علیرضا فولادی شاعر و محقق در پاسخ به انتقاداتی که توسط محمود اکرامیفر به سخنانش در چهاردهمین جلسه کارگاه شعر کوتاه درباره قالب شعری سهگانی مطرح شده بود، جوابیهای را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است که متن مشروح آن در ادامه میآید:
آقای اکرامیفر، در گفتگویی پیرامون «سهگانی» مطالبی به دور از واقعیتهای تاریخی و علمی گفتهاند که بنده لازم میبینم در جواب مطالب ایشان، نکاتی را به استحضار برسانم و از خبرگزاری مهر درخواست دارم این مطلب را نشر دهند.
1. از مطالب آقای اکرامیفر، بوی نوعی دامن زدن به اختلافات قومی در جامعه ادبی به مشام میرسد و اهالی شعر، متوجه باشند، درگیر اینگونه اختلافافکنیها که منشأ آنها معلوم و به ضرر ملت بزرگ ایران است، نشوند.
2. مطالب ایشان از روی بیاطلاعی است؛ وگرنه میدانستند در پیشینه زبان فارسی، قالبی به نام «خسروانی» مربوط به ایران باستان وجود داشته است و مهدی اخوان ثالث نیز، 6 نمونه شعر از روی آنها با نام «نوخسروانی» سرودهاند و ما با وجود این پیشینهها، نیازی نداشتهایم به سراغ گویشهای محدودی مانند کرمانجی برویم و همیشه هم در مطالبمان وجود این پیشینههای خام را یادآور شدهایم و به وجود آنها افتخار کردهایم.
3. آقای اکرامیفر، ظاهرا مطلع نبودهاند که در فارسی عامیانه نیز، نمونههای شعر سهلختی از قبیل چیستانها یافت میشود و با این همه، هر شعر سهلختی، سهگانی و به قول معروف، هر گردی گردو نیست؛ ضمن این که اساسا، سهگانی در فضای زبان رسمی فارسی معنی پیدا میکند؛ وگرنه در زبان ژاپنی نیز، هایکو داریم و در زبانهای عربی و اروپایی هم شعرهای سهلختی یافتنی است که بعضا به پیروی از هایکو پدید آمدهاند. در اینجا لازم است اطلاع بدهم که آدونیس، شاعر معاصر عرب، در دفتر شعر «اوراق فی الریح»، بیش از بیست شعر سهلختی آورده است و حتی محمدشریف سعیدی، شاعر معاصر افغانستانی، هماکنون در حال ترجمه مجموعه اشعار سهلختی یک شاعر سوئدی هستند. واقعا حرف نشاطآوری است که ادعا شود با وجود اینهمه پیشینه، برویم از یک گویش قومی چیزی را بگیریم.
4. ابداع، در مجامع علمی و هنری، تعریف دقیقی دارد که آقای اکرامیفر ظاهرا متوجه آن نبودهاند و در این صورت باید گفت، پس متوجه چه چیزی بودهاند؟ ایشان از کار ما مصادره به مطلوب صورت دادهاند و خواستهاند سهگانی را به نام یک قوم، سند بزنند، حال آن که در مجامع علمی و هنری، ابداع، به افزودن فرم یا محتوا بر فرمها یا محتواهای پیشین گفته میشود و ما در یکی از بندهای بعدی این جوابیه، مجددا پارهای فرمهای سهگانی را میآوریم تا به این معنی پی ببرند.
5. بنده از خردادماه سال 1389 که سهگانی رسما به شعر فارسی راه یافت، با آدمهای زیادی مواجه بودهام که منافع شخصی یا گروهی را بر منافع ملی ترجیح دادهاند و خواستهاند سهگانی را مال خود سازند. از جمله فردی که سهگانی را از ما آموزش دید و چون کارهایش را برای انتشار، نپسندیدیم، آنها را به نام «نوخسروانی» انتشار داد، یا فردی که سهگانیهای از ماآموختهاش را با نام مقلدانه و نامفهوم «سهکایی» انتشار میدهد؛ و مطالب آقای اکرامیفر هم در همین رده تلقی میشود و همه این ماجراها را موبهمو نوشتهایم که آنها را در زمان خویش تقدیم جامعه ادبی خواهیم کرد.
6. با این که کار ما صرفا به پدید آوردن یک دستگاه شعری با 6 فرم بیرونی اصلی و چهار فرم بیرونی فرعی محدود نمیماند و در فرم درونی سهگانی نیز نوآوریهایی وجود دارد که شرحش اینجا و آنجا آمده است، ذیلا 6 فرم بیرونی اصلی سهگانی را با نمونه میآوریم و از آقای اکرامیفر میخواهیم عین این فرمها را در سهخشتیهای کرمانجی مربوط به قبل از خردادماه سال 1389 دانهبهدانه با نمونه نشان بدهند و چنانچه از این کار سر باز زنند، بار اخلاقی و قضایی کلماتی که گفتهاند، بر شانهشان سنگین خواهد بود:
الف) کلاسیک با طرح قافیه یک ـ سه:
حیرانم از این حس؛
گلها همه زیبا،
من عاشق نرگس.
ب) کلاسیک با طرح قافیه دو ـ سه:
از میانِ تمامِ این گلها
آه! تنها یکی شکفته نشد:
دوستت دارمی که گفته نشد.
ج) کلاسیک با طرح قافیه یک ـ دو ـ سه:
فکر مردارِ تازهاش در سر،
چشم این یک به مرگ آن دیگر؛
لاشخور از عقاب تنهاتر.
د) نیمایی با طرح قافیه یک- سه:
برای او همین دو بال بس بود؛
دو بال ِ میلهمیله؛
پرنده یک قفس بود.
هـ) نیمایی با طرح قافیه دو ـ سه:
از خدایان پر،
وز خدا خالیست؛
قلب ما سرزمین اشغالیست.
و) نیمایی با طرح قافیه یک ـ دو ـ سه:
در خودش اسیر،
میرسد، ولی چه دیر،
لاکپشت پیر!
7. فکر میکنم به طور کلی دوران عملکردهای بینتیجه سرآمده است، وگرنه بعضیها اینگونه بدون آگاهی از سوابق علمی و ادبی یک شخص، سراغ گفتن حرفهایی که برای گویندهاش جز وبال به بار نمیآورد، نمیرفتند.