به گزارش خبرنگار مهر، نشست صمیمی اهالی فرهنگ و هنر با حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی رئیس جمهور شامگاه چهارشنبه 18 دی ماه با حضور جمع زیادی از هنرمندان، سینماگران، نویسندگان، شاعران و اهالی موسیقی، تئاتر و هنرهای نمایشی، در تالار وحدت در تهران برگزار شد.
محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه سینما به نمایندگی از سینماگران در حضور رئیس جمهور سخنرانی کرد. مدیرعامل خانه سینما قبل از آن سخنان خود را آغاز کند، ضایعه تاسفباری را که روز گذشته و سر صحنه فیلمبرداری سریال «معراجیها» رخ داد و منجر به درگذشت 5 نفر از اهالی سینما شد، تسلیت گفت. متن کامل سخنان عسگرپور در حضور رئیس جمهور که از روی متن قرائت میشد، به شرح زیر است:
آقای رئیس جمهور! پیش از هر چیز مایلم به نمایندگی از سینماگران مراتب سپاس خانواده بزرگ سینما را از وفاداری به تعهد انتخاباتیتان در خصوص بازگشایی خانه سینما، اعلام دارم. به تعبیری اولین دری که با کلید تدبیر دولت یازدهم باز شد قفل خانه سینما بود. از همین روی از وزیر محترم فرهنگ و ارشاداسلامی آقای دکتر جنتی و معاون محترمشان آقای دکتر ایوبی صمیمانه تشکر میکنم.
جناب آقای روحانی برای اصحاب فرهنگ و هنر، باور دولتمردان به اینکه اشتغال در عرصه فرهنگ و هنر یک حق است و نه یک امتیاز مهمترین دغدغه است. توانایی حرفهای یک پیشهور ، یک پزشک و یک صنعتگر، توسط صنف به رسمیت شناخته میشود ودر صورت تخلفِ حرفهای، بر اساس اصل تناسب جرم و مجازات با حضور کارشناسیِ هم صنفانش، به تخلفش رسیدگی میشود. اما شاغلان فرهنگ و هنر برای هر نوبت فعالیت شغلی ناچار و مجبور به دریافت مجوزند و در صورت تخلف که آنهم غالبا بدون حضور نمایندگانی از آنها بررسی میشود کل فعالیت و اشتغالشان مشمول ممنوعیت میشود. انتظار داریم که شما این حقِ اشتغالِ اصحاب فرهنگ و هنر را به رسمیت بشناسید و مقرر فرمایید تا با بازنگری در آییننامهها و تهیه لوایح قانونی نسبت به احقاق این حقِ متکی بر اصول سوم و بیست و هشتم میثاق ملی با تشکیل سازمانهای صنفی فرهنگی و هنری اقدام شود.
رئیس جمهور محترم! فرهنگ و هنر اشتغال ساز است. برخلاف تصور ارباب اداری- اقتصادی، میزان اعتبار مالی لازم برای ایجاد اشتغال در عرصههای فرهنگی به مراتب کمتر از میزان اعتبارات لازم برای عرصههای صنعتی است. این مهم یعنی سرمایه گذاری در تولید و عرضه محصولات فرهنگی و هنری به ویژه برای سرزمین ایران که باید برای همسایگان خود در نجد ایران نقش پدری را ایفا کند علاوه بر ارزش اقتصادی نقش تاثیر گذار فرهنگی در بر خواهد داشت.
آقای رئیس جمهور! کل جمعیت هنرمندان و اصحاب فرهنگ و هنر کمتر از 20 هزار نفرند. موجب امتنان است این گروه مرجع جامعه را در راستای اجرای اصل بیست و نهم قانون اساسی با تامین سرمایه اولیه تاسیس صندوق بیمه بیکاری و بازنشستگی یاری فرمایید. تا این اعتبار برای نظام اسلامی باقی بماند که تامین کننده آتیه هنرمندانش بوده است.
هنرمندان و اصحاب فرهنگ سرزمین ایران اسلامی در همین جامعه بالیدهاند و زندگی میکنند. آنان جدای از نظام نیستند و خود بخشی از نظام و تحکیمکننده آناند. با اعتماد به آنان و رفع کدورت؛ بیاعتمادی که در این سالها موجب رنجششان شده را پایان بخشید و در مدیریت کشور با واگذاری امور و همفکری با آنان در تنظیم مناسباتِ کسب و کار شان، مشارکتشان دهید که اینگونه نظام پایدارتر و با اقبال و به پشتوانه مردمی هماره مستظهر خواهد بود. نباید فراموش کرد که زیانِِ جدایی دولت از عقبه اجتماعی مثل آنچه در دولت پیشین اتفاق افتاد، فقط به یک دولت ختم نمیشود، که نتیجهاش هرج و مرج در همه ابعاد است.
مصلحت از جمله کلید واژههایی است که کارکردی دوگانه دارد. متأسفانه امروزه استفاده از آن به شدت و به غلط مرسوم شده است و هرکسی برای دور زدن قوانین و مقرارت و یا اِعمال سلیقهی شخصی خود بدان متمسک میشود. مصلحتبینی و مصلحت سنجی از اختصاصات مدیریت کلان نظام است. مصلحت، ورود موردی و برخلاف جریان آب نیست. مصلحت میتواند به قدرت جذب و دفع نظام و کاستن از زنگار فساد و تباهی از آن هم تفسیر شود. مصلحت، نترسیدن از بیان واقعیتهاست نه کتمان و یا طفره رفتن از آن. آن مصلحتبینی که ریشهی فساد را سیرابتر میکند، بدون تردید درخت حکومت را میخشکاند.
رابطه مدیران با هنرمندان فقط با پول شکل نمیگیرد، نمونهاش همین چهار سال ماضی، این رابطه با گفتگوی منطقی و محترمانه شکل میگیرد. فضای فعلی سینما که یک دوره پر سوء تفاهم و پر از لجاجت را پشت سرگذاشته با رعایت همین اصل ساده شکل بهتری به خودگرفته و البته راهی بسیار سخت هم درپیش است.
در هر جامعهای با هر روشی، امری به نام سانسور و اصلاح وجود دارد.بالاخره هر نظامی خطوط قرمزی دارد. در کشور ما نیز هم ملاحظات اخلاقی و ارزشی و هم مناسبات سیاسی و اجتماعی وجود دارد که میبایست بدان اهتمام ورزید. اینجا بحثی در توسعه و تضییق آن نداریم، اما سازوکار آن به شدت مورد تشکیک است. ممیزی اکنون به شاخص نگرانی حکومت تبدیل شده است و افراط در آن نشان از عدمِ اعتماد به نفس ِنظام به بقای خود دارد. اگر ممیزی برای دیگران در قیافهی «فرصتی» برای تحکیم پایههای حکومت درآمده،دقیقاً و مقابل آن، «تهدیدی» جدی برای نظام ما تلقی شده است، زیرا انگار از هر چیزی که میترسیم، آن را میبندیم! چسباندن هر ویرایش و اصلاحی به حکومت حتماً نام سانسور را به دنبال خواهد داشت، اما در دیگر کشورها باتغییر سازوکار آن، نام «ویرایش و بازبینی» بر آن نهادهاند. چرا بایدعواقب غالباً وخیم سانسور را به حاکمیت منتسب کنیم؟ بگذریم از این مضحکه که برخی تولیدات و محصولات فرهنگی دولت هم دچار ممیزی شدهاند.
سینما میتواند یار خوبی برای دیپلماسی فعالی که دولت یازدهم آنرا در پیش گرفته باشد، چرا که به اعتقاد بسیاری از سفرای کشورمان سینما نهتنها بهترین سفیر فرهنگی که بهترین سفیر کشورمان میتواند باشد.
و اما کلام آخر، جناب آقای روحانی! اهل فرهنگ سالها تلاش کردند که اعتماد دولتمردان را جلب کنند، اینک نوبت آن است که تدبیر کنید تا اهل فرهنگ و هنر به شما اعتماد کنند.