اراک – خبرگزاری مهر: مهربانی و کمک به همنوع می تواند هم مادی باشد هم معنوی. می تواند یک لبخند باشد، یک بسته مداد رنگی باشد، چندکیلو برنج باشد، اهدای خون باشد و حتی می تواند نمایشگاهی از نقاشی های دختربچه ای باشد که به نفع کودکان سرطانی برپا شده است.

به گزارش خبرنگار مهر، نمایشگاه تجربه های نقاشی راتا علی نژاد در فرهنگسرای آئینه اراک برگزار شد تا شاید هرچند کم  ولی حمایتی باشد برای کودکانی که در حال مبارزه با  بیماری سرطان بر روی تخت های بیمارستان هستند و این مبارزه همچون قبل فرصت این را به آن ها ندهد که مداد در دست بگیرند و دنیاشان را رنگی بکشند.

راتا علی نژاد 10 ساله است، از زمانی که شش ماهه بوده و خط خطی کردن را یاد گرفت، خانواده اش تک تک نقاشی های او را جمع کرده اند و امروز تصمیم گرفته اند با نمایش گذاشتن آنها هم دخترشان را تشویق کنند و هم این فرصت را پیوند بزنند با یاری رساندن به کودکانی که چون فرزندشان پر از شور و خنده و رویا هستند.

همه چیز مهیا است، رنگ ها همه شاد هستند و نقاشی ها همه زیبا، ذهن پر از خیال راتا گاه پیش کفشدوزک ها رفته، گاه به یک قصر رویایی، گاه خواست تکامل بشر را از دوران پاره سنگی نشان بدهد تا امروز، گاه از آسمان نقاشی اش به جای باران کتاب باریده و ... همه این ها تجسمی از دنیایی خیالی کودکی است که دنیا را از زاویه دید خود دیده، حتی وقتی تیم مورد علاقه اش یعنی پرسپولیس از استقلال برده است.

راتا علی نژاد به خبرنگار مهر می گوید: وقتی که خیلی بچه بودم و پیش دختر خاله ام بودم نقاشی را شروع کردم، آخر بابا و مامان سرکار بودند و من پیش او می ماندم.

دوست دارم موضوعات خیالی بکشم

وی می افزاید: من دوست دارم موضوعات خیالی بکشم مثلا یک قصر یا یک پری دریای، وقتی یک داستان برایم تعریف می کردند یا حالا وقتی کتاب می خوانم سعی می کنم داستانش را نقاشی کنم و هربار با دفعه قبل فرق داشته باشد.

راتا با بیان اینکه هربار سعی می کند نقاشی هایی را که قبلا کشیده تکمیل تر کند، اظهار می کند: من همیشه دنبال این هستم که نقاشی ام با قبلی تفاوت داشته باشد، البته این روزها که مدرسه می روم کمتر نقاشی می کشم ولی بعضی روزها سه تا چهار نقاشی می کشیدم.

این کودک باذوق اراکی ادامه می دهد: همیشه دنبال موضوع های جالب و رنگ های شاد هستم، صورتی، قرمز و نارنجی را دوست دارم البته صورتی را از همیشه بیشتر و اگر دقت کرده باشی در نقاشی هایم بیشتر این رنگ است.

راتا با اشاره به اینکه کتاب خواندن یکی از علایق و سرگرمی های روزانه اش است، بیان می کند: من تا حالا بیشتر از هزارتا کتاب خواندم  و بیشتر دوست دارم کتاب هایی که نقاشی ندارند بخوانم و اگر ضروری باشد نقاشی شان را هم می کشم.

وی می گوید: من گلستان سعدی و شاهنامه را خواندم قصه های صمد بهرنگی و از همه بیشتر" ماهی سیاهِ کوچولو" را هم  دوست دام. در ضمن کتاب های تخیلی ژول ورن و کریست اندرسون را هم خیلی دوست دارم.

بچه ها سعی نمی کنند به موضوع های جدید و مختلف فکر کنند

راتا توضیح می دهد: من نقاشی هام را مثل این کتاب ها از توی تخیلم می کشم، خیلی جاها و خیلی موجودات وجود نداشتند ولی ژول ورن آنها را در رویا و فکر خود به وجود می آورده ، من هم در نقاشی هایم همین کار را می کنم مثل دنیایی که جدا از واقعیت است و خیلی چیزهاش در دنیای اطراف موجود نیست.

این کودک اراکی می افزاید: به نظر من بعضی بچه ها سعی نمی کنند به موضوع های جدید و مختلف فکر کنند برای همین بیشتر نقاشی هاشان شبیه هم می شود.

راتا که به داستان نویسی هم علاقه دارد، می گوید: داستان را هم به اندازه نقاشی دوست دارم و می خواهم داستان نویسی را هم ادامه بدهم.

وی خلاصه یکی از داستان هایش را اینطور تعریف می کند: دو شهر بودند بنام اخمو و لبخند، شهر لبخند پر از شادی و سلامتی بود ولی مردم شهر اخمو همیشه ناراحت بودند و فقیر و مریض، مردم شهر اخمو می خواستند بدانند چرا شهر لبخند آنطورهاست، به شهر لبخند حمله کردند وقتی که شکست خوردند، فهمیدند راز موفقیت شهر لبخند، محبت و دوستی بوده است.

راتا دوست دارد که در آینده در یک شرکت معتبر کارتُن سازی و انیمیشن کار کند و  می گوید: دوست دارم در آینده شغلی داشته باشم که هم به نقاشی و هم داستان ربط داشته باشد.

وی اضافه می کند: من یک نقاشی دارم که درباره کمک به کودکان سرطانی است توی این نقاشی همه دست همدیگر را گرفتند و می خواهند به دوستان سرطانی مان کمک کنند.

راتا می گوید: اینکه سرطان بیماری خطرناکی است و هزینه های درمان آن خیلی بالاست را می دانم ولی از همه بدتر این است که بچه های سرطانی همه موهایشان می ریزد.

وقتی یک کودک سرطانی بخواهد نقاشی خودش را بکشد

وی ادامه می دهد: قطعا سخت است وقتی یک کودک سرطانی بخواهد نقاشی خودش را بکشد، آن هم بدون مو،  ابرو و مژه، خیلی ناراحت کننده است.

راتا تاکید می کند: من سه تا از نقاشی هایم را بیشتر از همه دوست دارم یکی آنکه همه دست در دست هم دادند برای کمک به بچه های سرطانی، یکی آنکه کره زمین است و رویش خانه های مختلف است با خورشیدهای متفاوت آخر هرکس خورشید را یک جور می بیند، یکی هم آنکه قصر رویایی است آن را نسبت به بقیه نقاشی هام مرتب تر کشیده شده.

این دختر 10 ساله اراکی تاکید می کند: من از کتاب ها و مدادهای نقاشی ام به درستی مراقبت می کنم و دوست دارم به همه کتاب هدیه بدهم.

خانم فراهانی مادر راتا نیز می گوید: راتا متولد 12 شهریور 83 است. او از همان کودکی عاشق نقاشی کردن و کتاب خواندن بود.

وی در خصوص انگیزه راه اندازی نمایشگاه نقاشی به نفع کودکان سرطانی می افزاید: چنین نمایشگاه هایی کمتر برپا می شود و ما می خواستیم در کنار تشویق فرزندمان کاری خیر انجام داده باشیم.

فراهانی تاکید می کند: شهر اراک هم اکنون یکی از شهرهایی است که سرطان در آن رو به رشد است و این طور برنامه ها و نمایشگاه می تواند فرصتی برای توجه بیشتر به این بخش باشد.

کنار آموزش کمک به همنوع

وی می گوید: ما می خواستیم دخترمان در کنار آموزش کمک به همنوع، به فکر نعمت سلامتی خود باشد و قدر آن رابداند و فکر نکند که زندگی همه اش تجمل و زرق و برقی است که دنیای اطرافمان را فراگرفته است، بلکه موضوعات مهم تری نیز در زندگی وجود دارد.

فراهانی اضافه می کند: راتا در کودکی به جای مهدکودک به خانه خواهرم می رفت و بیشتر ساعات روز را در کنار خواهرزاده ام که نقاشی می کرد می ماند، آموزش های نقاشی و جمع آوری نقاشی های او بیشتر تلاش خواهرزاده ام بوده است.

وی تاکید می کند: ما در نقاشی کشیدن همیشه راتا را آزاد گذاشته ایم و هیچ موضوعی را به او تحمیل نکرده ایم و بعضی اوقات نقاشی هایی کشیده که حتی ما فکر نمی کردیم ثانیه ای به آن فکر کند، مثل نقاشی جشن پیروزی پرسپولیس در برابر استقلال که خیلی من و پدرش را متعجب کرد.

مهشید فراهانی که دخترخاله و به نوعی مربی او بوده است می گوید: من همیشه این حسرت را داشتم که چرا پدر و مادرم نقاشی های کودکی من را جمع آوری نکردند و همیشه آرزو داشتم ببینم در کودکی به چه چیزهایی فکر می کردم.

وی با بیان اینکه راتا به مدت سه سال از دوران کودکیش را کنار او گذرانده، می افزاید: زمانی که پدر و مادر راتا  سر کار بودند راتا پیش من بود و من از همان روزها تصمیم گرفتم که نقاشی هایی که راتا در خانه ما می کشد را جمع کنم تا یک روز بهش بدهم.

فراهانی ادامه می دهد: راتا از هر فرصتی برای نقاشی کردن استفاده می کرد، هربرگه سفیدی که می دید نقاشی را شروع می کرد از برگه بی خط گرفته تا برگ های کوچک تقویم.

بازگشت به نگاه ناب کودکی

وی می گوید: من سعی کردم نقاشی هایی که را تا در مهدکودک و مدرسه کشیده بود را نیز جمع آوری کنم تا آرشیو خوبی برای راتا باشد، شاید خواست یک روز دیوار اتاق فرزندش را با نقاشی هایش کاغذ کند.

وی اضافه می کند: ایده این نمایشگاه که به ذهنمان رسید برخی نقاشی ها را که در برگه های تقویم یا برگه های کوچک بود با کمک راتا به شکل کلاژ درآوردیم که امکان قاب کردنشان باشد.

فراهانی بیان می کند: اولین باری که راتا مداد دستش گرفت در شش ماهگی بود و خط خطی های آن روزش هم حتی در نمایشگاه هست و بعد از آن کم کم با مفهوم رنگ و تفکیک خطوط آشنا شد.

وی تاکید می کند: من در نقاشی کشیدن راتا را مختار می گذاشتم زیرا من برخلاف برخی، معتقدم که کودک باید رها باشد تا آنچه در ذهن دارد به روی کاغذ بیاورد، زیرا نقاشی کودکان بسیار ناب است و نگاه و عینک آن ها به زندگی است.

فراهانی که لیسانس نقاشی است ادامه می دهد: تمام هنرمندان تلاششان این است که دوباره برگردند به نگاهِ نابِ کودکیشان یعنی دنیا را همانطور که هست با همه زشتی و زیبایی هایش ببینند.

بازدید از نمایشگاه تجربه های نقاشی راتا علی نژاد از کودکی تاکنون، فرصتی است تا علاوه بر دیدن ذوق و نگاه یک کودک به دنیا و تکامل تدریجی این دید، به مهمانی مهربانی و عشق برویم و با خرید یکی از کارت پستال های نقاشی راتا به اندازه کرم، بخشش و انسان دوستی مان برای کودکان سرطانی صندوقِ مهربانی که آنجا گذاشته شده  را پر کنیم.   

 این نمایشگاه از 27 آغاز و تا 30 دی ماه برپاست.

....

گزارش: سمیه انصاری فر