حجت الاسلام سیدمهدی طباطبایی با اشاره به وجود آیات متعدد در رابطه با معاد به خبرنگار مهر گفت: بعد از آیات توحید، بیشترین آیاتی که در قرآن آمده است، بحث معاد است. در قرآن اصل معاد به طرق مختلف از جمله بیان داستان توصیف و تبیین شده است که افراد بیشتر از هر چیزی بعد از خدا و توحید ، به معاد باور داشته باشند لذا کلمه « انا للله و انا الیه الراجعون» خلاصه این مطلب است.
وی افزود: هر کس باید بداند که روزی بازگشتی دارد ولو اینکه باور نداشته باشد. اگر کسی بر اساس بینش عقلی به جایی وارد شود و ببیند سفره پهن و میزهای زیادی برپا شده است اولین چیزی که به ذهنش می آید این است که پس من تنها دعوت نیستم و مهمانهای بسیاری دعوت شده اند یعنی از اثر به مؤثر پی می بریم. بشر باید بداند اینهمه استعداد و فکرهای گوناگون اگر بنا بود که همه اش برای دنیا باشد که فایده نداشت. اینکه حیوانات غریزه دارند اما عقل ندارند خیلی لذاّتشان بیشتر از ما است و راحت تر زندگی می کنند، پس حتما این بشر خلقتش برای این عالم نیست، این عالم کوچک و تنگ است و تزاحم دارد، پس این همه استعداد به بشر داده شده است که اینجا خود را بسازد برای جای دیگری.
این استاد اخلاق درباره اینکه چرا امروزه آدمی به معاد کمتر می اندیشد، گفت: هر کسی به اندازه ای که عقل طبیعی اش بر او حکم می کند دقیقا می فهمد که باید جای دیگر باشد چون اگر نباشد، خود این فراوانی و گوناگونی که در عالم دنیا است، رنج آور می شود و از طرفی لذّت را کم می کند. برای همین است که بشر خود را به یکسری لذایذ بند می کند و یک مقدار بینشهای طبیعی را زیر پا می گذارد و به مشروبات و مواد مخدر روی می آورد تا از حالت عقل به در آید تا عقلش او را از کارهایی منع نکند و هشداری از درون و وجدانش بلند نشود تا لذّتش کم شود. پس نوع عادت به مواد تخدیری فقط برای این است که می خواهد خود را از حالت فهمیدگی به نفهمی و از حالت فکری به بی فکری برساند چون می خواهد رنج نبرد.
حجت الاسلام طباطبایی افزود: پس این معاد برای انسان هست و کسانی که علاقه ندارند بفهمند و یا می خواهند فهم خود را زیر پا بگذارند به سمت رفتارها و موادی می روند که این حالت را برایشان به ارمغان بیاورد و از این جهت می کوشد خود را به بهره وری حیوانی بیشتر مشغول کند و خود را از بهره وری عقل و شعور دور کند؛ در حالیکه فهم معاد آدمی را کنترل می کند و از برخی امور خلاف باز می دارد و باعث ارتقاء شخصیتی و زندگی سالم آدمی می شود.
وی فرد دین باور را با دیندار متفاوت خواند و یادآور شد: دین باور کسی است که معاد و برزخ را می پذیرد و در گفتار و اعمال و کردارش این مسئله اثر دارد مثلا من اگر مال کسی را ببرم و معتقد باشم که قیامتی وجود دارد و من باید پاسخگوی این مال باشم قطعا دقت می کنم یا اگر بدانم ظلمی کرده ام و یک روزی باید قصاص شوم قطعا ظلم نمی کنم. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: من راضی هستم که مرا غل کنند و روی خار سه پهلو بکشند و من در این رنج دنیا خود را راضی می کنم که مبادا قیامت در محضر عدل الهی از من سؤال شود که چرا پوست جوی را از دهان مورچه ای گرفتی" یا در دعای کمیل حضرت می فرماید " وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِی عَنْ قَلِیلٍ مِنْ بَلاَءِ الدُّنْیَا وَ عُقُوبَاتِهَا فَكَیْفَ احْتِمَالِی لِبَلاَءِ الْآخِرَهِ..." یعنی تو خود بىطاقتیم را بر اندك رنج و عذاب دنیا و آلامش مىدانى، پس من چگونه طاقت آرم و عذابعالم آخرت و آلام سخت آن عالم را تحمل كنم.
این استاد اخلاق تصریح کرد: باور داشتن به معاد و روز جزا آدمی را از هر کار زشتی باز می دارد و آدمی را در احقاق حق خود خیلی جاها آرام و در رسیدن مردم به حق خودشان پایدار می کند و آدم دیندار در معاملات مالی سعی می کند خلافی انجام ندهد تا دین کسی را در قیامت به گردن نداشته باشد.
حجت الاسلام طباطبایی در پایان تأکید کرد: بیان عملکرد انسانهای متدین در منابر موجب این می شود که افراد خیلی ملموس تر این مسائل را درک کنند و کمتر منبری است که در این خصوص صحبت نکند اما مردم خودشان برای آزاد کردن خود از قیود دینی همواره می خواهند حقیقت بهشت و جهنم و معاد را انکار کنند. چرا با وجود اینکه همه ما مرگ را می بینیم، پس عده ای از ما آن را انکار می کنند، معاد از مرگ بالاتر است و علت اینکه مردم مرگ را با وجودی که می بینند باور ندارند، به خاطر این است که علاقهمندی به دنیا زیاد شده است.