمد که همه در حال رفتن بودند و چند جمله‌ای بیشتر نگفت.

در بخش دوم این نشست با حضور معصومه شاهین فرد تهیه کننده، حسن لبافی مجری طرح و دستیار کارگردان، عنایت شفیعی، نفیسه روشن، زهرا سعیدی، لیلا بلوکات، احمد علامه دهر و نصرت میرعظیمی بازیگران و شهرام شکوهی خواننده، محمدحسین لطیفی کوله گلایه‌هایش را باز کرد و از شایعاتی گفت که پشت سر او مطرح می‌شوند.

بخش دوم و پایانی این نشست را می‌خوانید:

*خانم بلوکات پیش از آنکه شما بیایید درباره برخی از ویژگی‌های نقشتان حرف زدیم. امروزه در سریال‌ها و جامعه بیشتر بحث دعوای عروس با خواهر و مادر شوهر مطرح می‌شود، اما شما عروسی بودید که با پدرشوهرتان مشکل داشتید که بعید می‌دانم تجربه‌اش کرده باشید.

بلوکات: روزی که این نقش به من پیشنهاد شد، تردید بسیاری داشتم چون نقش بالاتر از سنم بود و من مادر بودن را تجربه نکرده بودم اما حضور لطیفی برای پیوستن من به کار بسیار تاثیر داشت. البته او مرا ترساند که ما عروس بدجنس نمی‌خواهیم و با نکاتی که می‌گفت من خط را می‌گرفتم و جلو می‌رفتم. زمانی که من به گروه پیوستم عوامل در بیمارستان تصویربرداری را ادامه می‌دادند. سکانس‌های آنجا اوج کار من بود. یادم می‌آید تازه از مسافرت آمده بودم و از استرس صورتم جوش زد. وقتی به بیمارستان رفتم هم مدام دعا کردم امروز نوبت کار من نشود و بتوانم با گروه آشنا شوم و در فضای کار قرار بگیرم. خوشبختانه این فضا هم مهیا شد و چند روزی وقت برای قرار گرفتن در فضا داشتم.

لطیفی: من همیشه سر صحنه شیطان هستم و با بچه‌ها خوش و بش می‌کنم.

شفیعی: او بمب روحیه است.

لطیفی: در آن روزها داشتم وارد اتاقی می‌شدم که بلوکات آنجا بود و می‌خواستم با او شوخی کنم اما قیافه اخمو و درهمش را که دیدم نرفته برگشتم.

بلوکات: لطیفی که وارد اتاق شد اشک‌های من و قیافه درهمم را دید و رفت. نمی‌خواست حس مرا به هم بریزد.

لطیفی: مردم از سریال ما ایده گرفته‌اند و کسی به من می‌گفت دیگر سر مزار عزیزشان که می‌روند گل‌ها را پرپر نمی‌کنند تا شاید کسی که ندارد بیاید و آن گل را بردارد.

*آقای لطیفی حاشیه‌هایی درباره کار شما وجود دارد، از اختصاص بودجه زیاد تا ساخت آثارتان توسط دستیارهایتان!

لطیفی: من گلایه‌ای به معاونت سیما دارم که می‌خواهم مطبوعاتی شود. به عدد و رقم کار ندارم محبت سیما به من برایم دردساز می‌شود. مدیران اجازه بدهند من کمتر کار کنم چون هم برخی دوستان علاقه ندارند مرا سرکار ببینند و هم خودم دلم نمی‌خواهد. ما "زمانی برای عاشقی" را با بودجه یک کار سینمایی ساختیم که 45 روز کار دارد و ما دو ماه و 10 روز وقت گذاشتیم. اما برخی می‌گویند لطیفی نازپرورده تلویزیون است. من تمام کسانی را که پشت سرم غیبت کردند، می‌بخشم.

بلوکات: از من هم در مصاحبه‌ای پرسیدند درست است که سریال‌های لطیفی را دستیارهایشان می‌گیرند و من خیلی عصبی شدم و متعجب بودم این حرف ها از کجا درآمده است.

لطیفی: من سالها است با ابراهیم غفوری به عنوان تصویربردار کار کرده‌ام. فردی که در کارش خشک و جدی و منضبط است. او پایان سریال "وفا" که من زمان تصویربرداری‌اش گیم بازی می‌کردم، به من گفت من همیشه از این کار تو ناراحت می‌شدم اما فهمیدم اینگونه انرژی‌ات را جمع می‌کنی. راحت دیدن من پشت صحنه برای برخی این شائبه را پیش آورده که نیستم، در حالی که من علاقه‌ای به فریاد زدن ندارم تا بگویم هستم.

شاهین: برای خود من هم پیش می‌آمد که با لطیفی حرف می‌زدم و فکر می‌کردم حرفم را گوش نمی‌دهد. به ویژه که دیر پاسخ می‌داد. اما به مرور فهمیدم او متانت به خرج می‌دهد و در پاسخ دادن شتاب زده نیست.

لطیفی: دوستانی که مرا می‌شناسند می‌دانند گوشی من یک طرفه است و حتی از خانه هم باید به من پیام بدهند و بخواهند با آنها تماس بگیرم بنابراین مجبورم به پیام‌هایم توجه کنم اما پشت سرم می‌گویند او همیشه با موبالیش بازی می‌کند! دوست عزیز من برای کار الف ویژه به فرانسه می‌رود و دستیارش کارش را ضبط می‌کند یا دیگری در قبرس تفریح می‌کند و دستیارش کارش را می‌گیرد و حرفی پشت سرشان نیست اما درباره من که فقط پنج روز مریض بوده‌ام و سرکار نیامده‌ام چه حرف‌ها که نمی‌زنند. جز آن 5 روز، برای حضور در جشنواره‌ای من سه روز هم سر "دودکش" به مسکو رفتم. در مجموع هشت روز از هفت ماه و نیم کار نبودم و در آن مدت دستیار من که کار را هم نوشته و به آن مسلط است، کار را ضبط کرد.

برخی می‌خواهند بگویند کار برای من مهم نیست. فکر می‌کنم اگر دوستان به جای درآوردن این حرف‌ها به کار خود برسند موفق‌تر خواهند بود. البته به جان فرزندم من همه‌شان را حلال می‌کنم. با این حال بعید می‌دانم بعد از عید حضورم در تلویزیون را ادامه بدهم. اگر یک سال سه کار پشت هم بسازم دیگر باید یک سال استراحت کنم.  همیشه به مدیران گفته‌ام باور کنید تلویزیون برای من است. شما از پشت این میزها می‌روید و من فیلمساز باقی می‌مانم. سال آینده احتمالا در سینما حضور دارم و "خلیج ایرانی" را می سازم که البته از این کار می‌ترسم چون 85 درصد آن روی آب و کشتی و لنج و در فضای جنگی می‌گذرد.

*اگر دوستان موافق باشند یک جمع بندی داشته باشیم.

روشن: من از قلب مهربان لطیفی انرژی می‌گرفتم و فکر می‌کنم با سریال‌های آبکی سطح سلیقه مردم پایین آمده و بیشتر کار آبکی می‌پسندند. آثاری مثل "زمانی برای عاشقی" می‌تواند سلیقه مخاطب را بالا ببرد.

عظیمی: حضور در این کار باعث افتخار من بود. آرزو دارم کسی در عرصه بازیگری کم فروشی نکند.

شکوهی: خوشحالم اولین تجربه تیتراژ خوانی‌ام را در این سریال با لطیفی داشتم. آن هم در موضوعی که دوستش دارم.

بلوکات: شنیده بودم می‌گفتند چرا یک تهیه‌کننده جوان پای این کار است و خانم شاهین 25 ساله‌اش است!

لطیفی: راست گفته‌اند!

بلوکات: خوشحالم که خانم‌ها می‌توانند سکان یک کار را در دستشان بگیرند. من بعد از 14 سال کار نیاز به یک آفرین از یک کارگردان صاحب سبک داشتم و آفرینی که لطیفی به من گفت خستگی‌ام را برد و مسئولیت کار من بیشتر شد.

سعیدی: گرچه بازیگران ویترین یک کار هستند اما یک پشت صحنه خوب لازم است و همه مهم هستند تا ما دیده شویم.

عرفان برزین: آرزویم بود با آقای لطیفی کار کنم.

*حرف دیگری نداری؟

برزین: نه!

شفیعی: استانیسلاوسکی در یکی از آثارش به "اخلاق در صحنه" اشاره می‌کند، به نظرم یک پشت صحنه خوب است که صحنه خوب را می‌سازد.

لبافی: من کوچک حسین لطیفی هستم. به جرات می‌گویم که شاگرد و جامه‌دارش هستم.

لطیفی: اختیار داری. سر سریال "کت جادویی" دور هم بودیم که رامبد جوان ناگهان گفت چقدر از هم تعریف می‌کنید کمی به هم فحش بدهید، حالم بد شد!  من هم از بچه‌ها انرژی می‌گیرم و گرچه گاهی سه ساعت در شبانه‌روز می‌خوابیدم اما همراهی آنها با من حالم را خوب می‌کرد. همه دلشان با کار بود. آهنگساز و خواننده‌مان پای کار بودند. در حالی که بارها برای خودم پیش آمده به این صنف زنگ بزنم و پاسخ بشنوم حسین من شمالم... اما شکوهی کاری که از او خواستم را در اولین فرصت برایم ایمیل کرد. گرچه بخشی از کار قیچی خورد و من با خودم می‌گفتم یعنی شکوهی شنیده؟ انشالله که نشنیده است!

شکوهی: فکر کنید نشنیده باشم...

علامه دهر: فردی در مصاحبه‌ای گفته بود "صدا و سیمای ما آشپزخانه‌ای است که فقط یکی دو رقم غذا می‌پزد" من هم این موضوع را قبول دارم و معتقدم مستقیم‌گویی بدترین شکل تبلیغ یک موضوع است. "زمانی برای عاشقی" به خاطر سوژه قشنگش دست مریزاد دارد.