به گزارش خبرگزاری مهر، پنجمين نشست باشگاه كتاب فرهنگسرای انقلاب اسلامی با محوریت بازخوانی و نقد کتاب «سنگ سلام» نوشته محمدرضا بایرامی شنبه 7 دی در محل این فرهنگسرا برگزار شد.
محمد جواد جزینی نويسنده و مدرس داستاننویسی و علی اكبر قاضی نظام منتقد و فيلمنامهنويس در این نشست به نقد و بررسی اثر مورد نظر پرداختند.
بایرامی در این نشست با بیان اینکه معمولاً بخشهایی از آثار او را سفرهایش تشکیل میدهند، گفت: در مورد این اثر نیز وضع بر همین منوال است. بنده برای سالها در تاریخ بیست و هشتم ماه صفر به روستای تکیه و امامزاده ابراهیم(ع) میرفتم. همچنین عنوان کتاب نیز از سفری که به همراه رضا امیرخانی به منطقهای میان کهکیلویه و بویر احمد و چهار محال و بختیاری برای اهداء کتاب رفته بودم، بعد از گذر از دامنهای صعبالعبور در ذهنم تداعی شد.
وی ادامه داد: در آن منطقه که مشرف به امامزادهای در دوردست بود، سنگهایی را روی هم قرار داده بودند و شاید با عنوانی نزدیک به «سنگِ سلام» آن را خطاب میکردند و حتی عدهای از روستاییان تا همان جا میآمدند و از همانجا به امامزاده سلام میدادند و به علت سختی ادامه راه از همان جا بازمیگشتند. نحوه گفتن قصه از خود قصه خیلی مهمتر است. به همین دلیل است که قصهها را بارها و بارها بازگو میکنیم و شاهد این موضوع را میتوان در داستانهای دینی و تاریخی مشاهده کرد.
مولف رمان «آتش بهاختیار» در بخش دیگری از سخنان خود به زبان این رمان اشاره کرد و گفت: در آثار گذشتهام به نثری عادت کرده بودم و از آن لذت میبردم اما باید به دایره واژگان راویان وفادار میماندم و توجه به این نکته که راویان این داستان غالباً نوجوان هستند. در بخشی از داستان به ساخت سدی اشاره میشود که با ساخته شدن آن قسمتهایی از دره و کوههای آن منطقه زیر آب میروند و جادهای آسفالت شده نیز در عین سالم بودن و زیبایی که دارد زیر آب فرو میرود. توجه به این نکته در نظر طراح نکته بسیار جالبی است هرچند نمیدانم این انتخاب و طراحی عمدی بوده یا اتفاقی.
بایرامی در پایان سخنانش درباره طراحی جلد این کتاب گفت: اصولاً خیلی دیر از طرحی خوشم میآید و به دلم مینشیند اما از طرح جلد «سنگِ سلام» خیلی خوشم آمد هرچند در ابتدا این حس را نسبت به آن نداشتم.
علیاکبر قاضینظام با بیان اینکه ویژگی «بصری بودن» در آثار بایرامی مشهود است، گفت: نویسنده زمانی که به پختگی میرسد، راجع به سفر مینویسد و این نشان از پختگی بایرامی در نویسندگی دارد. داستان این کتاب من را به تاریخ برد. ویژگی دیگر آثار بایرامی این است که خواننده را متوجه تاریخ میکند و نسبت به مطالعه آن ترغیب میکند. پس از مطالعه اثر او، خواننده متوجه غنای تاریخی کشور خود میشود و به سراغ آن میرود.
قاضینظام در ادامه تبیین ویژگیهای «سنگِ سلام» به استفاده نویسنده از همه نمادهای داستان اشاره کرد و گفت: او در اثر خود از همه المانهای طبیعی و مصنوعی استفاده میکند و هیچکدام را فراموش نمیکند. برای نمونه میتوان به سخنان «دایی» در این داستان اشاره کرد که به گنجهای درونی افراد اشاره میکند و اینکه ما از آنها غافلیم. نکته مهم دیگر در این اثر آن است که برای هر گنجی، جنگی رخ داده است. استفاده مناسب از کلمات با حروف یکسان و معانی متفاوت را نیز باید به ویژگیهای این اثر افزود.
این فیلمنامهنویس در بخش پایانی سخنان خود به توانایی برقراری ارتباط این اثر با نوجوان جامعه امروز اشاره کرد و ادامه داد: برقراری ارتباط با نوجوان امروزی که به لحاظ ارتباطی در وضعیت متفاوتی از نسلهای قبلی است، با استفاده از همان المانهای نسلهای گذشته ویژگی دیگر این اثر را نشان میدهد.
محمدجواد جزینی در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه در اثر «سنگِ سلام» با یک قصه واقعنگار اجتماعی مواجه هستیم که ژانر سفر برای بیان آن انتخاب شده است، خاطر نشان کرد: در ژانر سفر، پیرنگ اصلی، حرکت شخصیت اصلی از نقطه «آ» به نقطه «ب» است که احتمالاً قدیمیترین ژانر داستاننویسی است.
این مدرس داستاننویسی گفت: با اشاره به این مطلب که این مسئله به نظر الگوی سهل و ممتنعی میآید، ادامه داد: البته این ظاهر قضیه است. در این اثر نویسنده توانسته خواننده را با استفاده از حُسن تعلیق با خود همراه کند. قصه در ظاهر خیلی ساده و خطی است ولی نویسنده با لطایفالحیل تعلیقهای مصنوعی در متن ایجاد کرده است.
جزینی با بیان اینکه این تعلیقها گاه عجیب است، مثل اینکه «قباد» کیست؟ میآید یا نمیآید؟ به دیگر ویژگیهای این اثر اشاره کرد و گفت: استفاده نویسنده از ظرفیتهای اتمسفری نظیر باران، برف، رودخانه و ... توانسته خواننده را در یک ژانر نخنما شده و کلاسیک با خود همراه کند و به دنبال خود تا انتهای داستان بکشاند.
وی افزود: با شناختی که من از بایرامی دارم او یک نویسنده واقعگرای کلاسیک است که چندان اهل سنتشکنی نیست و نکته مهم این است که بایرامی در این اثر سنتهایی را شکسته است. برای نمونه در 5 فصل آغازین، راوی اول شخص است اما 6 فصل پایانی این طور نیست. در بخشهای دیگری از این اثر شاهد اضافه شدن خرده روایتهایی هستیم که در قالب کلاسیک قرار نمیگیرد؛ خرده روایتهایی که هیچکدام به سرانجام نمیرسد و داستان را در برگرفتهاند و به همین دلیل میتوان گفت که او دارد پوست میاندازد و از قالب کلاسیک خود خارج میشود.
جزینی در بخش دیگری از سخنان خود به انواع متن و نحوه بیان داستان اشاره کرد و گفت: نوع اول تصریحی نام دارد. در این متن همه داستان بدون کم و کاست به مخاطب ارائه میشود و هیچ نکته مبهمی وجود ندارد. نوع دوم بیان داستان تلویحی نام دارد که در این غالب نویسنده تلاش میکند با ایجاد گوشههای تصویری منظور خود را به مخاطب برساند. اما دسته سوم متفاوتتر از دو نوع اول است. چراکه در این قالب نکته اصلی بیان نمیشود و انتظار میرود، خواننده خود به آن پی ببرد.
وی آثار بایرامی را جزء گروه سوم دانست و ادامه داد: این داستان از نوع سوم بیان مطلب به مخاطب است که در ظاهر خود با لایهای از معنی همراه است اما با داستانهایی همراه است که نویسنده نمیخواهد به آنها اشاره کند و توقع دارد که خواننده، خود آنها را متوجه شود.
در پایان این نشست، با حضور مهدی قزلی نویسنده و مدیر آفرینشهای هنری سازمان فرهنگی هنری، عزتالله الوندی نويسنده و دبیر دفتر ادبیات کودک و نوجوان حوزه هنری و مهدی فروتن رئیس فرهنگ سرای انقلاب اسلامی از محمدرضا بايرامی نویسنده «سنگ سلام» و منتقدان این اثر تقدیر شد و میهمانان این مراسم، تابلو یادبود نقد و بررسی کتاب «سنگ سلام» را امضا کردند.
پنجمين نشست «باشگاه كتاب» فرهنگ سراي انقلاب اسلامي شنبه هفتم دي در سالن سپيده اين فرهنگ سرا با همكاري بنياد ادبيات داستاني برگزار شد.