به گزارش خبرگزاری مهر، نیویورک تایمز در مطلب خود می نویسد: زمانیکه "حسن روحانی" رئیس جمهور ایران در اجلاس اخیر مجمع جهانی اقتصاد در داووس با پیام حسن نیت و اشتیاق برای مذاکره ظاهر شد یک انعکاس وهم انگیز از 10 سال قبل زمانیکه "سید محمد خاتمی" رئیس جمهور وقت ایران، در داووس حاضر شده بود را به تصویر کشید. خاتمی نیز در داووس پیامی مشابه پیام روحانی را به جهان مخابره کرده بود.
مقایسه حضور این دو رئیس جمهور در داووس نشان می دهد که ایران تا چه حد در 10 سال گذشته تغییر کره است. اما این موضوع یک پیام دیگر نیز دارد و آن اینکه این گشایش دیپلماتیک شکننده بوده و روحانی فرصتی اندک برای مذاکره در مورد قرارداد هسته ای با توجه به تحرکات مخالفان حاضر در ایران دارد.
نیویورک تایمز در ادامه به سخنان روحانی در داووس اشاره کرده و می نویسد: روحانی روز پنجشنبه اعلام کرد که خواهان تعامل سازنده با جهان بوده و ایران هیچ میلی برای دست یابی به سلاح هسته ای ندارد. در سال 2004 میلادی نیز خاتمی گفته بود "هرکجا که ببینیم و احساس کنیم که طرف مقابل به ما احترام می گذارد و هیچ چیزی را به ما تحمیل نمی کند آماده مذاکره خواهیم بود." خاتمی نیز در آن سال گفته بود که ایران بدنبال سلاح اتمی نیست.
در آن زمان (دوران ریاست جمهوری خاتمی) نیز همانند الان، ایران بخشی از فعالیت هسته ای خود را متوقف کرد و پذیرای بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی شد. در آن زمان نیز همانند اکنون، رهبران ایران از اجلاس جهانی داووس به عنوان فرصتی برای دعوت از سرمایه گذاران برای حضور در ایران استفاده کردند.
نیویورک تایمز در ادامه به انتخابات پارلمانی ایران در سال 2004 که موجب خروج اصلاح طلبان و ورود بیشتر اصول گرایان به مجلس شد اشاره کرده و این اتفاق را آغازی برای تغییر در سیاست های هسته ای ایران دانسته و می نویسد: روحانی نیز با چنین وضعیتی مواجه است. برای به نتیجه رساندن قرارداد هسته ای او (روحانی) باید امتیازهایی را بدهد که ممکن است با مخالفت محافظه کاران ایران مواجه شده و در نهایت با مخالفت رهبری ایران نیز مواجه گردد.
"عباس میلانی" از اساتید داشنگاه استنفورد در این خصوص می گوید: روحانی تاریخ خاتمی را می داند. او (روحانی) از جایگاه رهبری ایران مطلع است. او انتقادهایی که از وی و وزیر امور خارجه اش می شود را می بیند. بنابراین او تلاش می کند تا با احتیاط بیشتری در این مسیر حساس حرکت کرده و ببیند که آیا می توان درها را باز کرد.
به اعتقاد میلانی، روحانی در مقایسه با خاتمی بنا به چند دلیل فضای بیشتری برای مانور دارد. تاثیر تحریم های بین المللی بر اقتصاد ایران انگیزه بیشتری برای به نتیجه رساندن توافق هسته ای در مقایسه با تهدیدهای آمریکا در سال 2004 که در سال 2003 به عراق حمله کرده بود و این احتمال وجود داشت که ایران گزینه بعدی باشد، به تهران می دهد.
نیویورک تایمز در ادامه می نویسد: روحانی هیچگاه به عنوان یک اصلاح طلب مطرح نبود و بر اساس اجماعی که در ایران صورت گرفت توانست در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود اما پیروزی خاتمی در انتخابات موجب بوجود آمدن شکاف هایی در جامعه بویژه در میان روحانیون شده بود.
"سید کریم سجاد پور" نیز در این رابطه می گوید: در مقایسه با خاتمی این دیدگاه در مورد روحانی وجود دارد که او برای رفع موانع خارجی و رسیدن به آشتی در داخل با رهبری همکاری می کند و این در حالی است که روحانی با استفاده از همان روش خاتمی توانسته موقعیت مناسبی در جهان پیدا کند.
این دو (روحانی و خاتمی) عملکرد تقریبا یکسانی در داووس داشتند و توانستند با استقبال مواجه شوند اما رویکرد "محمود احمدی نژاد" رئیس جمهور سابق ایران، متفاوت بود و او با اظهارات خود نشان داده بود که مرد داووس نیست.
نیویورک تایمز در ادامه موارد دیگری از شباهت ها و تفاوت های روحانی و خاتمی را مورد اشاره قرار داده و می نویسد که روحانی در مقایسه با خاتمی تمایل کمی برای باز گذاشتن جامعه ایران و همچنین چالش با قواعد موجود در این کشور دارد.