خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: اکران فیلم سینمایی "عملیات مهد کودک" و حضور فرزاد اژدری کارگردان، علیرضا خمسه بازیگر و سیدرضا معتمدی طراح جلوههای ویژه و بصری این فیلم در محل خبرگزاری مهر فرصتی فراهم کرد تا چالشها و ضرورتهای توجه به سینمای کودک و لزوم توجه و برنامهریزی درست مسئولان به این ژانر سینمایی نیز در این نشست به بحث و تبادل نظر گذاشته شود.
در بخش نخست درباره داستان فیلم "عملیات مهدکودک" و به ویژه بخش جلوههای ویژه آن، طراحی و اجرای شخصیت گربه فیلم و ارتباط آن با بازیگران از جمله علیرضا خمسه، اهمیت و جایگاه سینمای کودک در ایران و جایگاه آن در بین سرگرمیها و ... صحبت کردیم.
در بخش دوم و پایانی نشست نقد و بررسی فیلم "عملیات مهد کودک" علاوه بر بحث و گفتگو درباره فیلم هریک از مهمانان موضوعات و چالشهای سینمای کودک را به صورت مصداقی مطرح کردند و این صحبت مصداقگونه گاه به بیان خاطرات انجامید.
یکی از اصلی ترین مباحث مطرح شده در این بخش وجود تناقض بین آنچه در فیلمها مطرح میشود با واقعیتهای اجتماع بود. بخش پایانی نشست را از نظر میگذرانید:
* جناب خمسه در کنار بازیگر بودن به عنوان یک روانشناس هم فعالیت دارد و او قطعا میتواند از این ظرفیت در سینما و به ویژه برقراری ارتباط با بازیگران کودک بهره ببرد. خود شما تا چه اندازه توانستهاید از این ظرفیت در کارتان بهره ببرید و اساسا چقدر چنین فرصتی برای بازیگرانی که در زمینههای روانشناسی تخصص دارند فراهم است که از این بخش از تجریبات و دانش خود در سینما بهره ببرند؟
خمسه: برای پاسخ به این پرسش یک مثال می زنم. یک روز با ناظم مدرسهای پسرانه در مقطع دبیرستان صحبت می کردم. او تعریف می کرد در مراودات آموزش و پرورش از یک هیات آلمانی دعوت شده بود که از یک روز فعالیت دبیرستان آنها دیدن کنند. این دوست من در ادامه تعاریف خود گفت که طبق رسم مهمانداری مدرسه را آب و جارو کردیم. سطل زباله ها تمیز و مرتب در فواصل مختلف از حیات مدرسه قرار گرفته بود و همه چیز آماده میزبانی بود. حدود ساعت 11 ظهر این هیات آلمانی وارد مدرسه شد. رئیس این جمع آلمانی تا وارد حیات شد سطلهای زباله را جابجا کرد و در کلاسها را بیمهابا باز کرد. همه ما تعجب کرده بودیم. زمانی که آنها در دفتر مدرسه مستقر شدند از او دلیل رفتارش را جویا شدیم. گفت زمانی که به اینجا آمدم آنچه دیدم دور از واقعیت به نظر می رسید و با این کار می خواستم عکس العملتان در قبال این رفتار را ببینم.
در واقع این دستاندرکار امور آموزش در مدارس آلمانی میخواست بفهماند که نظم ایجاد شده در آن روز مدرسه جزو طبیعت پسربچههای دبیرستانی نیست و فضایی را که دیده بود تصنعی ارزیابی کرد.
* ربط این مثال با سئوال مطرح شده چیست؟
خمسه: این مثال را بیان کردم تا بگویم زمانی یک سیستم آموزشی طبیعی وجود دارد که نوجوانان در مقطع دبیرستان به اقتضای طبیعت خود رفتار کنند.
طبیعت یک پسربچه 14 تا 16 ساله این است که در محیط آموزشی که هشت ساعت از روز را در آنجا زندگی میکند رفتارهای خاص این دوره سنی را از خود نشان دهد. یعنی با لگد زیر سطل زباله میزنند، دست به یکی میکنند تا همکلاسی خود را اذیت کنند و یا حتی شیشه می شکنند. این رفتارها آنقدر عادی است که در کشوری چون آلمان با نظمی که از آن سراغ داریم هم انجام میشود تا جاییکه وقتی مدیر آلمانی با رفتارهایی از این دست مواجه نمی شود فضای موجود در مدرسه را تصنعی ارزیابی می کند.
*معتقدید آنچه در سینمای کودک نشان داده می شود مغایر با طبیعت کودک و نوجوان است.
خمسه: دقیقا همین است. این مثال را زدم تا بیان کنم بسیاری از فیلمهایی که برای کودکان و نوجوانان ساخته می شود مغایر با طبیعت آنهاست. بنابراین زمانی که با یک روانشناس صحبت میکنیم تصدیق می کند که نوجوانی یعنی شور و هیاهو و حتی نشان دادن رفتارهای ناهنجار. حال اینکه اگر این طبیعت را در فیلم ها و سریال ها نشان دهیم فورا برچسب انضباطی به آثار میخورد و در حوزه نظارت مورد ایراد قرار میگیرند.
* به شکل مصداقی می توانید مثال بزنید.
خمسه: برای بیان مصداق حضور ذهن ندارم اما اگر نیمرخ روانی یک نوجوان را بکشیم با آنچه در فیلم ها و سریال ها دیده می شود متفاوت است.
کودک و نوجوان برحسب طبیعت خود حرفهای قلمبه و سلمبه نمیزند و یا رفتارهای بزرگمنشانه از خود نشان نمی دهد ولی آنچه در فیلمها و سریالهای ما نشان داده میشود عمدتا بچههایی هستند که خیلی اتو کشیده رفتار میکنند و حرف میزنند. چنین شخصیتهایی قهرمان فیلمها و الگوی کودکان و نوجوانان میشوند آنهم بدون آنکه پشتوانههای منطقی داشته باشند.
جالب اینجاست همین شخصیت قهرمان و کارگردان چنین اثری از جشنواره های مختلف هم جایزه میگیرند. البته این جایزه گرفتنها ذاتا عیب ندارد اما در نهایت با اصول روانشناسی مغایر است. منظور من این نیست که قهرمان و الگو نداشته باشیم ولی نباید وجوه واقعی شخصیتها و آنچه را در جامعه رخ میدهد، کاملا نادیده گرفت.
حالا من یک سئوال از شما به عنوان خبرنگار دارم؛ در این اوضاع و احوال چطور میتوانم از ظرفیت حرفه روانشناسی خود استفاده کنم؟ مباحث روانشناسی در فیلمها و سریالهای ایرانی با الگوهای "من درآوردی" مطرح می شود و همین مسئله باورپذیری را به صفر می رساند و موجبات بی اعتمادی مخاطب را فراهم میکند.
* در فیلم "عملیات مهد کودک" با تذکر و یا توصیهای از این دست مواجه شدید؟
اژدری: تا جای ممکن سعی کردم به گونهای عمل کنم که با ممیزی مواجه نشوم اما پیرو صحبت های آقای خمسه اگر بچههای بازیگر در "عملیات مهد کودک" کار غیرعادی می کردند قطعا صدای اعتراض ناظران و مسئولان در میآمد و متذکر می شدند که فیلم بدآموزی دارد. این در حالی است که آنچه به عنوان بدآموزی مطرح میشود جزئی از رفتارها و خصوصیتهای سنی کودکان است. مگر میتوان این رفتارها را از کودکان گرفت.
خمسه: بنابر دلایلی از این دست نمیتوان از ظرفیت های روانشناسی در مراحلی چون فیلمنامه، شخصیتپردازی و کارگردانی استفاده کرد چراکه با سدها و موانع متعددی مواجه می شویم؛ موانعی که از نگاه مسئولان ارزش تلقی می شود اما واقعیت این نیست.
*این بحث تشخیص ارزش و ضد ارزش هم برای سینمای ایران دردسر شده است!
خمسه: سی سال در عرصه سینما فعالیت می کنم و با قاطعیت می گویم آنچه به عنوان ارزش تلقی می شود به معنای واقعی ضد ارزش است. وقتی همه پدیده های اطراف را شسته و رفته و بی عیب و نقص نشان می دهیم نتیجه این می شود که رئیس جمهور دولت نهم و دهم وجود فساد، فحشا، قاچاق، جنایت، فقر و ... مسائل دیگر را منکر می شود.
به اعتقاد من کار سینما مانند حرفه پزشکی است، به این معنا که هم سینما و هم پزشکی پدیده ها را درشت و اغراق شده بیان می کنند. به عنوان مثال اگر یک سرماخوردگی ساده داشته باشیم برای اطمینان و جلوگیری از بروز مشکلات دیگر، پزشک آزمایشهای مختلفی میدهد یعنی با درشت نمایی پدیده ها را مهم و در عین حال خطرناک نشان می دهد تا از مشکلات بعدی جلویگری شود. سینما هم چنین وظیفهای برعهده دارد.
* اما خروجی سینمای ما چنین عملکردی که شما میگویید ندارد. برخی فیلمسازان از این وظیفه خود سوءاستفاده کردند و همین مساله اعتماد مدیریت فرهنگی کشور به کلیت سینما را کمرنگ کرده است.
خمسه: فیلمساز باید در ساخت فیلمها به گونهای عمل کند که با ارزشهای حاکم بر جامعه سازگار باشد در غیر این صورت اثرش اکران نمی شود. اما با همه این حرف ها رسالت ما سینماگران این است که به دولتمردان بگوییم تا زمانی که نگاه شما به مسائل و پدیدهها کوتاهمدت است اوضاع و احوال به همین شکل است.
به اعتقاد من کشورهای موفق دنیا نگاهشان به آینده است و تنها به امروز و این لحظه فکر نمیکنند. این در حالی است که سرزمین ما پیشینه و پشتوانه غنی فرهنگی و اسلامی دارد. ایران در دوران باستان از بهترین تمدنها بوده و وقتی با دین اسلام درآمیخته است، بهترین فرهنگها شکل گرفته است، اما حاصل این تمدن در طول سالها در دولتهای مختلف دچار افول شده که دلیل عمده آن عملکرد دولتمردان بوده است. دولتمردان در این سرزمین همواره به فکر کشورگشایی و قدرتنمایی سیاسی بودهاند از همین رو از آینده جا ماندهاند.
* در کنار همه این کوتاهیها که شما اشاره کردید امروزه با پدیدههای مدرنی چون رسانههای مجازی هم روبه رو شدهایم که به نوعی رقیب سینما و رسالت آن هستند. به اعتقاد شما در این بین وظیفه سینماگران چیست؟
اژدری: سینما هیچ کاری از دستش بر نمیآید. در واقع تا زمانی که فیلمساز چشم اش به نوبت اکران و مرحمت مسئولان باشد حرف تازهای بیان نخواهد شد.
خمسه: مثال خوبی زدید. سالهاست که فضای مجازی به زندگی ایرانی وارد شده است و با وجود اینترنت و انواع شبکههای اجتماعی مرزی بین کشورها و ملتها وجود ندارد. با این اوصاف کودکان و نوجوانان ما در فضایی غیر از یک زندگی ساده ایرانی زیست می کنند. در چنین شرایطی خانوادهها فقط تا اندازه ای میتوانند مقابل این تکنولوژی بیاستند که البته این ایستادگی از اساس اشتباه است.
به اعتقاد من باید شرایطی فراهم کرد تا کودکان آزاداندیش تربیت شوند و در سایه این آزاداندیشی انتخاب کنند. باید هنر انتخاب کردن را از کودکی به کودک یاد داد و این امکان میسر نمیشود مگر با فرهنگسازی از طریق سینما، تلویزیون، تئاتر و موسیقی.
معتمدی: در جشنواره فیلم کودک و نوجوان امسال، یونیسف طرح و ایده جالبی را اجرا کرده بود. به این ترتیب که به نوجوانان 12 تا 18 سال فرصت فیلمسازی داده بود منتها روش فیلم ساختنشان اینگونه نبود که دوربین دست نوجوان بدهند و بگویند برو فیلم بساز! نه به هیچ عنوان چنین نبود. همه امکانات حرفه ای در اختیار بزرگسالان گذاشته می شد و فقط سوژه فیلم ها از بچه ها بود. هدف از این کار ارائه قدرت آزادی بیان به نوجوانان بود. آنها فرصت حرف زدن را به کودکان میدادند تا آنچه با کلمات نمیتوانند بیان کنند از طریق فیلم به تصویر بکشند.
* در واقع فیلمهایی که میساختند هدفمند بود.
معتمدی: دقیقا همینطور بود. این همان نکتهای بود که در صحبتهای علیرضا خمسه نیز وجود داشت. این برنامه از سوی یونسکو برگزار شد و چون آنها عادت دارند هدفمند کار کنند این پروژه را هم با برنامهریزی جلو بردند. در خارج اینگونه است که آنها صرفا برای دل خودشان فیلم نمیسازند بلکه آثار بسیار هدفمند ساخته میشود تا بعدها در مدارس به نمایش درآید و استعدادها و یا انحراف های احتمالی که در فیلم به نوعی مطرح شده است، کشف و بازپروری شود. سیاست و نوع نگرش آنها رو به آینده است.
خمسه: شما از یک زاویه که به کار یک جراح و یا کسی که با چاقو قتل انجام میدهد نگاه کنید شباهتی احساس میکنید. هر دو با تیغ و چاقو سر و کار دارند ولی جراح هدفمند و هدایت شده چاقو دست می گیرد اما آدمکش مسیر انحرافی را طی می کند. به همین دلیل معتقدم سینمای کودک تنها یک سینما نیست بلکه بستر مهمی برای آموزش و پرورش است.
* اگر سینمای کودک را به مثابه محفلی برای تربیت انسان درنظر بگیریم تا چه اندازه در انجام این رسالت موفق عمل کردهایم؟
خمسه: به هیچ عنوان موفق نبوده است.
چرا؟
معتمدی: در شرایطی که تلویزیون سریال "هری پاتر" را دوبله و برای کودکان پخش میکند، می توان معترف شد که این کارخانه انسان سازی موفق عمل نکرده است. سریال "هری پاتر" تبلیغ جادوگری است و اساسا اتفاقهای داستان در یک مدرسه جادوگری میگذرد. این در حالی است که فرهنگ جادوگری در دین اسلام و حتی در فرهنگ ملی و میهنی ما مورد نکوهش است اما با دوبله سریالی چون "هری پاتر" مباحثی را به خورد کودکانمان می دهیم که از مصادیق جادوگری است.
خمسه: نکته دیگر اینکه در یک جامعه سالم همه پدیدهها و وجوه انسانی باید با هم رشد کند.
معتمدی: نکته این است که در ایران هنوز بر سر ابتداییترین مسائل ماندیم و گاهی در این ماندن پافشاری نیز می کنیم.
*در جمعبندی بد نیست نظر علیرضا خمسه را به عنوان بازیگری که در 2 فیلم "سلام بر فرشتگان" و "عملیات مهدکودک" با فرزاد اژدی کار کرده است، درباره نوع کارگردانی اژدری در عرصه سینمای کودک جویا شویم.
خمسه: در فرهنگ جامعه ایرانی اینگونه جا افتاده که افراد پیشکسوت حتما بیشتر می دانند و آگاهتر هستند. حال این نوع نگاه در عرصه سینما هم وجود دارد که اگر یک پیشکسوت هنر در کاری حضور دارد حتما به نوعی پدری می کند و راهنمای گروه است اما همیشه چنین نیست و به هیچ عنوان سن و سال ملاک درستی برای ارزیابی این مطلب نیست و به شناخت و شعور طرفین بستگی دارد.
به عنوان مثال همان زمان که با اژدری کار می کردم با کارگردان دیگری کار کردم که حداقل 30 سال در سینمای ایران کار کرده اما 30 نکته هم از سینما یاد نگرفته است. بنابراین وقتی یک کارگردان جوان به من پیشنهاد کار می دهد به هیچ عنوان به سن و سال طرف نگاه نمی کنم بلکه موضوع فیلم و همچنین کیفیت فیلم های پیشین کارگردان برایم مهم است. جالب است که بدانید من ضعیف ترین فیلم سینمایی خود را با یکی از کارگردان های مطرح سینمای ایران کار کرده ام. این در حالی است که اولین سیمرغ فیلم فجر خود را برای حضور در فیلم یک کارگردان جوان دریافت کردهام. بنابراین پیشکسوت بودن همیشه دلیل بر خوب بودن نیست و به نوعی اشاعه فرهنگ جوانکشی است.
روز اول که با فرزاد اژدری صحبت می کردم به این فکر نمی کردم که در بهترین فیلم و یا بدترین فیلم جهان حضور دارم بلکه معتقد بودم با "عملیات مهدکودک" وارد سرزمینی میشویم که میخواهیم در آن به یک شناخت تازه برسیم. خوشبختانه فیلم اول اژدری یعنی "سلام بر فرشتگان" اثر خوبی بود و دختر خودم این فیلم را بسیار دوست دارد و البته فیلم دوم اژدری، فیلم کمنقصتری است.
* جناب اژدری در پایان و در پاسخ به صحبتهای آقای خمسه چه مطلبی برای گفتن دارد؟
اژدری: من حرفی برای گفتن ندارم. شنیدن هر دیدگاهی از سوی علیرضا خمسه برای من افتخار است چون تنها با یک بازیگر کار نکردم بلکه به معنای واقعی با یک تجربه سیال در صحنه همکاری می کردم.
آنچه مسلم است تعریف داستان یکی از مهمترین معیارهای ایجاد خلاقیت در کودکان است و من طی تحقیق های بسیاری که داشته ام متوجه شدم کودکان به شنیدن داستانهای مدرن علاقه دارند. حال این نگرانی نیز وجود دارد که داستان های کهن ایرانی در خطر فراموشی هستند و به همین دلیل معتقدم برای ارائه داستان های کهن ایرانی باید به شکل مدرن و در کمال جذابیت این مهم را به انجام رساند و من در فیلم دیگری که با موضوع کودک کار کنم قطعا داستانی برگرفته از ادبیات کهن را به شکل امروزی خواهم ساخت.
گفتگو از پریسا ساسانی و نیوشا رزوبان