به گزارش خبرنگار مهر، چهارمین شب از شبهای داستان برج میلاد تهران با داستانخوانی یوسف انصاری، احمد بیگدلی، سارا سالار، نجمه شبیری و فرشته نوبخت برگزار شد. در این برنامه که غروب روز جمعه ششم دی برگزار شد، یوسف انصاری درباره وضعیت انتشار كتابهای داستان گفت: روند گرفتن مجوز كتاب هنوز خوب نیست چون خوب از نظر ما این است كه كتابها پس از نگارش، به راحتی اجازه انتشار پیدا كنند؛ البته این روند طی ماههای گذشته، نسبت به هشت سال قبل كمی بهتر شده است و فكر میكنم اتفاقات خوبی در انتظار جامعه ادبی ماست.
وی همچنین درباره تمایل نویسندگان و ناشران به نوشتن و انتشار داستان كوتاه یا رمان گفت: در هشت سال گذشته، ناشران و نویسندگان بیش از پیش به سمت رمان رفتهاند، اما ما در نشر روزنه، همچنان با تعداد زیادی از مجموعههای داستان روبرو هستیم و گاهی به این دلیل كه در چاپ داستانها محدودیت داریم، مجبور به انتخاب میشویم و نمیتوانیم تمام مجموعه داستانها را منتشر كنیم.
نویسنده «دو خط موازی» در ادامه تكههایی از رمان منتشر نشده «ابن الوقت» خود را برای حضار خواند.
احمد بیگدلی نیز با حضور در چهارمین شب از شبهای داستان برج میلاد، داستان كوتاه «ارواح ماه مهر» را از یك مجموعه داستان منتشر نشده با همین عنوان برای حاضرین برنامه خواند.
وی همچنین درباره وضعیت نشر كتاب گفت: من میخواستم نامهای به وزیر ارشاد بنویسم با این عنوان كه «كمی هم به وزیر ارشاد حق بدهید» چرا كه فكر میكنم در ایجاد فضای فعلی ادبیات ما، خودمان هم بیتقصیر نبودهایم. متاسفانه در سالهایی كه من داستان نوشتهام، تلخیهای بسیار زیادی را تجربه كردهام و ناشران در بسیاری از موارد، كتابها را با اشتباهات بسیار زیاد منتشر كردهاند، مرا از چاپ و انتشار اثرم بیاطلاع گذاشتهاند، با وجود صدور مجوز از سوی وزارت ارشاد، كتاب را منتشر نكردهاند و از همه بدتر، قراردادها به گونهای تنظیم شده كه نمیتوانستهام كتابم را از یك ناشر به ناشری دیگر برای چاپ بسپرم؛ همه این اتفاقات، نویسنده را فرسوده میكند.
نویسنده «اندكی سایه» همچنین گفت: با همه اینها با ناشران خوبی هم روبرو بودهام كه كتاب را بدون غلط منتشر كرده و خاطرات خوشی را برایم به یادگار گذاشتهاند، ولی چون با گذشت زمان و بالا رفتن سن، نوشتن سختتر و وقتی به 50 سالگی پا میگذاریم، ساعات مفید زندگی ما كمتر میشود، ناشران باید در روند كاری خود، دقت و سرعت بیشتری به خرج دهند؛ مگر امثال من چقدر دیگر زنده میمانیم تا بتوانیم کار کنیم.
سارا سالار، دیگر نویسنده برنامه چهارمین شب از شبهای داستان بود که پیش از خواندن بخشی از رمان تازهاش با عنوان «دنیا جای امنی است» گفت: این رمان به تازگی بعد از دو سال، مجوز چاپ گرفته است و چهار بخش دارد با عناوین «دنیا جای امنی است، دنیا جای امنی نیست، دنیا جای امنی ...، هست یا نیست» كه زن جوانی آن را در دو محدوده زمانی گذشته و حال روایت میكند.
وی درباره اینكه چرا كمكار است و تاكنون یك رمان بیشتر منتشر نكرده است، گفت: مدت زمان زیادی نیست كه من كار نویسندگی را آغاز كردهام و در 10 سال گذشته، چندین داستان كوتاه نوشتم ولی هیچ كدام را منتشر نكردم؛ چندین داستان را هم ترجمه كردم ولی هیچ كدام مجوز انتشار نگرفتند. درواقع، رمان «احتمالاً گم شدهام» نخستین رمانی بود كه اجازه انتشار پیدا كرد و به چاپ رسید؛ هرچند كه از دو سال قبل تاكنون، مجوز انتشار آن باطل شده است. خوشبختانه رمان «دنیا جای امنی است» مجوز گرفته و تا چند هفته دیگر راهی بازار کتاب میشود.
نجمه شبیری، محقق، مترجم و مدرس ادبیات اسپانیولی، چهارمین میهمانی بود كه برای خواندن داستان خود به روی سن رفت. او درباره ترجمه داستان و رمان گفت: ترجمه كار بسیار سختی است. میتوانم بگویم مترجم ادبیات داستانی باید ادیب باشد، و یك لغتنامه نمیتواند از افراد، مترجم بسازد.
وی اضافه كرد: نوشتن، نوعی زایش است و مترجم باید آنقدر هنرمند باشد كه بتواند خودش را پنهان كند و نویسنده اصلی را نشان دهد و در مرحله بعد، به خوبی و با ظرافت بتواند اثر را بومیسازی كند و درضمن، شناخت خوبی از زبان مقصد داشته باشد.
مترجم کتاب «در این شهر دزدی نیست» اضافه كرد: من شیفتگی مفرطی به بورخس دارم و امشب هم یكی از داستانهای او را با نام «مرد دكه صورتی» از مجموعه 6 داستان كوتاه از آمریكای لاتین میخوانم كه با زبان بسیار عامیانه و كوچه بازاری اسپانیایی نوشته شده و من، شش ماه برای ترجمه این داستان پنج صفحهای وقت صرف كردم.
وی ادامه داد: شنیدهام كه مرحوم میرعلایی، همین داستان را از زبان انگلیسی به فارسی برگردانده است اما من آن را مستقیماً از اسپانیایی ترجمه كردم و میخواستم با خودم وارد یك زورآزمایی ادبی شوم.
فرشته نوبخت، آخرین نویسنده میهمان این برنامه بود كه به داستانخوانی پرداخت و بخشی از رمان «سیب ترش» را برای حضار قرائت كرد.
نویسنده «مرغ عشقهای همسایه روبهرویی» درباره جایگاه نقد در ادبیات ایران گفت: نوشتن برای من در اولویت است، ولی نقد را جدی میپندارم و نگاهی عمیق به آن دارم؛ بهخصوص كه نخستین معلمم در ادبیات، نوع نگاه به داستان را به ما آموخت و به همین دلیل، نقد در ادبیات و داستان برایم مهم است.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: البته این اهمیت زمانی مفهوم پیدا میكند كه منتقد، مثلث «مخاطب، اثر و نویسنده» را به درستی در نقدش لحاظ كند كه در این صورت، منتقدان میتوانند داستان را به خوبی به مخاطب بشناسانند و به علاوه، در این صورت بسیاری از حواشی گریبانگیر ادبیات هم تمام خواهد شد.
نویسنده «کلاغ» همچنین گفت: متاسفانه با وجودی كه منتقدان و نویسندگان، هر دو عاشق ادبیات هستند اما گاهی به منتقدان، انتقادهای تندی وارد میشود كه برخی از آنها غیرمنصفانه است؛ طوری كه معتقدم باید بین این دو دسته، آشتی برقرار شود و حلقه مفقوده به گونهای ترمیم شود كه نویسنده و منتقد، هر كدام در جایگاه مناسب خود قرار گیرند.
شب چهارم از شبهای داستان به دلیل استقبال زیاد علاقهمندان در تالار سعدی مرکز همایشهای برج میلاد برگزار شد و قرار است بقیه این شبها نیز در همین سالن برپا شود. این برنامه تا نهم دی هر شب ساعت 18 برگزار میشود.