خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: در میان همه جشنوارههای فجر به جرات میتوان گفت كه جشنواره فیلم فجر نسبت به دیگر جشنوارهها پر رونقتر و جریان سازتر است. آمدن ماه بهمن شور و حال خاصی میان اهالی سینما و علاقمندان آن ایجاد میكند. فیلمهای جدید به روی پرده میآیند و صفهای طولانی برای دیدن فیلمهای در سینماها شكل میگیرد.
امسال جشنواره فیلم فجر گرمی خاصی داشت زیرا میزبان بسیاری از كارگردانهای بزرگ سینمای ایران بود. این جشنواره با فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا، احمدرضا درویش، مسعود كیمیایی، داریوش مهرجویی، رخشان بنیاعتماد، بهروز افخمی، کیومرث پوراحمد، كیانوش عیاری، حمید نعمتالله و بسیاری از اهالی سینما بود.
یکی از صاحبنظرانی که تعداد زیادی از فیلمهای این دوره جشنواره را به تماشا نشسته است، محمدحسین نیرومند، کاریکاتوریست، فعال فرهنگی و مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولتهای نهم و دهم است.
شنیدن حرفهای او در مورد فیلمهایی که دیده است خالی از لطف نیست. حاصل این گفتگو را میخوانید:
* جشنواره سی و دوم فجر به پایان رسید و جوایز بخشهای مختلف هم اهدا شد. با توجه به حضورتان در کاخ جشنواره و دیدن آثار منتخب سینمای ایران چه فیلمهایی بیشتر نظر شما را به خود جلب کرد؟
- معمولا فیلمهای مطرح فیلمهایی هستند که آدمهای سرشناس دارند و بنابر این تعریف امسال فیلمهای مطرح زیاد داشتیم ولی متاسفانه من نسبت به همین فیلمهای مطرح ناامید شدم. به عنوان مثال تا کنون نقد جمعی شنیده بودید؟ ولی من در روز اکران فیلم کیومرث پوراحمد نقد جمعی شنیدم یعنی همه اهل قلم به تمسخر برای فیلم دست میزدند.
* موافق این شیوه نقد بودید؟
- اینگونه رفتار اخلاقی نیست ولی باید قبول کنیم که صبر اهالی رسانه نیز تمام شده بود و نمیشد کاری کرد.
* نظر خود شما در مورد فیلم کیومرث پوراحمد یعنی «50 قدم آخر» که در حوزه سینمای دفاع مقدس است، جیست؟
- 20 دقیقه اول آن را دیدم و پسندیدم ولی باقی آن را دوست نداشتم. متاسفانه از یکسری کارگردانها انتظاراتی داشتم که فیلمهای اخیرشان خیلی جالب نبود و انتظارات من را برآورده نکرد.
* «متروپل» مسعود کیمیایی را دیدید؟
- خیر این فیلم را ندیدم.
* یکی از فیلمهایی که امسال مورد توجه قرار گرفت «چ» اثر ابراهیم حاتمیکیاست. این فیلم را دیدهاید؟
- بله دیدم. راستش را بخواهید سالهای زیادی بود که انتظار چنین فیلمی را میکشیدم. به عقیده من کاری که در فیلم «چ» انجام شد تجلیل از امام خمینی (ره) بود. من «چ» را در اصل فیلم امام خمینی (ره) میبینم تا فیلم شهید چمران. به نظرم حاتمیکیا با اعتقاد این کار را کرده بود و وقتی اسم امام در فیلم برده میشد حس خاصی به تماشاگر دست میداد.
* فیلم «چ» را از لحاظ تکنیکی چطور دیدید؟ حتما میدانید که این فیلم برخلاف برخی از آثار سینمایی که تازگیها در حال تولید هستند هیچ تکنیستین و آدم هالیوودی را نیاورده است.
- ببینید سینمای ایران با هالیوود فاصله خیلی زیادی دارد. شاید یکی از ایرادهای جشنواره فیلم فجر، شما رسانهایها باشید چراکه وقتی شما و صدا و سیما یک چیزی را بیش از حد واقعی آن بزرگ میکنید توهم در خود سینماگران هم ایجاد میشود و فکر میکنند که به جایی رسیدهاند و یک چیزی شدهاند.
البته تجربیاتی که وجود دارد و به نام سینما عرضه میشود که خیلی از آنها سینما نیست. خیلی درست نیست که فکر کنیم هالیوودیها عقلشان نمیرسیده و نمیفهمیدند که بیانیه دادن در فیلم درست نیست و مخاطبزده گی ایجاد میکند اما ما میفهمیم و با اعلام بیانیهها، یک سبک فیلمسازی ابداع کردهایم. سینما وقتی سینماست که مخاطبی که هزینه مادی میکند و فیلم را میبیند در نهایت راضی شود.
* یعنی می گویید «چ» بیانیه بود؟
_ خیر اتفاقا این فیلم مصداق کامل سینماست.
* پس با فیلمهای شعاری و به اصطلاح گلدرشت مخالفید؟
- قطعا. این نظریههای که در مورد زیبایی یک اثر هنری مطرح میشود نظریههای ابداعی 30 سال قبل که نیست، یک کار تاریخی در تاریخ هنر است. اینکه یک نفر نیم ساعت حرف بزند و دوربین روی او باشد و بعد به عنوان فیلم ارائه داده شود، که فیلم نیست.
به بحث فیلم حاتمیکیا باز میگردم. او جزو معدود کسانی است که فرم را میشناسد و طبیعی است که وفتی فرم را خوب انتخاب میکنید باقی مسائل را هم میتوانید حل کنید.
من همیشه آرزو داشتم که در کنار شهید چمران میبودم و با ایشان میجنگیدم که محقق نشد ولی وقتی فیلم «چ» را دیدم یک آرزوی دیگر داشتم و آن این بود که در تیتراژ پایانی این فیلم نام من هم بود.
* منظورتان از فیلمی که تنها بیانیه ارائه میدهد کدام فیلم است؟
- فیلم «قصهها» به کارگردانی رخشان بنیاعتماد.
* نظرتان در مورد فیلمهای بخش «نگاه نو» امسال چه بود؟ آیا فیلمهای این بخش را دیدید؟
- بله برخی از این فیلمها را دیدم که برخی خوب و برخی بد بودند.
* «شیار 143» ساخته نرگس آبیار را پدیده این دوره جشنواره فیلم فجر میدانند. نظر شما در مورد این فیلم چیست؟
- کارگردان این فیلم یک نویسنده است که از حوزه نویسندگی به فیلمسازی روی آورده است. در ابتدا فکر میکردم که فقط من تا این حد از فیلم رضایت دارم ولی اگر در سالن بودید میدیدید که جمعیت هم از دیدن این فیلم کاملا راضی هستند. من 80 درصد فیلمها را دیدم ولی ندیم که تماشاچیها این طور یک فیلم را تشویق کنند. البته این فیلم اشکالات تکنیکی داشت. کارگردان فیلم مستنداتی را به داستان آورده ولی این امر خیلی با روال فیلم یکی نشده بود ولی در کل فیلم قابل قبولی از آب درآمد.
* فیلم «رستاخیز» را چگونه دیدید؟
- «رستاخیز» فیلمی است که به طور قطع در موردش صحبت زیاد خواهد شد. «رستاخیز» فیلم خوب و شیکی است ولی فیلم یک اشکال اساسی دارد. فیلم روال تندی دارد و کارگردان میخواهد ظرف مدت دو یا سه ساعت همه اطلاعات را بگوید. به این جهت کارگردان مجبور است به هر چیزی نوک بزند و این کار را خراب کرده است.
یعنی اگر احمدرضا درویش تنها توبه حر را نشان میداد کار تمام بود. شما فکر میکنید تعزیهخوانیهای ما چیست؟ تعزیهخوانهای ما نیز داستانهای جدا جدا از کربلا را روایت میکنند. به نظر من باید «رستاخیز» در طی دو ساعت بخشی از این واقعه را نشان میداد البته برخی میگوید «رستاخیز» واقعه عاشورا به روایت آقای درویش است. من نمیدانم «رستاخیز» چقدر مستندات تاریخی درست دارد اما به نظرم فیلم بدی نبود.
به عقیده من درویش باید در فیلم «رستاخیز» تنها توبه حر را نشان میداد. من انتظار داشتم بازگشت حر و کفشهای این آزادمرد اسلام که در هنگام رجوع به امام حسین (ع) بر گردن آویخت، را نشان دهد. این کفشها میتوانست به عنوان یک عنصر فرمی و محتوایی به فیلم ارزش دهد. این که حر با کفشهای آویزان به گردن به سراغ امام بیاید به تنهایی سرشار از المانهای زیباییشناسانه است.
اما شما در «رستاخیز» تنها یک بار آن هم در نمایی که پشت سر مبارک امام حسین (ع) را نشان میدهد امام حسین کفش حر را میبینید که معنی و مفهمومی ندارد مخصوصا برای یک خارجی که این فیلم را میبیند. اینجاست که مشخص میشود فیلم پرداخت حرفهای سینمایی ندارد. یا به عنوان مثال در سکانس آب آوردن حضرت عباس (ع) باز هم فیلم لنگ میزند و به عنصری مثل آب و یا مشک آب که به لحاظ سینمایی عنصری زیباست و باید روی آنها کار میشد، به درستی پرداخته نمیشود.
* شاید به دلیل قاببندی فیلم باشد؟
- خیر. در فیلم «رستاخیز» نشان داده میشود که روایتگری درست انجام نمیشود و روایتگری هنری در فیلم نیست. من کلا خیلی آدم دل نازکی هستم، مخصوصا نشستم که ببینم فیلم میتواند اشکم را بیاورد که اینطور نشد. در صورتی که در مورد جریان عاشورا تا روضهای میشنوم گریهام میگیرد. درویش نتوانسته آن حس را منتقل کند.
* پس به عقیده شما بهتر بود کارگردان قسمتی از این واقعه را نشان میداد؟
- بله 100 درصد. اینگونه فرصت داشت تا روایت را طوری طراحی کند که این واقعه تاریخی را به یک واقعه حسی نیز تبدیل کند تا وقتی ببینده آن را میبیند درگیر ماجرا شود.
گفتگو از مجید احمدی