به گزارش خبرگزاری مهر، جوامع بشري همواره شاهد فرو رفتن افرادي در گرداب انحرافات اجتماعي بوده و تجارب تلخي از آسيب هاي آن در هدررفتن سرمايه ها و نابساماني هاي خود و اجتماع دارند. به همين جهت در طول تاريخ، تلاش هاي مستمري با انگيزه ها و رويكردهاي متفاوتي انجام گرفته تا علل پيدايش انحرافات اجتماعي و راههاي پيشگيري آن مورد بررسي قرار مي گيرد.
اين امر توسط مصلحان اجتماعي كه در راس آنها انبيا و رهبران الهي قرار دارند، صورت گرفته كه همواره با احساس مسئوليت و تكليف، چنين رسالتي را بر دوش كشيده و بر اساس مبدا و معاد، راهكار ويژه اي براي اصلاح فرد و جامعه ارائه داده اند.
انسان همواره ميان دو بي نهايت قرار دارد.بي نهايت خير، كمال، نور و توحيد، بي نهايت شر، نقص، ظلمت و شرك كه در آن قرآن كريم، آيه 3و4 سوره تين، اين دو بي نهايت به "اعلي عليين"و"اسفل السافلين"تعبير شده است. انسان همواره درحال انتخاب اين دو راه است تا شخصيت خويش را تكوين بخشد و بر اساس شخصيت تكوين يافته اي كه مولود علم و عمل است،حركت و تلاش نمايد. ازآنجا كه انسان داراي دو مولفه آگاهي و آزادي برخوردار است. بدين سبب مسئول و مكلف اعمال گفتار و احوال خويش مي باشد، لذا هرگونه انحراف فكري، عقيدتي و انحطاط اخلاقي مولود انگيزه انديشه و عمل انسان است،خواه اين انحرافات فردي خواه اجتماعي باشد.
تعامل فرد و جامعه در انحرافات
انحرافات اجتماعي متاثر از انحرافات فردي است. زيرا بدون شك فرد صالح در ساختن جامعه سالم تاثير بسزايي دارد و جامعه نوراني و هدايت يافته، معلول افراد هدايت شده و عادل مي باشد. اگر چه از نقش جامعه هم در هدايت يا منحرف نمودن افراد نمي توان چشم پوشي نمود، بخصوص در افرادي كه زمينه هاي لازم براي هدايت و انحراف را داشته باشند.لذا هم فرد و هم جامعه در به انحراف كشيدن يا هدايت يافتن افراد در تعامل هستند.
بدين جهت از مهمترين اهداف اساسي بعثت انبيا از سويي تربيت انسانهاي نوراني، موحد و عادل و از سوي ديگر تكوين جامعه نوراني، الهي، عدالت خواه و عدالت پيشه است.
ضرورت كنترل و نظارت اجتماعي برآسيب ها از نظر اسلام
حضرت علي(ع) در وصيت به فرزندانش در خصوص پيامدهاي منفي بي توجهي به نظارت و كنترل انحراف مي فرمايند؛ هرگاه نظارت بر رفتارها را رها كنيد، نتيجه آن تسلط انسانهاي هنجار شكن، كجرو و منحرف بر جامعه صالحان است. درآن صورت خير و استمداد از خداي سبحان سودي ندارد و خدا پاسخ مثبت نخواهد داد. زيرا تسلط افراد كجرو و منحرف بر فرهنگ جامه، نتيجه سستي و بي توجهي شما به وظيفه اجتماعي خود، يعني نظارت و كنترل مي باشد.
انحراف از ديد اسلام
انحراف خروج از جاده فطرت و افراط و تفريط در پيمودن صراط مستقيم الهي است. از نظر عرفان، انحراف، نشناختن و نديدن تجليات اسماء صفات حق تعالي است. به عبارت ديگرخدا را از زندگي فردي، خانوادگي و اجتماعي غايب نمودن است. در اين صورت انسان رها شده وانهاده، منشا تمام بيماريها، انحراف ها و خطاهاي علمي و عملي مي گردد كه علت آن در قرآن بيان شده كه همان"خداي غائب را پرستيدن"است. در حالي كه خداي سبحان"شهود"مطلق، اول، ظاهر و باطن است.
قرآن كريم با معيارهاي واحد و واقع گرا، همه انسانها را مخاطب قرار داده و بر مبناي ايمان به خدا و عمل صالح انحرافات و آسيب هاي اجتماعي را بيان مي نمايد؛ همانا انسان در زيان است مگر كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام داده اند و يكديگر را به حق و صبرسفارش نمودند. در اين آيه معيار افراد به هنجار و جامعه سالم، ايمان به خدا و در راستاي آن عمل صالح مي باشد.
رتبه بندي انحرافات از نظرقرآن
همه انحرافات اجتماعي در قرآن كريم از يك پايه برخوردار نيستند، بلكه برخي از ارزشهاي منفي بيشتري برخوردار بوده و بيشتر مورد نكوهش قرار گرفته است كه ازآنها به كبائر تعبير شده است؛ اگر گناهان بزرگي كه از آن نهي شده ايد دوري كنيد ازگناهان شما مي گذريم.
در ميان هنجارهاي ديني، آنچه مستقيما مربوط به رابطه انسان با خداست و بيانگر حق الله است، توحيد مي باشد. لذا مهمترين نابهنجاري، شرك است. زيرا بيشترين آسيب را به مهمترين هنجار ديني كه همان توحيد و اخلاص است وارد مي كند و در ميان آن دسته از هنجارهاي ديني كه بيشتر به روابط افراد با يكديگر مربوط است، احترام به همسر و افراد خانواده مي باشد. زيرا بيشترين آسيب را به منسجم ترين و عاطفي ترين رابطه اجتماعي"خانواده"وارد مي سازد.
واژه هاي قرآني پيرامون انحراف
در قرآن كريم، انحراف با واژگاني چون"فسق"، "ضلالت" و "غوايت"آمده است. فسق به معناي خروج از هسته اوليه وجودي و انقطاع از فطرت الهي و توحيدي است. ضلالت به كسي اطلاق مي شود كه با خود بيگانه و نامحرم باشد. بنابراين هر كسي كه به دروغ، تهمت، افترا، دزدي، زنا، شراب نوشي، قتل، غارت، تضييع حقوق ديگران، حسد و كينه توزي مي پردازد در ضلالت و گمراهي به سر مي برد و اگر از روي عمد اين اعمال را انجام دهد،در ضلالت آشكار است. غوايت به معناي بي هدفي است. اين بي هدفي و سرگرداني يكي از بزرگترين و عمده ترين انحرافات مي باشد.
بنابراين مي توان گفت در جامعه اي كه ياد و نام خدا در متن افراد جامعه كمرنگ گردد و هدف جامعه تقرب به خداي متعال نباشد و ارزشها و انگيزه هاي جامعه سمت و سوي غير الهي پيدا نمايد نتيجه اي جز ضلالت و بي هدفي نصيب افراد نمي گردد. لذا به تدريج ارزشها به غيرارزشها و سپس به ضد ارزشها تبديل مي گردند و تدريجا ضد ارزشها ارزش تلقي مي شود. در اين وضعيت، فرد و جامعه وارونه شده و منكر، معروف و معروف، منكر مي شود.