به گزارش خبرگزاری مهر، با توجه به سفر دورهای محمد جواد ظریف در هفته گذشته و با توجه به نزدیک شدن به مذاکرات ژنو2 درباره بحران سوریه، خبرگزاری مهر با دکتر ماتئوس پیسکورسکی (Mateusz Piskorski) نماینده سابق پارلمان لهستان و مدیر مرکز اروپایی بررسیهای ژئوپلتیک، در این زمینه گفتگو کرد. مشروح این مصاحبه در ادامه می آید.
- در آستانه مذاکرات ژنو2، سفر آقای ظریف به سوریه، همسایگان عرب سوریه (لبنان، عراق و اردن) و علی الخصوص به روسیه، از چه اهمیتی برخوردار است؟
باید متذکر بشوم سطح فعالیت دیپلماتیک وزیر خارجه ایران، محمد جواد ظریف در ماههای اخیر بالا بوده که مبین این نکته است که ایران یکی از مهمترین بازیگران منطقهای سیاسی خاورمیانه است.
هیچ کس نمیتواند به راه حلی جامع درباره درگیری سوریه فکر کند بدون آن که همسایگان عربی در آن دخیل باشند. مواجهه و سیاست آنها، در شرایط میدان نبرد سوریه تاثیرگذار است. به عبارت دیگر، نمیتوان تصور کرد بدون مشارکت ایران، به یک راه حل بلند مدت برای این بحران دست یافت. جمهوری اسلامی ایران همچنان یکی از مهمترین بازیگران منطقهای ژئوپلیتیک و روابط بینالملل است. باید به یاد داشته باشیم که در اولین روزهای ژانویه، ظریف به ترکیه نیز سفر کرده بود که به این معناست که با مقامات تمام کشورهای همسایه سوریه که هر کدام به یک میزان در درگیری نقش دارند -البته به جز اشغالگران بلندیهای جولان- دیدار داشته است.
شاهد بلوا و کابوسی هستیم که به چندین کشور سرایت کرده است
لبنان را نمیتوان در رده بازیگران مهم ژئوپلیتیک خاورمیانه به حساب آورد اما سرزمینش برای چندین سازمان غیر دولتی که در منطقه فعال هستند و شکل دادن به رویدادها موثراند، حیاتی است. آقای ظریف با لیست بلندی از سیاستمداران لبنانی که از جناحهای مختلف هستند دیدار داشت که نشان میدهد نقش ایران در آن کشور محدود به حمایت از حزب الله نیست. با این که حسن نصرالله همچنان اصلیترین شریک و منبع اطلاعات درباره شرایط لبنان برای ایران است، اما شرایط پیچیدهتر است.
وضعیت ساده نیست و ممکن است جنگ از سوریه همسایه، به کشور لبنان گسترش یابد (تا حدودی نیز همین الآن گسترش یافته است) و تنشهای دیرینه داخلی که تا همین چند وقت پیش درگیریهای خونینی را به وجود آورده بود، را تشدید کند. فعالیتهای القاعده -از جمله ماجرای ماجد الماجد و حمله نوامبر به سفارت ایران در بیروت- دلیل روشنی برای این ادعاست.
تهدیدات تروریستی در عراق هم در حال گسترش است که برای امنیت ایران [از لبنان] مهمتر است. از سوی دیگر، نخست وزیر نوری المالکی یکی از موثرترین متحدان تهران در منطقه است. لبنان و سوریه در حال حاضر مناطقی هستند که بحران سوریه به آنها گسترش یافته است. تنها شاهد آشوب یک جنگ داخلی در یک کشور نیستیم بلکه بلوا و کابوسی هستیم که به چندین کشور سرایت کرده است.
اردن با این منطقه ناامن همسایه است و حمایتش از مخالفین یا ترویستهای مسلح در سوریه باعث محفوظ بودن از خطر در آینده نخواهد شد: اگر سوریه سقوط کند، اردن با تهدیدات تروریستی از طرف کشورهای همسایه خود مواجه خواهد بود. عملیات دیپلماتیک ظریف در کشورهای ذکر شده، میتواند به درک بهتر شرایط پیچیده کمک کند.
روسیه بدنبال مشارکت راهبردی با ایران است
بدون شک، سفر ظریف به مسکو (به همراه همتای سوری خود ولید المعلم)، مهمترین بخش بوده است. دیپلماسی موفق روسیه که باعث ممانعت از جنگ آمریکا علیه سوریه شده بود، به معنای بازگشت مسکو به سیاستِ منطقه خاورمیانه است.
نزدیک شدنِ ایران به غرب و تعلیق برنامه هستهای تهران شاید زیاد به درازا نکشد. مقایسه جمهوری اسلامی با کشورهای شمال آفریقا درست نیست اما به عنوان مثال، یادآوری میکنم سرهنگ قذافی تلاش کرد با غرب روابطش را بهبود بخشد اما با وجود حرکات و تلاشهای دوستانهاش، بالاخره مداخله نظامی خارجی رخ داد. بنابراین، راهبرد برقراری روابط تکمیلی با یک قدرت جهانی -که بدون شک روسیه است- روشی منطقی برای ایجاد تنوع در سیاست خارجی محسوب میشود. صحبت رئیس جمهور روحانی با همتای روسی خود ولادیمیر پوتین و سپس دیدار وزیر خارجه ظریف با سرگئی لاوروف و پوتین، نمایانگر گشایش جدیدی در روابط ایران-روسیه است. روسیه رسماً اعتراف کرده است که حضور ایران در گفتگوهای ژنو2 درباره آینده سوریه از اهمیت بالایی برخوردار است. از منظرِ روسیه، ایران کشوری است که در جمهوری عربی سوریه از نفوذ بالایی برخوردار است و میتواند بخش مهمی از هر راه حل صلح آمیز و سیاسی باشد تا جنگ داخلی را به پایان برساند.
پایان انزوای بینالمللی ایران به فدراسیون روسیه این امکان را میدهد که با دیگر کشورها و شرکتهایشان برای رسیدن به منابع طبیعی ایران، رقابت کنند. تفاوت میان شرکتهای رقیب این است که میتواند یک شراکت راهبردی را پیشنهاد دهد در حالی که غرب به دنبال تحمیل خود برای استثمار در ایران است.
به همین دلیل است که سفر ظریف به مسکو ممکن است یک نقطه عطف یا حداقل عامل مهمی برای:
1) فرآیند ژنو2
2) همکاری اقتصادی
3) به غرب نشان دهد ایران یک گزینه جایگزین دارد.
روسیه و ایران نه تنها منافع مشترک دارند، بلکه مشکلات مشترک -به خصوص خطر تروریسم وهابی با حمایت سعودی که نه تنها در خاورمیانه بلکه در منطقه شکننده قفقاز شمالی هم در حال گسترش است- نیز دارند.
در شرایطی که صحبت های متفاوتی درباره حضور تهران در مذاکرات شنیده میشود، پیام این سفر برای غرب چیست؟
پیام اصلی برای غرب این است که نمیتوان ایران را مجبور به گردن نهادن به تمام خواستههای آنچه غرب نامیده میشود -به خصوص آمریکا- کرد. بگذارید یک مثال بزنم: خبری که رویترز درباره معامله ایران- روسیه در زمینه محصولات روسی در برابر نفت ایران منتشر کرد، باعث هراس واشنگتن شده است. این وحشت نشان میدهد کاخ سفید واقعا از بوجود آمدن یک اتحاد میان ایران و روسیه که نیرو محرکهای برای ادغام یورو-آسیا خواهد بود، میترسد.
آلکساندر نواک وزیر انرژی روسیه اعلام کرده است دو کشور مراودات راهبردی خود را در میادین نفتی، اکتشاف گاز و تجارت توسعه خواهند داد.
همچنین شایعههایی وجود دارد مبنی بر این که مشارکت با روسیه ممکن است شامل همکاری نظامی نیز باشد که باعث تشویش زیاد غرب میشود. ایران یک کشور مستقل است که از این حق بنیادین برخوردار است که متحدان و شرکای راهبردی خود را انتخاب کند.
تبدیل شرایط از جنگ داخلی به تروریسم
نسبت به زمان برگزاری ژنو یک، شاهد تغییر شگرف در صحنه نبرد بودهایم و نیروهای دولتی سوریه، آشکارا نسبت به مخالفین از برتری برخوردارند، تاثیر این مساله بر مذاکرات آینده چه خواهد بود؟
شکی نیست که شرایط سوریه نسبت به بیش از یک سال پیش بهتر شده است. اما این به آن معنا نیست که دولت کنترل کشور را به دست گرفته است. مساله مهم این است که اکثریت مردم سوریه به طور کامل و قاطع با مخالفین مسلح و تاکتیکهای آنها مخالفند.
به همین دلیل احتمالاً شرایط از جنگ داخلی به کشوری که به دلیل تروریسم تکه تکه شده است، تبدیل خواهد شد. در وهله اول، شرکتهای خارجی در زمینه بازسازی کشور مذاکرات خود را آغاز کردهاند که قطعاً نشان میدهد سوریه از جنگ داخلی خارج میشود و به سمت دوره عدم ثبات اما ترمیمِ صلح آمیز حرکت میکند.
دولت از حمایت مردمی برخوردار است اما اگر مقامات نتوانند وظیفه اصلی خود -بازسازی کشور و تضمین اصول اولیه امنیتی- را انجام دهد، از این حمایت کاسته خواهد شد.
در ماههای اخیر شاهد شدت گرفتن نبرد میان شورشیان و تروریستها در سوریه بودهایم، تغییر فوق چه تاثیری در نتیجه ژنو2 و چشم انداز بحران خواهد داشت؟
اولاً، باید متوجه شده باشیم که آنهایی که خود را مخالف میخوانند و در ترکیه یا دیگر کشورهای خارجی مستقر هستند -منظورم شاخه سیاسی است-، گروههای مسلح داخل سوریه را کنترل نمیکنند. در نتیجه هر تفاهمی که با آنها انجام شود، بلافاصله عملیاتی نخواهد شد اما تاثیرات خواهد گذاشت و چهره بینالمللی دولت سوریه را تغییر خواهد داد.
دوماً، مخالفین مسلح در شرایط هرج و مرج کامل است که به این معناست که آنها جنایتها و فجایع بیشتری -به خصوص در درگیریهای بین خود در برابر "دولت اسلامی عراق و شام"- مرتکب خواهند شد. کاهش نفوذ این گروه [داعش] به معنای اینکه دیگر تروریستها تبدیل به فعالین مخالف صلح آمیز خواهند شد، نخواهد بود. گروههای متعدد دیگری مانند جبهه النصره هستند که با القاعده در ارتباطند و احتمالاً به فعالیتهای تروریستی ادامه خواهند داد.
در صورت موفقیت کنفرانس ژنو2، تصور میکنم خطر تروریستی در سوریه تا مدت زیادی باقی خواهد ماند که شاید تا حدودی شبیه شرایط عراقِ همسایه باشد. برای عملی شدن صلح، باید دو مرحله صورت گیرد:
1- انتخابات که میتواند اعتبار رئیس جمهور بشار اسد را بار دیگر تایید کند و حمایت همگانی را از اقدامات ساختارسازی و مبارزه با تروریسم را به نمایش بگذارد.
2- حمایت بینالمللی از دولت سوریه (شاید دولتی جدید که با نمایندگان مخالفان سیاسی، گسترش یافته است) در مبارزه با خطر تروریسم.
سالها زمان خواهد برد تا سوریه تروریستها را از بین ببرد و برای آن نیازمند به حمایت از نظر تجهیزات، آموزش،... خواهد بود. این حمایت تنها از طریق کشورهایی میتواند صورت گیرد که از درجهای از اعتبار در این کشور برخوردار باشند، یعنی روسیه و ایران.
--------------------------------
گفتگو از حامد نعمتاللهی