به گزارش خبرنگار مهر، در دهمین و آخرین روز از جشنواره فجر اصفهان دو فیلم معراجیها به کارگردانی مسعود ده نمکی و انارهای نارس به کارگردانی مصطفی مصطفوی اکران شد.
با وجود اینکه به نظر میآمد فیلم معراجیها بتواند مخاطبان زیادی را به سینما بکشاند اما این فیلم نسبت به فیلمهایی همچون "چ" و "خط ویژه" تنها توانست تعداد اندکی از مخاطبان را جذب کند و این تعداد نیز پس از پایان فیلم به آن رأی ضعیف دادند.
موضوع فیلم معراجیها همانند سه گانه اخراجیها به دوران جنگ و دفاع مقدس بر میگردد اما برخلاف آنها که درباره افرادی بی ارتباط با جنگ است که دست تقدیر آنها را به جبهه میکشاند، شخصیت اول این فیلم باوجود تمام سنگاندازیهای خانوادهاش عشق عجیبی برای رفتن به جبهه دارد؛ محمد برای رفتن به جبهه با مخالفتهای سرسختانه پدرش و شرطهای عجیب و غریب وی مواجه میشود تا اینکه شبانه از خانه فرار کرده و به جبهه میرود و پدر برای بازگرداندن او راهی منطقه میشود.
در معراجیها نیز همانند دیگر فیلمهای ده نمکی شوخیهای جذابی وجود دارد که مخاطبان را به شدت میخنداند و هدف کارگردان را برای اینکه بگوید "رزمندگان نیز مردم عادی با روحیهای شاد بودند" محقق میکند اما مشکل اصلی فیلمهای این کارگردان این است که بخشهای خندهدار و جدی فیلم کاملاً از یکدیگر مجزا هستند بدین شکل که به طور معمول بخشهای جذاب و خندهدارتر در ابتدای فیلم هستند و صحنههای جنگی از اواسط فیلم آغاز میشوند و این دیوار حائل در میان دو بخش فیلم موجب خستهکننده شدن لحظاتی از فیلم برای مخاطب می شود.
این فیلم سعی داشته بخشی خاص از عملیات کربلای 5 را به تصویر بکشد اما داستان خاصی برای این بخش فیلم وجود ندارد و مخاطب تا پایان فیلم متوجه نمیشود که داستان فیلم مربوط به عملیات خاصی است و این مسئله نوعی سرگردانی در وی ایجاد میکند؛ گویی در تمام این سکانسها تنها در حال مشاهده فیلمهایی مستند از لحظات جنگ است.
البته این نکته نیز قابل ذکر است که با توجه به اینکه در تیتراژ پایانی فیلم جمله "ادامه دارد" به چشم میخورد، میتوان این امید را داشت که در قسمتهای بعدی این فیلم بخشی از ضعفهای آن در این ارتباط جبران شود.
ده نمکی در آفریدن شخصیتهای جذاب در فیلمهایش مهارت خاصی دارد و در فیلم معراجیها نیز پیرمردی عینکی و ساده دل با بازی اکبر عبدی وجود دارد که چشمهایش آستیگمات است و از گلوله نیز میهراسد و این مطلب لحظات جذابی در فیلم خلق میکند؛ این پیرمرد به همراه محمد در پشت جبهه میماند و لحظه شهادت وی یکی از سکانسهای دیدنی فیلم را تشکیل میدهد، زمانی که وی پس از مجروح شدن لحظاتی چشمهایش را میگشاید و جمله همیشگی خود را خطاب به محمد میگوید که " ببخشید چشمهای من آستیگمات است، درست نمیبینم " و در ادامه میافزاید" شما حوری هستید؟"
در فیلم معراجیها صحنههای اعزام رزمندگان به جبهه که در میان آنها نوجوانانی کم سن و سال نیز به چشم میخورند بسیار طبیعی و شبیه فیلمهای مستند دفاع مقدس از کار درآمده است به گونهای که برخی مخاطبان تصور میکردند در این بخشها از فیلم مستند زمان جنگ استفاده شده است.
معراجیها نیز همانند تمام فیلمهای ده نمکی با یک شعر جذاب تمام می شود؛ شعری که در تمامی این فیلمها بار بخشهای مغفول مانده داستان را به دوش میکشد و گویی کارگردان نکاتی که نتوانسته با زبان فیلم بیان کند را با یک بیت شعر در تمام فیلمهایش به مخاطبان یادآوری میکند.
فیلم انارهای نارس با بازی آنا نعمتی و پژمان بازغی نیز داستان جوان کارگری است که در بالای برج به هنگام جوشکاری دچار حادثه میشود و همسر وی نیز به عنوان پرستار در خانه پیرزنی کار میکند و در ادامه داستان عشق و علاقه زن به همسرش و پیرزن آلزایمری او را با چالشهای جدیدی روبرو میکند.
داستان این فیلم اجتماعی همانند بسیاری از دیگر فیلمهای جشنواره اصفهان مشکلات قشر مستضعف جامعه را به تصویر میکشد اما کارگردان برای به نشان دادن این موضوع بسیار ضعیف عمل کرده و نتوانسته حق مطلب را ادا کند.
پس از پایان این فیلم این سئوال برای مخاطبان ایجاد می شود که به چه دلیل چنین فیلم ضعیفی به جشنواره راه پیدا کرده و از همه مهم تر اینکه چرا این فیلم در جشنواره اصفهان با حق سکوت که جوایزی نیز کسب کرد تعویض شده است؛ سئوالی که برای مخاطبان بدون جواب باقی میماند.