به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از تازهترین مجموعه داستان ناهید طباطبایی با عنوان «سور شبانه» عصر روز شنبه 21 دیماه با حضور حسن میرعابدینی، پژوهشگر در حوزه ادبیات داستانی، بهناز علیپور گسکری داستاننویس و منتقد ادبی و نویسنده این مجموعه در سالن ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران در تهران برگزار شد.
«سور شبانه» که پنجمین مجموعه داستان ناهید طباطبایی است و از سوی نشر زاوش منتشر شده، دربردارنده 5 داستان به نامهای «ایکیا»، «سور شبانه»، «تجریش ـ سربند»، «این شهریها» و «مهمان» است.
در ابتدای این جلسه نویسنده داستان «ایکیا» از این مجموعه را خواند. سپس بهناز علیپور گسکری داستاننویس و منتقد ادبی در سخنانی درباره نگاه رایج در اغلب جوامع درباره آثار نویسندگان زن گفت: غالباً متنها از این منظر که توسط یک نویسنده زن نوشته شده، محک زده میشوند. در این حالت داوریها یکسان و کلیشهای است. البته این نگاه یک دهه قبل رایجتر بود و امروزه با حضور جدیتر نویسندگان زن، تعدیل شده است.
وی سپس به نقد و بررسی داستانهای مجموعه «سور شبانه» پرداخت و با بیان اینکه واقعگرایی مستند، جزیی مهم از بدنه داستاننویسی معاصر ایران است، یادآور شد: داستانهای این مجموعه هم مدرن و واقعگرا هستند و سبک و سیاق آنها واقعگرایی همراه با چاشنی طنز است. نویسنده واقعیتهایی را که مقدار حاوی چاشنی طنز هم هستند، از زندگی جاری و روزمره خود به عنوان سوژه انتخاب کرده است.
علیپور گسکری با بیان اینکه ما در این داستانها دو گونه طنز را میبینیم؛ یکی طنزی که در خود سوژهها نهفته است و دوم طنز در روایت کردن داستان، بخشی از صفحه 71 مجموعه داستان اخیر را به عنوان شاهد مثال خواند و سپس یک به یک به نقد و بررسی داستانهای «سور شبانه» پرداخت.
وی درباره داستان «ایکیا» گفت: این داستان روایت یک واقعیت از میان انبوه واقعیتهای موجود است؛ این داستان موقعیت زن مهاجری را توصیف میکند که نه تنها در این مهاجرت چیزی به دست نمیآورد، بلکه آرامش خود را هم از دست میدهد. «ایکیا» که برند یک مبل است، در این داستان به استعاره از چیزهایی بدل میشود که شخصیت اصلی داستان قادر به دستیابی به آنها نیست.
این منتقد ادبی ادامه داد: در داستان «این شهریها» نویسنده روی ماجرایی متمرکز میشود که روایتی چندلایه از یک موقعیت واحد است. در داستان «مهمان» هم با موقعیتی طنزآلود رو به رو هستیم؛ سه زن مُسن که هر کدام تصور میکنند یک مرد واحد در جوانی عاشق آنها بود اما در داستان میبینیم وقتی مرد سر میرسد، سراغ زنی را میگیرد که هیچ شباهتی با هیچکدام از آنها ندارد و به این ترتیب تمام فانتزی برساخته آنها فرو میریزد.
علیپور گسکری همچنین دو داستان «سور شبانه» و «تجریش ـ سربند» را متفاوت از سه داستان قبلی خواند و افزود: راوی «سور شبانه» همراه یک بیمارِ رو به مرگ است که شاهد صحنههای وهمناکی است که یک شب در بیمارستان اتفاق میافتند. چنین فضای وهمناکی را در داستانهای قبلی نویسنده ندیده بودیم. داستان «تجریش ـ سربند» هم یک داستان رئالیستی با رویکردی ناتورالیستی است که رد پایی از این گونه داستانها هم در میان کارهای قبلی نویسنده ندیدهایم. پرهیز نویسنده از شکستهنویسی و روایت داستانهای با نثری ساده و در واقع داستانی، ویژگی این داستان است.
حسن میرعابدینی پژوهشگر و منتقد ادبی هم در سخنانی در این جلسه با بیان اینکه در سالهای اخیر همواره با نویسندگان ناتمام و یا نیمه تمام مواجه بودهایم، از ناهید طباطبایی به عنوان نویسندهای که نوشتن در موقعیت اضطراب را تاب آورده و به کار ادامه داده است، یاد کرد و گفت: در داستانهای او معمولاً با آدمهای آشفته ذهنی مواجهیم که عموماً هم از طبقه متوسط و یا سطح پائین جامعه هستند و برای حفظ و بقای خودشان، به خاطره متوسل میشوند و در واقع سعی میکنند با یادآوری گذشته، بقای خود را در روزگار فعلی تضمین کنند.
وی افزود: داستان «سور شبانه» که نامش را به کتاب هم داده است، توصیف خوبی از محیط بیمارستان دارد اما شخصاً نظرگانه داستان را نپسندیدم و شاید اگر از منظر بیمار روایت میشد، داستان باورپذیرتر میبود و چنانچه این کار ممکن نبود، بهتر بود داستان بین سطوح واقعیت و وهم و در حالت تعلیق میماند.
این پژوهشگر ادبی اضافه کرد: داستان «تجریش - سربند» هم یک داستان رئالیستی مالوف است و به عقیده من نویسنده در آن پختگی خود را در نویسندگی نشان داده است. داستان روایت سوم شخص و از زاویه دید یک پسربچه است که یک تکنیک کوندرایی است؛ تازگی سوژه این داستان و مهری که ناهید طباطبایی به عنوان یک نوینسده کاربلد بر آن زده، داستان را جذاب کرده است.
نویسنده آثاری مانند «صد سال داستان نویس در ایران»، «فرهنگ داستاننویسان ایرانی از آغاز تا امروز»، «هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی» و «داستاننویسی زنان در ایران» گفت: در داستان «این شهریها» از چند منظر به یک ماجرا پرداخته شده است. اصولاً در این قبیل داستانها، انضباط هنری بسیار مهم است. علاوه بر آن باید بدانیم که حد این دیدگاهها تا کجاست؟ در مورد نخست لازم به یادآوری است که دشواری نوشتن داستانهای مدرن بیشتر در رعایت انظباط است که تعداد این قبیل داستانها هم در میان کارهای نویسندگان ایرانی زیاد نیست. همچنین در مورد داستانهای پست مدرن، من معتقدم ما شبه پست مدرن نمایی داریم نه پست مدرن.
وی در ادامه دو داستان «خیلی خوب» مجموعه اخیر را «ایکیا» و «مهمان» عنوان کرد و افزود: به نظر من ایکیا یکی از تک داستانهای خوب نوشته شده در سال 1392 در ایران است؛ یک داستان ساده و بیسر و صدا، داستانی موجز و در عین حال منظبط که به مسئله مهم مهاجرت و فروپاشی اجتماعی پرداخته است. روایت این داستان بسیار ساده است اما زیر این لایه ساده رویی، لایهای درونی هم هست. طنز داستان در اواخر آن است که خود را نشان میدهد؛ ما در ابتدا با قضاوت عجولانه زیبا (شخصیت اصلی داستان) درباره آن دو جوان، مواجه میشویم که زندگی آنها به آرزویی برای او تبدیل میشود اما در پایان ورق برمیگردد.
این پژوهشگر ادبی در عین حال این داستان را لذتبخش توصیف و اضافه کرد: این نکتهای است که داستان نویس امروز ما آن را فراموش کرده است. «آیخن باوم» فرمالیست روس خواندن رمان را به گشت و گذار در یک فضای باز تشبیه میکند و در عوض خواندن داستان کوتاه را به مثابه بالا رفتن از یک تپه و نگریستن به زندگی بشری از این بلند تصویر میکند. داستان «ایکیا» در جایی ما را از آن تپه بالا میبرد که برخوردی میان زن مبل نشین و زیبا پیش میآید.
میرعابدینی گفت: داستان «مهمان» هم که یکی از داستانهای خوب مجموعه اخیر است، دارای پیرنگی است که بر اساس یک اشتباه یا تغییر نگرش ایجاد شده است و این خطر وجود داشته که به یک داستان لطیفهوار تبدیل شود اما با اینکه پایانبندی آن شوک مانند است، همین پایان بندی طنز داستان را میپروراند. فضاسازیها، دیالوگها و شخصیتپردازیها، در این داستان بسیار خوب است اما لطف داستان مرهون دیدگاهی است که آن را روایت میکند؛ دختر جوانی که شیطنت طنزآمیزی در لحن او وجود دارد. همچنین شخصیت رقت انگیز این سه زن، رقتانگیزی شخصیت آدمها را به ذهن خواننده متبادر میکند. ارزش عمده داستان در تاثیر کمیکی است که باقی میگذارد.
در پایان مراسم رونمایی از مجموعه داستان «سور شبانه»، ناهید طباطبایی نویسنده آن نیز ضمن تقدیر از دو منتقد این جلسه، نکات کوتاهی را پیرامون گفتههای آنان متذکر شد و گفت: داستان مهمان به نظر خودم داستانی است درباره پیری و نه درباره اشتباه است و نه درباره تغییر نگرش و چیزی که در ذهن خودم بوده، دگرگونی سنی است. در «سور شبانه» هم که به نظر خودم، زاویه دید را درست انتخاب کردهام چون فردِ بیمار، اصلاً به هوش نیست که بتواند چنین داستانی را روایت کند. خودم این داستان را سورئال و شبیه اولین داستانم «بختک» که خیلی دوستش دارم، میدانم.