فقر يكي ازعوامل افزايش اعتياد است، چرا که بيشترين معتادين را افراد فقير در جامعه تشكيل مي دهند، ولي نمي توان گفت بين فقر و اعتياد رابطه مستقيمی وجود دارد.

به گزارش خبرگزاری مهر، كميته متخصصان تشخيص مواد اعتيادآور كه وابسته به سازمان كمسيون بهداشت جهاني است اعتياد را چنين تعريف مي كند:"اعتياد به مواد مخدر مسمويت حاد يا مزمني است كه مضربه حال شخص يا اجتماع است و زاييده مصرف موادطبيعي يا صنعتي به شمار مي رود".

سازمان بهداشت جهاني نيز اعتياد را وابستگي به مواد افيوني دانسته كه مي تواند به صورت جسمي، رواني و يا تركيبي از اين دو باشد و در هر صورت قطع مصرف مواد، حالت بهنجاري خود را از دست داده و نشانه هاي مرضي را بروز مي دهد.

كميته متخصصان تشخيص مواد اعتيادآور در تعريف معتاد مي گويد معتاد عبارت است از شخصي كه در نتيجه استعمال متمادي مواد، در بدن وي حالت مقاومت اكتسابي ايجاد شده، به طوري كه استعمال مكرر آن موجب كاسته شدن تدريجي اثرات آن مي شود و در صورتي كه مواد به فرد نرسد، اختلالات رواني و فيزيكي موسوم به سندروم محروميت حاصل مي شود.

الف)عوامل فردي

-فقدان ارزشهاي مذهبي و اخلاقي

-اختلالات روحي و رواني، احساس حقارت، پايين بودن عزت نفس، نارسايي و كمبودهاي شخصيتي، وابستگي شخصيت، اضطراب ها وتشويق ها، محروميت هاي جنسي و تاخير در ازدواج، فقر در معاشرت و دوستي، شكستها و ناكامي ها همه كمك مي كنند شخصيت هاي آسيب پذير زودتر و راحت تر به دام اعتياد بيفتند.

-زمينه تربيتي؛ فردي كه يكي از اعضاي خانواده يا بستگانش معتاد باشند احتمال اعتيادش بيشتر است.

-افت تحصيلي يا ترك تحصيل

- بيماري هاي جسمي؛مانند فرد سستي كه دچاركمر درد يا پادرد است به جاي مراجعه به پزشك مواد مصرف كند.

ب)عوامل خانوادگي

- نفاق و ناسازگاري در محيط خانواده،سطح سواد پايين والدين

-خانواده هاي از هم گسيخته و نابسامان"تك سرپرست يا بي سرپرست"،عدم آگاهي نسبت به روش هاي تربيتي"والدين خود كامه يا مستبد و يا والدين سهل انگارو بي بندوبار.

- عدم وجود ارتباطات دوستانه و صميمانه ميان والدين و فرزندان.

ج)عوامل اجتماعي

- بيكاري به عنوان يك مساله اجتماعي زمينه مساعد براي انحرافات اجتماعي به و يژه اعتياد است. افراد بيكار چون بيشتر اوقات خود را در قهوه خانه ها مي گذرانند و اين گونه امكان بهترين و مناسب ترين جا براي فروش و مصرف مواد مخدراست. در نتيجه براي گرايش و كشش به طرف اعتياد عامل مساعد به شمار مي آيد كه در اصل از بيكاري مردم ناشي مي شود.

- فقدان توانايي مالي؛ فقر يكي ازعوامل افزايش اعتياد است بيشترين معتادين را افراد فقير در جامعه تشكيل مي دهند ولي نمي توان گفت؛بين فقر و اعتياد رابطه مستقيم وجود دارد.

- رفاه اقتصادي توام با بيكاري

- مهاجرت به شهرهاي بزرگ،اختلافات فرهنگي، تنهايي و عدم حمايت خانواده و بستگان،و ضع بد مسكن و محيط،زمينه را براي گرايش به اعتياد فراهم مي كند.

مصرف مواد مخدر به عنوان هنجار اجتماعي،در جوامعي كه مصرف مواد مخدر نه تنها ضد ارزش تلقي نمي شود، بلكه جزيي ازآداب و سنن جامعه و يا نشان دادن تمدن و وسيله احترام و پذيرايي است، مقاومتي براي مصرف مواد مخدر وجود ندارد و سو مصرف اعتياد شيوع بيشتري دارد.

- دوستان يا اطرافيان معتاد،كه با تشويق فرد به مصرف مواد،او را درمعرض خطر مصرف قرار مي دهند.

- نداشتن فرهنگ صحيح درمان

- عدم وجود هماهنگي بين ارگانهاي مختلف جهت حل مساله اعتياد

اعتياد علاوه بر آسيب هاي روحي و رواني و پيامدهاي زيان بارتنها به روح و جسم معتاد خلاصه نمي شود بلكه ابعاد اين فاجعه دامن جامعه و انسانهاي مرتبط با معتاد را نيز مي گيرد. از اين رو مي توان گفت اعتياد علاوه بر يك نوع بيماري، يك جرم هم تلقي مي شود كه در قانون براي سلامت و حفظ جامعه تدابيري در اين خصوص انديشيده شده است.

رابطه اعتياد و بزهكاري يك رابطه معمولي است اين معضل بلاي خانمان سوزي به شمار مي رود كه در تمام كشورهاي دنيا و از جمله ايران هر روز قربانيان بيشتري را به دام خود مي كشد. از سوي ديگر اعتياد باعث ارتكاب دو جرم اصلي از سوي معتاد مي شود. يكي حمل و خريد و فروش مواد مخدر و ديگر سرقت براي تهيه آن كه هر دو جرم براي دستيابي به مواد مخدر ضروري است.

اعتياد خسارت هاي اقتصادي و سياسي زيادي دربر دارد. خسارت هاي اقتصادي ناشي از مصرف و قاچاق مواد مخدر"شامل هزينه مصرف مواد،افت توليد و از كار افتادگي، هزينه مانورها و دستگيري ها، شهادت و مجروحيت نيروهاي خودي، بي سرپرستي خانواده هاي اعداميان و زندانيان، هزينه نگه داري مجرمان مواد مخدر و معتادان درزندانها و مراكز بازپرئري و درمانگاههاي ترك اعتياد.