یک عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم قم گفت: به نظر ملاصدرا، تعلق نفس به بدن از نوع تعلق به لحاظ وجود و تشخص است به گونه‌اي که "نفس" در پيدايش به "بدن" نيازمند است ولي در بقائش نيازي به آن ندارد.

حجت الاسلام دکتر محمدتقی یوسفی در گفت وگو با خبرنگار مهر با ارائه تحلیلی از نظريه ملاصدرا درباره رابطه نفس و بدن، اظهار کرد: ملاصدرا به عکس مشائين که نفس انساني را از ابتدا مجرد مي‌دانند و به رابطه انضمامي و عرضي نفس و بدن قائلند به رابطه ذاتي و  اتحادي نفس و بدن باور دارد.

وی خاطرنشان کرد: ملاصدرا نفس را در حدوثش، جسماني  مي‌داند که به تدريج به سمت تجرّد پيش‌مي‌رود، بر اين اساس نفس ابتدا مادّي محض است (نامي) سپس مادّي‌ـ‌ مثالي (نامي‌ حساس متحرک بالاراده) مي‌شود و ممکن است به مرتبه مادي ‌مثالي‌ عقلي هم نايل شود؛ سپس با حدوث مرگ، تجرّد يافته، روحاني و مجرد محض خواهد شد.

این پژوهشگر فلسفه توجیه عقلاني ملاصدرا بر چنين باوري را پذيرش اشتداد در وجود و تحقق حرکت جوهري اشتدادي در نفس، عنوان کرد و بیان داشت: براین اساس فرد ضمن حفظ مراتب پيشين به ساحت تجرد راه مي‌يابد و حتي پس از نيل به ساحت تجردي، ساحت مادي را از دست نمي‌دهد، از اين رو مي‌تواند به حرکت خويش ادامه دهد. بازتاب طبيعي رابطه اتحادي نفس و بدن، و وجود دو ساحت مادي و تجردي در نفس، نظريه وحدت نفس و قوا است، بنابراين همه قواي مادي (نباتي) و مجرد (حيواني و انساني)، خود نفس‌اند و به بيان دقيق‌تر مراتب و شئون نفس اند. به گونه‌اي نفس در مرتبه قواي نباتي مادي و در مرتبه قواي حيواني مجرد مثالي و در مرتبه قواي عقلي مجرد عقلي است.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم قم با تشریح بیشتر نظریه ملاصدرا درباره رابطه نفس و بدن، افزود: ملاصدرا در ارائه ديدگاه خويش از اصول فلسفي عامي همچون اصالت وتشکيک وجود،  حرکت جوهري و در نهايت ترکيب اتحادي ماده و صورت بهره مي‌گيرد. وي حقيقت نفس را حقيقت تعلقي و عين اضافه به بدن مي‌داند؛ به گونه‌اي که به هيچ وجه نمي‌توان براي نفس هويتي غير از اضافة آن به بدن در نظر گرفت، هويتي که خالي از جنبه نفسانيت و تعلق به جسم باشد.

وی ادامه داد: ملاصدرا به عکس مشائين، نفس را در حدوثش، جسماني و مادي مي‌داند و امکان تجرد آن را در زمان حدوث عقلا منتفي مي‌داند؛ وي ترکيب نفس و بدن را بسان ترکيب ماده و صورت، اتحادي مي‌داند؛ بر اين اساس نفس صورت بدن و در واقع صورت نوعيه است؛ و به اين لحاظ نحوه وجود بدن و تمام بدن است که با آن ماهيت نوعي انسان را مي‌سازد؛ با اين حساب بدن ماده نفس و علت قابلي نوع انساني است.

این استاد دانشگاه در ادامه با بیان این که ملاصدرا با بيان انواع تعلق به تبيين جايگاه رابطه نفس و بدن مي‌پردازد، گفت: به نظر او تعلق نفس به بدن از نوع تعلق به لحاظ وجود و تشخص است به گونه‌اي که "نفس" در پيدايش به "بدن" نيازمند است، ولي در بقائش نيازي به آن ندارد هر چند ممکن است پس از حدوث هم، زمان کوتاه يا مديدي همراه آن باشد اما براي باقي ماندنش به آن نيازي ندارد.

یوسفی یادآورشد: ملاصدرا تصرف چيزي در ديگري را به ذاتي(طبيعي) و يا عرضي (صناعي) تقسيم مي‌کند و تصرف نفس در بدن را از نوع اول مي‌داند؛ بر اين اساس بدن تنها شرط تصرف نفس نيست بلکه علاوه بر آن شرط وجود نفس است.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم قم همچنین با اشاره به این که به نظر ملاصدرا نفس در ابتدا جسماني و مادّي محض  است ولي تدريجا به سمت تجرّد پيش‌مي‌رود، تصریح کرد: به عبارتی دیگر نفس ابتدا مادّي محض است (نامي) سپس مادّي‌ـ‌مثالي (نامي‌ حساس متحرک بالاراده) مي‌شود و ممکن است به مرتبه مادي ‌مثالي‌ عقلي هم نايل شود، زيرا نيل به تجرد عقلي در همگان اتفاق نمي‌افتد بلکه در افراد نادري روي مي‌دهد به اين صورت که همان نفس مادّي‌مثالي در ادامة وجود خود، مادّي‌‌مثالي‌‌عقلي مي‌شود و با مرگ تجرّد يافته، روحاني و مجرد محض خواهد شد.

این استاد فلسفه در پاسخ به اين اشکال که "چگونه ممکن است نفس مادي به  آستان تجرد باريابد"،گفت: با تفکيک وجود از ماهيت و پذيرش اشتداد در وجود مشکل حل و فصل مي‌شود. بر اين اساس نفس با حرکت جوهري غير امتدادي اشتدادي يا توسعي ـ که به اختصار به آن، حرکت جوهري اشتدادي مي‌گويند‌ ـ  ضمن حفظ مراتب پيشين به مرتبه و ساحت برتر يعني تجرد مي‌رسد. به اعتقاد ملاصدرا نفس پس از نيل به ساحت تجردي نيز، مي‌تواند به حرکت خويش ادامه دهد.

وي همچنی به پاسخ ملاصدرا در باره اين پرسش که "وقوع حرکت در نفس چگونه با تجردش سازگار است" اشاره کرد و گفت: ملاصدرا برای حل این پرسش دو راه حل ارائه مي‌دهد؛ ابتدا با تعيين محدودة برهان قوه و فعل به مواردي که کمال واحد در کار باشد و يا اگر پاي کمالات گوناگون در کار است در يک نشئه باشند، مانع جريان آن در مجردات مي‌شود سپس به جواب ديگري روي مي‌آورد و آن اينکه وجود ساحت مادي براي نفس، مجوز وقوع حرکت در آن است. با اين حساب حرکت نفس را مي‌توان به جنبه مادي و جسماني آن نسبت داد.

این محقق و پژوهشگر فلسفه اضافه کرد: ملاصدرا با اين پاسخ با مشکل جدي‌تري مواجه مي‌شود و آن اين که چگونه ممکن است موجود واحد،هم مادي باشد هم مجرد؛ از اين رو بايد چاره‌اي بينديشد؛ وي در راهکاري که ارائه مي‌دهد، از اصالت وجود، تشکيک وجود و پذيرش اشتداد در وجود يا همان حرکت اشتدادي واعتقاد به تعدد ساحت‌هاي گوناگون براي نفس، از پرسش مورد نظر پاسخ مي‌دهد. بر اين اساس نفس هم مي‌تواند از مرتبه نازله مادي برخوردار باشد هم از مرتبه عاليه تجرد عقلي و هم از مرتبه مياني تجرد مثالي.

یوسفی خاطرنشان کرد: بر اين اساس نفس واقعيتي واحد داراي مراتب است؛ مراتبي که از راه تشکيک تفاضلي براي او حاصل است به گونه‌اي که هر مرتبه از آن حکم ويژه‌اي دارد؛ از اين روي مي‌توان گفت، ترکيب اتحادي نفس و بدن تنها منحصر به زمان ماديت نفس نيست بلکه  نفس حتي پس از نيل به بالاترين مقام تجردي نيز صورت بدن است و بين او و بدن ترکيب اتحادي برقرار است مگر زماني که به تجرد محض برسد و ساحت مادي را به کلي رها کند.

وی با بیان این که بازتاب طبيعي رابطه اتحادي نفس و بدن و بهره نفس از ساحت مادي و تجردي، نظريه وحدت نفس و قوا است، گفت: ملاصدرا قواي نفس را عين وجود نفس موجود مي‌داند و نفس را عين قوا مي‌داند. بنابر اين همه  قواي مادي و مجرد، يعني  قواي نباتي،‌ حيواني و انساني، همه خود نفس‌اند و به بيان دقيق‌تر، مراتب و شئون نفس اند به گونه‌اي نفس در مرتبه قواي نباتي مادي و در مرتبه قواي حيواني مجرد مثالي و در مرتبه قواي عقلي مجرد عقلي است. اين نظريّه به ديدگاه  وحدت در كثرت و كثرت در وحدت نيز مشهور است.

این استاد دانشگاه همچنین به دیدگاه ملاصدرا در بحث تأثير و تأثر دوجانبه  نفس و بدن پرداخت و افزود: در نگاه او نفس حقيقتي ذو مراتب است که بدن، مرتبه نازله آن است؛ بر اين اساس هرگونه فعل و انفعالي در هر مرتبه که باشد با فعل و انفعال در مراتب بالاتر و پايين تر رابطه دارد، از اين رو  همه مراتب نفس حتي مراتب بالاي آن نيز با فعل و انفعال مرتبه نازله يعني بدن در ارتباط اند؛ بنابراین مرتبه پايين تر هم چنان که در مرتبه بالاتر  تأثير مي‌کند از آن متأثر هم مي‌شود و مرتبه بالاتر نيز در عين تأثير در مرتبه پايين‌تر، از آن متأثر مي‌شود.

یوسفی گفت: در نگاه ملاصدرا نفس انساني بسان جهان هستي است؛ جهاني که با وجود وحدت شخصيه‌اي که دارد، داراي سه مرتبه اصلي" عالم عقل،  عالم  مثال يا خيال منفصل و در نهايت عالم ماده" است که هر يک داراي مراتب گوناگوني در درون خويش ‌هستند؛ از اين رو همه اين سه مرتبه در انسان وجود دارند.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم قم با بیان این که بر اين اساس ملاصدرا نفس انساني را نيز برخوردار از سه نشأه مي‌داند، یادآور شد: نشأه اول؛ ماده و طبيعت که به اين لحاظ آن را انسان بشري مي‌نامد. نشأه دوم خيال که به این لحاظ آن را انسان نفسي و يا  انسان دوم نام مي‌نهد.نشأه سوم؛ عقل که به اين لحاظ آن را انسان عقلي يا انسان سوم مي‌داند. بر اين اساس نفسي که بتواند در سير صعوديش همه مراتب را با حرکت جوهري اشتدادي درنوردد، جهان کوچکي است. بسان جهان خارجي، که به نحو جمعي، واجد همه مراتب هستي است.

این پژوهشگر فلسفه اسلامی در پایان خاطرنشان کرد: ملاصدرا با بهره گيري از مثال، نفس انساني را به نور و بدن را به سايه آن مثل مي‌زند؛هم چنان‌که نفس را به آتش و بدن را به دودش و در تمثيلي ديگر بدن را به عکس در آينه و نفس را به شخص و صاحب عکس مثل مي‌زند.