محمود اکرامی‌فر شاعر و پژوهشگر در حوزه شعر گفت: قالب شعری که به نام «سه‌گانی» معروف شده است، در واقع همان «سه‌خشتی» مردم کرمانجی است که ناآگاهانه یا آگاهانه مورد سرقت ادبی قرار گرفته و با تغییر نام به عنوان یک قالب جدید عرضه شده است.

محمود اکرامی‌فر شاعر و پژوهشگر ادبیات فارسی در تماسی با خبرنگار مهر، در واکنش به برخی اظهارات که در جلسه بررسی قالب شعری «سه‌گانی» که روز پنجشنبه 19 دی با حضور علیرضا فولادی و حمید شکارسری در فرهنگسرای رسانه برگزار شد، مطرح شده است، ابداع قالب «سه‌گانی» را رد کرده و با بیان اینکه «چنین قالبی سال‌ها پیش‌تر در فرهنگ مردم قوم کرمانجی شمال خراسان وجود داشته است» گفت: پیرو مطالعه گزارش خبرگزاری مهر از چهارمین جلسه کارگاه شعر کوتاه در فرهنگسرای رسانه درباره قالب شعری به نام «سه‌گانی» و صحبت‌های آقای علیرضا فولادی مبنی بر ابداع و دفاع از این قالب، نکاتی را به علاقه‌مندان شعر فارسی در میان می‌گذارم.

وی افزود: اولین نکته اینکه «سه‌گانی» قالبی نیست که توسط ایشان (فولادی) ابداع شده باشد چون ما بسیار پیش‌تر از 15 سال پیش - که در آن نشست گفته شد جرقه سه‌گانی در ذهن ایشان زده شد و از آن پس این قالب متولد شد - قالب شعری کوتاهی به نام سه‌خشتی مربوط به قوم کرمانجی داشته‌ایم. قالب سه‌خشتی، قالبی مشهور و شناخته‌شده بین کرمانجی‌ها و اهالی ادبیات است که بعضی از دوستان محقق و پژوهشگر هم درباره‌اش مطالب و کتاب‌هایی نوشته‌اند. اگر در فضای اینترنت هم جستجویی در این باره داشته باشید، به مطالبی درباره سه‌خشتی برخواهید خورد و پیوندهای متعددی گشوده می‌شود. در این زمینه می‌توانم به مطالب عبدالله گوهری و سه‌خشتی‌های علیرضا سپاهی لایین خوانده شده‌اند، اشاره کنم.

نویسنده کتاب «همه خط‌ها موازی‌اند» ادامه داد: در حوزه مورد نظر، کتابی با نام «سه خشتی: ترانه‌های کوچک کرمانج» به همت هیوا مسیح و توسط انتشارات نگاه در سال 86 به چاپ رسیده است. قصدم از بیان این مطالب، این است که بگویم سه‌خشتی قالب بسیار مشهوری در ادبیات کرمانج‌ها است و واقعا متاسف و متاثر می‌شوم، وقتی که می‌بینم عده‌ای آگاهانه یا ناآگاهانه از یک فرهنگ قومی سرقت می‌کنند. فرهنگ مکتوب کرمانجی ضعیف است چون حروف الفبایی این قوم که باید رویشان اجماع شود، مانند کردها نیست. بنابراین، فرهنگ قوم کرمانجی یک فرهنگ شفاهی است. اما این عامل نباید باعث شود تا افرادی بیایند و این قالب را از فرهنگ کرمانجی خراسانی بگیرند و با نامی دیگر، از آن در زبان فارسی استفاده کنند.

اکرامی‌فر در بخش دیگری از سخنانش گفت: در عصر ارتباطات و حضور همه‌جانبه اینترنت که باعث می‌شود افراد در خانه و حریم شخصی خودشان در امان نباشند، بسیار شجاعت می‌خواهد که فردی بیاید و در یک محفل رسمی مثل فرهنگسرای رسانه بگوید که یک قالب شعری ابداع کرده در حالی که این قالب ریشه‌ای کهن دارد. باید به دوستان بگوییم که در عصری زندگی می‌کنیم که اگر یک کلمه یا مصراع را از شعری بردارید و به نام خود استفاده کنید، همه خواهند فهمید. در این شرایط چگونه می‌خواهید یک قالب را به نام خود ثبت کنید؟

مولف کتاب «مردم‌شناسی خودمانی» اضافه کرد: تعویض اسم هم چیزی را تغییر نمی‌دهد. من که نمی‌توانم نام دوبیتی را تغییر دهم و به نام خودم بگویم من چهارمصراعی را ابداع کردم. معلوم است که دوبیتی، چهار مصراع دارد. یک زمان، دعوای ما این است که چرا ترکیه مولوی را به اسم خود مصادره می‌کند. اما در حال حاضر مناقشه بر سر این است که چرا آقای فولادی شعر و فرهنگ یک قوم را گرفته، نام آن را تغییر داده و به نام خود درمی‌آورد؟

وی در پایان گفت: منِ روزنامه‌نگار وقتی مقاله‌ای به دستم می‌رسد، اگر درباره‌اش یقین داشته باشم، آن را چاپ می‌کنم و اگر چند درصد شک داشته باشم، درباره صحت و سقم‌ آن تحقیق می‌کنم. بخشی از گله من به مدیران فرهنگسرای رسانه هم بر می‌گردد که وقتی فرهنگسرایی را هزینه می‌کنیم، باید بدانیم برای که و چه چیزی است؟ فرهنگسرا باید قبل از برگزاری چنین جلساتی، درباره موضوع و مدعوین تحقیق کند و با لحاظ کردن جمیع جهات به لحاظ کارشناسی، چنین جلسه‌ای برگزار کند. حالا وقتی فرهنگسرا اجازه می‌دهد چنین جلسه‌ای برگزار شود، به نوعی دارد به این سرقت ادبی، وجاهت می‌دهد. چون سرقت قالب شعری هم مانند سرقت شعر، داستان یا هر اثر ادبی و هنری دیگر است.