خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: فیلم «گس» به نویسندگی و کارگردانی کیارش اسدیزاده گرچه چند سالی است آماده نمایش است و در چند جشنواره بینالمللی هم حضور داشته است به دلیل اینکه پیش از دریافت پروانه ساخت از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ساخته شده است در حال حاضر پروانه نمایش هم نمیگیرد و این کارگردان جوان چند وقتی است در راهروهای ارشاد رفت و آمد میکند تا در دولت جدید بتواند امکان نمایش فیلمش را که اولین فیلم بلند داستانی وی نیز هست، به دست آورد.
این فیلم در سه بخش داستان افرادی را بیان میکند که درگیر مساله خیانت میشوند. در بخش نخست ماجراي خيانت دكتری 55 ساله به زنش را روايت ميكند. در اپيزود دوم، مردي حدوداً سي و چند ساله به زنش خيانت ميكند و در اپيزود سوم، دختر و پسر جواني را ميبينيم كه پسر در خلال يك رابطه دانشجويی به نامزدش خيانت ميكند.
صابر ابر، پانتهآ پناهی، رویا جاویدنیا، احسان امانی، شبنم مقدمی، مهسا علافر، محمدرضا غفاری، نوال شریفی، صدف احمدی، ماهانا نور محمدی، سیما مبارک شاهی، بهاران بنی احمدی، سیامک صفری، مانی گندمکار، آرشام طالبی بازیگران «گس» هستند.
با توجه به سوژه این فیلم که به مساله خیانت و تاثیر آن به روابط خانوادگی میپردازد و در آن سه مرد از سه نسل مختلف را نشان میدهد که هر کدام از آنها به نوعی به زوج مقابلشان خیانت میکنند، در فرصتی یک ساعته میزبان اسدیزاده در خبرگزاری مهر بودیم تا با او درباره سوژه فیلم، دلایل انتخاب موضوع، پشتوانههای پژوهشی فیلم، فراوانی خانوادههایی که با معضل خیانت درگیر هستند، سیاهنما خواندن آثار سینمای اجتماعی و ...صحبت کنیم.
بخس نخست این گفتگو را میخوانید:
* آقای اسدیزاده! چطور شد از بین معضلات اجتماعی سراغ خیانت و تاثیر آن بر روابط خانوادگی و تعاملات زوجین رفتید؟
- فارغ از مسئله سینما، از دوران نوجوانی خیلی ذاتی و غریزی اصولا روابط خانوادگی برایم مهم بوده و هست. همیشه روابط خانوادگی از روابط پدر و مادرم در خانه برایم مهم بود تا هر زوج دیگری که حتی در ترافیک در ماشین بغل دستی و به طور اتفاقی آنها را میدیدم. ناخودآگاه اگر این روابط به کدورت کشیده می شد برایم آزارهنده میشد. علتش را نمیدانم چرا ولی چیزی است که از دوران نوجوانی در من وجود داشته است.
در برخی فیلمهای کوتاهی که ساختهام هم مسایل خانوادگی در کانون توجهام بوده است ولی برایم خیلی مهم بود که در کار اولم در سینمای حرفه ای هم همین دغدغه را دنبال کنم. چون خیلی درباره این موضوع میخوانم، تحقیق میکنم و فیلم میبینم، خودم فکر می کردم درباره اش بهتر می توانم حرف بزنم. مسایل خانوادگی دغدغه ام است و فیلم بعدی ام هم درباره مسایل خانوادگی است.
* و چطور شد که در اولین فیلم بلند سینماییتان از بین همه مسایل خانوادگی سراغ تِم خیانت رفتید؟
- این روابط خانوادگی در فیلم «گس» با تم خیانت تلفیق شده است و مساله از اینجا شکل گرفت که در مراحل تحقیقات فیلم متوجه شدم که در سالهای اخیر مساله خیانت از لحاظ آماری در صدر جدول عواملی که باعث از هم پاشیدگی خانوادهها در ایران میشود، قرار گرفته است.
گرچه این موضوع مطرح میشود که معضل و ضدفرهنگ خیانت خیلی مربوط به فرهنگ ما نیست و از غرب میآید ولی به هر حال اگر از آن طرف هم آمده خیلی زیاد به جامعه ما تزریق شده و آمارش خیلی بالا رفته است.
اگر در سال های گذشته علت جدی از هم پاشیدگی خانواده ها اعتیاد و بیکاری آقایان بود ولی امروز اینها در اولویت های چهارم - پنجم قرار گرفتهاند.
معضل خیانت به گونهای ریشه میدواند که آدمها خیلی متوجه آن نیستند. این موضوع مثل یک بازی شده که آدم ها غرق آن می شوند و فکر می کنند اتفاق پیچیده ای نیست. شاید وقتی فردی درگیر خیانت میشود واقعا هم در زندگیاش آب از آب تکان نخورد و افرادی از خانوادهاش که باید مطلع شوند، مطلع نشوند و زندگی هم پیش رود ولی خود آن آدم متوجه نیست که به هر حال در درازمدت این فعل غلط او به بنیان خانواده اش ضربه می زند.
همه اینها دست به دست هم داد که من در «گس» سراغ چنین موضوعی بروم.
* شما اشاره کردید در مسیر تحقیقاتتان به این نتیجه رسیدید که آمار خیانت در جامعه بالا رفته است. اولا شما از چه مسیری و با چه استناداتی پژوهشهایتان را انجام دادید. به قولی چقدر زیر پای شما محکم بود؟
- من به این نتیجه رسیدم که مراجع قانونی در موضوعاتی چون سوژه فیلم «گس» آمار واقعی را نمیدهند به همین دلیل سراغ وکیلهایی که پرونده های اینچنینی را قبول میکنند رفته و با آنها حرف زدیم.
تک تک وکیلهای خانواده که با آنها صحبت کردیم به ما میگفتند که آمار خیانت در روابط زوجین پیشرفت کرده و خیانت بنیاد خانواده را به شدت تهدید میکند. به گفته آنها اعتیاد، بیکاری و اختلافات بین همسران دیگر در صدر دلایل طلاق نیست و بلکه کشفی که یک همسر درباره همسرش میکند، در صدر دلایل و عوامل قرار گرفته است.
در کفه پایینتر ترازو و همان بخشی که ما هم نمیتوانستیم در فیلممان آن را نشان دهیم، خیانت خانمها به همسرانشان بود که گرچه شدت و آمار آن نسبت به خیانت مردان به همسرانشان کمتر بود ولی آنهم در یکی دو سال اخیر تعدادشان زیاد شده است.
* آمار تقریبی از تعداد وکلایی که با آنها گفتگو کردید اعلام می کنید؟
- بیش از 30 نفر بودند و این وکلا هم از قشرهای مختلف انتخاب شدند؛ به این معنا که در بین آنها افرادی بودند که خودشان روی این مسایل بسیار تعصب داشتند یا کسانی که دیدگاه سهلتری نسبت به موضوع داشتند. ما چنین چیدمانی را انتخاب کردیم تا به نتایج جامعتر و بیطرف تری برسیم.
* شما در بخش سوم فیلم دوربین را از تهران خارج کرده و به یکی از شهرهای شمالی میبرید. آیا یکی از دلایل این رویکرد این نبود که میخواستید بگویید این معضل مختص تهران نیست؟ همچنین شما در این بخش سراغ نسل سومیها رفتید تا بگویید خیانت در روابط زوجین مختص نسل اول و میانی نیست.
- ما با مطالعه پروندهها به گستردگی این موضوع رسیدیم و این گونه نبود که بگوییم فقط یک نسل درگیر این موضوع است یا مثلا بگوییم بیشتر نسل اول، میانه یا جوان در رابطه با زوج مقابلش خیانت میکند.
من هم میدانستم که این موضوع خاص یک قشر یا طبقه خاص نیست و فرد از هر طبقه اجتماعی و یا وضع اقتصادی با شرایط خودش می تواند درگیر این موضوع شود و به سمت آن کشیده شود. ولی اینکه قصه در بخشی به شهرستان کشیده شده است الزاما به این دلیل نبوده که بگویم در شهرستان ها هم این اتفاق وجود دارد بلکه هدفم این بود که فضای خانههای دانشجویی که نظارت کمتری روی آن هست را به تصویر بکشم.
در فیلم من هم خیلی فضا مشخص است که این دانشجویان خودشان با هم این خانه را اجاره کردهاند. ما درباره اینگونه خانهها تحقیق کردیم و متوجه شدیم حرفی که درباره تم خیانت در خانوادهها زدیم درباره این خانهها نمی توانیم بزنیم ولی چون در معدود مواردی که پیدا کردیم به مسایل خیلی آزاردهندهای رسیدیم به همین دلیل اپیزود آخر فیلم به این فضا کشیده شد.
قطعا چالش خیانت در روابط خانوادگی در شهرستانها هم وجود دارد ولی اینکه کجا بیشتر و کجا کمتر است، موضوعی نبود که من بخواهم واردش شوم.
* وکلایی که منبع تحقیقات شما بودند از آمار شهرستانها حرفی نزدند؟
- خیلی صحبتی نشد و پرونده ها بیشتر مربوط به تهران بود.
* فیلم شما منهای مشکل نداشتن پروانه ساخت این چالش را هم داشت که متهم به سیاهنمایی شدید. ممیزان ارشاد در دولت قبل معتقد بودند شما تصویری که از جامعه و مرد ایرانی نشان دادید اینگونه است که خیانت به یک رفتار معمول تبدیل شده است. شما گفتید از نوجوانی مسایل خانوادگی برایتان مهم بوده است ولی آنچه در فیلم «گس» تصویر کردید فقط بخش سیاه این روابط است. بخش سپید مسایل خانوادگی برای شما جالب نیست یا اینکه این بخش در روابط خانوادگی کشورمان کم شده است؟
- بحث جذابیت نیست اتفاقا خیلی هم این بخش سیاه روابط دردآور است ولی آنچه باعث می شود سراغ این موضوعات بروم اتفاقا همان دردناک بودنش است.
مساله اینجاست که نقاط سفید روابط جزو بدیهیات و ملزومات است و باید باشد. آنجایی خانواده ای به مشکل بر می خورد که این نقاط سفید کم می شود. به نظرم رعایت حداقل احترام بین هر دو نفری یک الزام و جزو بدیهیات یک رابطه است و من دلیلی نمی بینم درباره بدیهیات فیلم بسازم. این موضوعات آنقدر بدیهی است که نشان دادن آنها تبدیل به شعار میشود. آنجا که این الزامات رعایت نمی شود برای من دغدغه ایجاد می شود و فکر می کنم هرچه بیشتر باید آن را برجسته کنم تا آدمها به خاطر آن احساس خطر کنند.
* متوجه منظورتان هستم. به اصطلاح ما رسانهایها شما میگویید بخش سپید روابط سوژه خبری من نیست ولی ما در جامعه ای هستیم که به شدت درباره محصولات هنری پیشفرضها و پیشقضاوتهایی وجود دارد. شما نشان میدهید سه نسل از مردان درگیر خیانت هستند و همانطور که خودتان اشاره کردید اینها بازتاب اجتماعند. منتقد شما برنمیتابد که تنها تصویری از سیاهیها نشان دهید به ویژه که فیلمهایی مثل «گس» در مجامع بین المللی هم حضور فعال پیدا میکنند و این نگرانی هست که مردم آن کشورها درباره ما چگونه قضاوت می کنند؟
- من در چند جشنواره خارجی که رفتم دیدم که آنها درباره سینما این گونه فکر نمیکنند. مردم عام آنها از مردم عام ما فیلمبینتر هستند و فرهنگ عامشان این گونه نیست که بر اساس یک فیلم درباره یک جامعه قضاوت کنند و بگویند چون این فیلم درباره خیانت حرف زده است یعنی همه جامعهای که فیلم از آنجا آمده درگیر خیانت است و همه دارند به هم خیانت می کنند.
آنها خیلی رادیکال شده فیلم را می بینند و میدانند که موضوع مورد بحث فقط مربوط به این فیلم این است و این اثر درباره خانوادههایی است که این چنینی هستند و نمی توانیم بگوییم خانوادههایی که این چنینی نیستند در آن جامعه وجود ندارند. ولی اینجا نه! وقتی این فیلم را میبینند میگویند یعنی همه زیر سرشان بلند شده، همه دارند به هم خیانت میکنند... من این بحث شما را از منظر داخلی قبول دارم.
* بالاخره شما با ساخت این فیلم قرارست با جامعه خودتان هم حرف بزنید.
بله اما نگاه من به سینما این گونه نیست. من اصلا آدم این مدلی نیستم که وقتی موضوع فیلمم خیانت است و درباره خانوادههای اینچنینی حرف می زنم، برای اینکه منتقدان حرفی نزنند یک خانواده خوب هم کنارش نشان دهم. اگر دغدغه قصه من آدم هایی است که درگیر خیانت شده و زندگی هایشان روبه تباهی است، فقط راجع به آنها حرف میزنم.
من نمی خواهم چیزی را با چیزی مقایسه کنم که کنارش یک رابطه خوب را هم نشان دهم. شاید هم به همین دلیل می گویند «گس» سیاهنمایی است. ولی کلا سینمای اجتماعی کارش این است که اگر یک لکه سیاهی در اجتماع هست، آن را نشان دهد، بزرگ کند تا همه آن را ببینند. سینمای اجتماعی رسالت دیگری ندارد.
ادامه دارد...