نویسنده کتاب «حا، سین، نون» می‌گوید: نوشتن این کتاب، پیش از هر چیز با عنایت و کرامت خودشان انجام شد. بعد از آن چند انگیزه همزمان شد برای این کار. اول، مظلومیت امام، حتی بین شیعیان و محبان و بعضی تحلیل‌ها و کج‌فهمی‌ها و ندانستن‌ها ـ حتی از جانب اهل هیئت و منبر که پیرامون حضرت عمیقاً دردآور است. دوم حرکت توأم با صلح و باز مظلومیت حضرت در این بخش.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: سید‌علی شجاعی داستان‌نویس، در سال جاری و همزمان با میلاد مسعود امام حسن مجتبی (ع) تازه‌ترین رمان خود را با موضوع زندگی آن امام با رویکردی متفاوت در انتخاب زاویه دید در این روایت و بیان ادبی آن از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر کرد.

انتشار این کتاب ـ که بعد از مجموعه داستان‌ها و آثار دیگر علی شجاعی، شاید نخستین کار جدی او در حوزه داستان آیینی به شمار آید ـ بهانه گفتگوی ما با او بود.

وی با اشاره به اینکه سه نوع طبع‌آزمایی، اعم از ادبیات کودک و نوجوان، اجتماعی‌نویسی و داستان‌نویسی مذهبی را می‌شود در آثارش دید، گفت: تجربه سه فضا و به تعبیری طبع‌آزمایی، همه برگرفته از دغدغه‌ای واحد است که پیش از رسیدن به فضاهای متفاوت و رنگ‌های مختلف، برآمده از نگاه و فلسفه‌ای یکسان است. اول حرفی و دردی و دغدغه‌ای است که بعد از بودنش تازه به دنبال بستر بیان و ظرف ارائه و شکل بسته‌بندی‌اش می‌گردم و یا به تعبیر دقیق‌تر بعد از مفهوم، ظرف خودش شکل می‌گیرد.

پیش از هر چیز به دنبال حقیقت زیستن‌ام

شجاعی ادامه داد: من پیش از همه به دنبال حقیقت زیستن بوده‌ام؛ اینکه ذات هستی چیست، چرایی و چگونگی‌اش کدام است و راه درست کجاست. نه اینکه پاسخ را بدانم و در کارهایم بخواهم جوابش را به مخاطب تحمیل و یا تلقین کنم. من هم با کارهایم به دنبال جوابم و همزمان مثل مخاطب در برابر کشف و پاسخ قرار می‌گیرم.

وی افزود: این جنس سئوال‌ها در اتمسفر مسلمانی، جلوه‌اش می‌شود رابطه درست انسان و خدا که منجر بشود به رابطه درست انسان و هستی. این جلوه، گاه رنگ اخلاق دارد (در همه ابعادش که می‌شود صداقت و عدالت و انسانیت و ... ) و گاه رنگ محبت و .... بنابراین همه طبع‌آزمایی‌ها اول دغدغه‌ای بودند که خودشان ظرف بیانشان را با خود برایم آورده‌اند. رابطه آدم‌ها و نقص‌ها و زیبایی‌هایش ناخواسته بستر اجتماعی‌نویسی را مهیا کرده‌اند و خردگریزی و تجاهل، ظرف ادبیات کودک و نوجوان را؛ اما مهم‌ترین و برای خودم شیرین‌ترينش حوزه ادبیات دینی است.

نویسنده کتاب «حا، سین، نون» خاطرنشان کرد: وقتی کامل‌ترین و متعالی‌ترین رابطه انسان و خدا را و انسان و هستی را در سیره ائمه می‌دانم و تعلق خاطرم تماماً در آنجا متمرکز است، ناچار و ناگزیر از آنها گفتن به میان می‌آید. نزدیک این اقیانوس هم که می‌شوم دیگر دغدغه و حرف بی‌معنی می‌شود و می‌ماند فقط عرض ادب خودِ خودِ خودم به این آستان ـ که برکت می‌دهندش و می‌توانم بلند فکر کنم و گاهی سفره این عرض ارادت بزرگ‌تر شود و دو ـ سه نفری همراه شوند برای این عشق‌بازی.

تلاش برای جلوگیری از کلیشه‌نویسی

شجاعی با بیان اینکه در هر گونه‌ای از ادبیات، کلیشه‌نویسی وجود دارد و برای مذهبی‌نویسی چیز تازه‌ای نیست، گفت: همه سبک‌ها خطر افتادن به دام تکرار و کلیشه را دارند و تاریخ ادبیات هم نشان داده که افتاده‌اند؛ اما برای ادبیات دینی به واسطه دشواری‌هایش که عرض می‌کنم این خطر جدی‌تر می‌نماید.

وی اظهار داشت: به نظرم ادبیات دینی از یک آفت و دشواری رنج می‌برده و می‌برد. این آفت، حرف خوب را با بیان بد مطرح کردن است. یعنی کسانی سراغ این مضامین می‌آمده‌اند که تسلط تمام به ذات ادبیات و توانایی کافی برای بازبیان این مضامین نداشته‌اند. نشناختن ابزار و تکنیک‌های داستان، منجر می‌شده به حرف‌های خوبی که اصلاً خوب بیان نمی‌شده‌اند. متاسفانه بسیاری از ما قبول داریم که نقاشی ساز و کار خاص خودش را دارد، سینما تکنیک آموختنی دارد و ... اما به داستان که می‌رسیم، خیلی قائل نیستیم که اینجا هم قواعد، ابزار و وسایلی خاص و منحصر به فرد دارد که همه نمی‌شناسندش و آموختنی است. این آفت و محصولش کلیشه‌نویسی است. دشواری‌اش نفس موضوع و مضمون است.

این نویسنده خاطرنشان کرد: ادبیات دینی، ادبیاتی ماورایی، غیبی و نه از جنس شهود است و مقدس است. بنابراین با رفع آفت اول هم باز کار سخت است و گاه بسیار سخت. نفس ورود به دایره مقدسات دست و قلم را می‌لرزاند و آسایش یک آفرینش معمول را می‌گیرد. به این سختی، پژوهش و تحقیق و یافتن واقعیت و ... را هم بیفزایید و ببینید نتیجه به راحتی دست نمی‌یابد.

شجاعی با بیان اینکه برای نیفتادن در دام کلیشه باید شدیداً به ابزار داستان آشنا بود، گفت: من در این کتاب به دنبال نگاهی جدید به مناظر مشابه بودم و به نحوی همین کار را کردم.

تحلیل‌ها و ندانستن‌ها درباره امام مجتبی (ع) عمیقاً دردآور است

این نویسنده در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه «چه شد که سراغ نوشتن رمان برای امام حسن مجتبی (ع) رفتید؟» تأکید کرد: اول عنایت و کرامت خودشان که قابل باشم برای این عرض ادب. بعد از آن چند انگیزه همزمان شد برای این کار. اول، مظلومیت امام، حتی بین شیعیان و محبان. بعضی تحلیل‌ها و کج‌فهمی‌ها و ندانستن‌ها ـ حتی از جانب اهل هیئت و منبر ـ پیرامون حضرت عمیقاً دردآور است. دوم حرکت صلح و باز مظلومیت حضرت در این بخش. مقوله حرکت حضرت در برابر معاویه به شدت در ابهام و سایه است. می‌خواستم من هم در مسیر نوشتن بیشتر بدانم و بفهمم و اگر مختصری نصیبم شد با مخاطب هم شریک شوم.

وی ادامه داد: سوم، نوع برخورد شیعه با اهل بیت (ع) است که به نظرم این نگاه می‌تواند کار را برای امروزمان کاربردی هم بکند. چرا که همه ما در برابر این آزمون قرار خواهیم گرفت و آزمایش خواهیم شد. جنس تسلیم و تبعیت شیعه چیست که او را شیعه می‌کند و محل زاویه و اختلاف کدام است که «زبیر»هایی یک شبه از دایره «منا اهل البیت» خارج می‌شوند و در مقابل می‌ایستند. یا گوهر ولایت چیست که «زهیر»هایی یک شبه می‌آیند و می‌پیوندند و حسرت عالم می‌شوند.

شجاعی با طرح این سئوال که «تکلیف ما با عقل و دل و محبت‌مان برابر امام چیست؟» گفت: این فهم ما ولو اندک و کم و کوچک، مسیری را باز می‌کند که انتهایش به فضل‌شان شاید تشیع ناب علوی باشد. این سومی را تا همیشه می‌شود گفت و شنید و عمیق‌تر شد و در مسیرش تعالی پیدا کرد. هر لحظه‌مان آزمونی است برابر امام زمانمان، پس بیشتر دانستنش راه دوری نمی‌رود.

صلح، پیچیده‌ترین فراز زندگی حضرت است

وی در ادامه این گفتگو اظهار داشت: از ابتدا قصد داشتم زندگی حضرت را از ولادت تا شهادت در قالب رمان بیاورم. تا اتمام تحقیق هم تمام زندگی‌شان را فیش‌نویسی کردم؛ اما در میانه راه متوجه نکته شگفت‌انگیزی شدم. حضرات معصومین (ع) در زمان امام پیش از خود و حضور معصوم بزرگ‌تر و امام قبل، تقریباً در سکوت مطلق بوده‌اند و تابع و تسلیم. یعنی امام حسن (ع) در زمان حضرت امیر (ع) جز مواردی که به امر امیرالمؤمنین بوده، سخنی نفرموده‌اند و قضاوت و حرکتی نداشته‌اند. همچنین شما در این کار هم می‌بینید نقش امام حسین (ع) را که در برابر برادری که امام زمان است، سکوت و تبعیت می‌فرماید. بنابراین ناچار شدم که زمان را از شهادت حضرت امیر ببینم که در غیر این صورت از منظر دراماتیک قهرمان روایت در زمان‌هایی ـ حضور حضرت امیر (ع) ـ نقش ثانویه پیدا می‌کرد و روایت از شکل رمان خارج می‌شد.

نویسنده کتاب «حا، سین، نون» اضافه کرد: این یک نکته و بحث دیگر در همان زمان باقیمانده یعنی در آغاز امامت امام حسن (ع) تا شهادتشان، به زعم فهم اندکم موضوع صلح پیچیده‌ترین و مبهم‌ترین فراز زندگی حضرتشان بوده. بنابراین ثقل درام را محور قرار دادم. با این توجه که همه منابع متقدم و متاخر فقط و فقط جبهه و منظر حضرت را پیگیری کرده‌اند و کمتر به جبهه مخالف یعنی معاویه و حکومت شام و فضای اجتماعی ـ سیاسی عراق پرداخته‌اند.

سیدعلی شجاعی در پایان گفت: دریافتم این بود که بی‌توجهی به اندیشه‌ها و فعالیت‌های معاویه و ندیدن فضای عراق، به شدت فهم حرکت حضرت مجتبی (ع) را با چالش روبرو کرده است. بنابراین برای کشف اندکی از بی‌نهایت این حرکت، سعی کردم شخصیت و آراء معاویه را بازیابی و بازسازی کنم و در تبیین اهداف مبارزاتی او، حرکت امام (ع) را دوباره‌خوانی کنم. نتیجه به نظرم و البته امیدوارم به واقعیت نزدیک‌تر شده باشد.

----------------------------------

گفتگو از: حمید نورشمسی