فرخنده آقایی نویسنده داستان‌های اجتماعی گفت: یکی از رنج‌های هنرمندان و از جمله نویسندگان در کشورهای عقب افتاده این است که بتوانند کارشان را با طیب خاطر ادامه دهند و از آن لذت ببرند. ظاهرا ما در کشورمان نویسنده شاد و شنگول نداریم و همه به نوعی از این رنج، سهم برده‌اند.

به گزارش خبرنگار مهر، فرخنده آقایی نویسنده عصر روز یکشنبه 17 آذر در یکی دیگر از نشست‌های عصر تجربه که در بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان برگزار می‌شد، به بیان پاره ای از تجربیات داستان نویسی خود پرداخت. آقایی نویسنده‌ای است که داستان‌هایش غالباً رویکردهای اجتماعی و نگاهی منتقدانه و بی‌طرفانه به موضوعات انسانی دارد و به لایه‌های متفاوت جامعه می‌پردازد. وی در داستان‌هایش بیشتر مسائل و مشکلات زنان طبقه متوسط شهری را مد نظر قرار می‌دهد.

این نویسنده که اولین مجموعه داستانش را با نام «تپه‌های سبز» در سال 1366 منتشر کرد، در ابتدای این جلسه ضمن اشاره به سوابق نویسندگی خود، از اینکه منتقدان همواره به آثار وی توجه داشته‌اند، ابراز خشنودی کرد و گفت: فکر می‌کنم حسی که در داستانهایم داشته‌ام و آن به اصطلاح «آنِ نوشتن» من به مخاطب منتقل شده است.

آقایی افزود: به عقیده من فرم و محتوا در داستان مکمل یکدیگرند و اگر این دو دیده نشوند، این یعنی اینکه اثر خوب از آب درآمده است.

نویسنده «از شیطان آموخت و سوزاند» درباره کارکردهای کلاس‌های داستان نویسی هم یادآور شد: حداقل کارکرد این کلاس‌ها این است که شرکت کننده‌ها، داستان خوان‌های خوبی می‌شوند. اگر کسی لذت داستان خوانی را بچشد ممکن است بعدها به طور جدی به نوشتن هم فکر کند و حتی نویسنده خوبی شود. داستان ما را با سرعت به این طرف می‌برد که به صورت عمیق بیاندیشیم.

فرخنده آقایی که عمده رمان‌ها و مجموعه داستانهایش را مسائل و موضوعات اجتماعی تشکیل می‌دهند، اضافه کرد: من نوشتن را یک کار فردی می‌دانم تا اجتماعی هر چند که یک اثر ادبی ممکن است داستان‌های اجتماعی مختلفی هم داشته باشد.

وی درباره تجربه خود در داوری برخی جوایز ادبی گفت: من چندان تمایلی به این کار نداشتم اما در جایزه ادبی اصفهان چند دوره به عنوان داور فعالیت کرده ام به عقیده من بخشی از کار داوری به سلیقه داور مربوط می‌شود و نمی‌توان خط کش مشخصی در این زمینه مثال زد.

این داستان نویس درباره اینکه یک نویسنده زن چگونه می‌تواند به موضوعات خاص مرتبط با زنان بپردازد و در عین حال دچار خودسانسوری هم نشود، گفت: حُجب و حیا و ضوابطی که هر کسی برای خودش دارد، گاهی آگاهانه و گاهی به صورت ناخودآگاه در در کار نوشتن تاثیر می‌گذارد البته من چندان به این مساله فکر نمی‌کنم و به نظرم چیزی که نویسنده به آن فکر می‌کند، بالاخره راهی هم برای بیانش پیدا خواهد کرد.

فرخنده آقایی در خصوص تاثیر ممیزی و سانسور در پدید آمدن آثار ادبی خلاق هم گفت: من معتقدم صبوری لازم است به نظر من هیچ حکومتی در هیچ جای دنیا وجود ندارد که دوست داشته باشد یک نویسنده اهل آن کشور که کارش پرداختن به مسائل اجتماعی است، تا پنهان ترین زوایای این موضوعات را به کاود. نویسنده الزاما چه بخواهد و چه نخواهد، یاد می‌گیرد که صبور باشد.

وی ادامه داد: یکی از رنج‌های هنرمندان و از جمله نویسندگان در کشورهای عقب افتاده این است که کارشان را با طیب خاطر ادامه دهند، ظاهرا این گونه است که ما در کشورمان نویسنده شنگول نداریم و همه به نوعی از این رنج، سهم برده اند.

آقایی درباره نقش لحن شخصیت‌ها در موفقیت داستان‌هایش نیز گفت: من برای اینکه لحن شخصیت‌هایم را دربیاورم، از جامعه و آدم‌های جامعه به عنوان الگو استفاده کرده‌ام و گاه شده که من ساعت‌ها با شخصیت‌های تیپ داستانی‌ام مصاحبه کرده ام تا بتوانم لحن آنها را در قصه ام بسازم.

این نویسنده همچنین درباره تاثیر رسانه‌ها در عطر توجه افکار عمومی به برخی نویسندگان و یا پاک کردن آنها از پیش چشم مخاطبان گفت: به نظر من معرفی‌هایی که از نویسندگان در رسانه‌ها صورت می‌گیرد، تک بعدی است و همه جنبه‌های یک نویسنده را نشان نمی‌دهد یا واقعیت این است که همه ادبیات ما در صفحات ادبی نشریات نیست.

وی همچنین از نایاب بودن کتابهایش در بازار کتاب کشور سخن گفت و خطاب به حاضران در جلسه گفت: هر کدام از شما اگر الان بروید خیابان کریمخان یا خیابان انقلاب یا شهرکتاب‌ها و بتوانید کتابی از من پیدا کنید، من به شما جایزه می‌دهم!

وی همچنین با اشاره به اینکه تاریخچه رمان در جهان و نیز ایران یک پیشینه اشرافی داشته است، تاکید کرد: در کتاب اولریش مارزلف آمده است که در ایران اشراف قاجار معمولا قبل از خواب و شب هنگام چند صفحه رمان می‌خواندند. این نشان می‌دهد ادبیات نه تنها در جهان بلکه در ایران نیز جزو نیازهای چهارگانه مازلویی نیست، بهر حال خواندن داستان و رمان نیاز به فراغت دارد البته مثل هر چیز اشرافی دیگری به مرور حالت عام پیدا می‌کند و همین باعث می‌شود موضوع هم عمومی تر شود و هم پایگاه خودش را در میان مردم پیدا کند.

این داستان نویس درباره اینکه آیا در زمان نوشتن به مخاطبش هم فکر می‌کند، گفت: ما به زور نمی‌توانیم برای خودمان مخاطب دست و پا کنیم من عمیقا به این مساله معتقدم که در همین جامعه به اصطلاح کتاب نخوان ما، مخاطبانی هم هستند که خیلی از آنها کتاب‌های نویسندگان را می‌خوانند و پیگیر آثار تازه آنها هستم.

آقایی همچنین متون کهن را در دادن بینش به داستان نویسان جهان و غنی کردن نسل داستان‌نویسی آنها موثر دانست و گفت: به نظر من داستانی موفق است که نویسنده بعد از آنکه یک بار آن را خواند، دوست داشته باشد دوباره آن را بخواند.

وی درباره نحوه پایان بندی داستان‌هایش و اینکه چگونه به این مساله می‌پردازد، تاکید کرد: از آنجا که داستان‌های من چندان حادثه محور نیستند، من به جمع بندی و پایان بندی داستان‌هایم خیلی دقت می‌کنم و این مساله برایم بسیار مهم است. سعی می‌کنم پایان داستانهایم هم خیلی معقول و هم خیلی ساده باشد و هم اینکه بتواند ابعاد دیگری به داستانم بدهد.

این داستان نویس همچنین از ابراهیم یونسی نویسنده و مترجم فقید که هیچگاه کلاس داستان‌نویسی برپا نکرد به عنوان استاد خود در داستان نویسی یاد کرد. در این زمینه از کتاب داستان‌نویسی ابراهیم یونسی به عنوان یک اثر مهم و مفید برای داستان نویسان جوان نام برد.