به گزارش خبرنگار مهر، نشست هماندیشی داوران و شرکتکنندگان در ششمین جشنواره داستان انقلاب صبح امروز دوشنبه 28 بهمن در تالار امیرحسین فردی حوزه هنری برگزار شد.
در این نشست فیروز زنوزی جلالی از داوران این جشنواره در سخنانی اظهار داشت: ما در داستان انقلاب باید به دنبال خلق اثری باشیم که خارج از قواعد فعلی نوشته شده باشد. تکرار مطالبی که پیشگفتهها در حال آسیبرسانی جدی به ادبیات انقلاب است. البته من عیبی نمیبینم که درباره انقلاب، داستانی بر پایه بیشگفتهها نوشته شود. اما با یک زاویه دید جدید و نه یک نثر و موقعیت داستانی تکراری که راه به جایی نمیبرد.
زنوزی جلالی افزود: نباید از یک مقوله دفاع بد کرد؛ این نوع دفاع سبب رواج کلیشهای نویسی میشود و فکر میکنم در موضوع داستان انقلاب به مقدار زیادی شاهد این موضوع هستیم. از طرف دیگر نویسندگان ما به طور معمول برای تحقیق و نگارش داستان به ویژه در موضوع انقلاب اسلامی پژوهش نمیکنند. در حالی که ما منابع نیرومندی داریم که میشود از آنها پیرنگ خوبی به دست آورد. امروزه خیلی از نویسندگان ما فکر میکنند نوشتن از رویدادهای دم دستی انقلاب اسلامی هنر است و اصلا یادشان رفته که موضوعی به نام تخیل هم در این میان دخیل است.
نویسنده تقدیر شده در جایزه ادبی جلالآلاحمد افزود: خیلی از آثاری که به جشنواره داستان انقلاب میرسد، مانند خمیری است که ورز نخورده است و تنها حاصل تکرار دیدن یک رویداد از یک زاویه مشخص با نثری شلخته است؛ نثری که با خواندن یکی دو سطر نخست آن میفهمیم که صاحب قلم به اصطلاح اینکاره و نویسنده نیست و طبیعی است که داور جشنواره هم از همان ابتدا اثر را بگذارد کنار.
زنوزی تصریح کرد: ما همه داستانهای رسیده به جشنواره را در وهله نخست به صورت کامل نمیخوانیم. اما اگر اثری در شروعش به ما گفت که جدی است تا پایان میخوانیمش. داوران جشنواره با نویسندهای که فعل را در جمله غلط به کار میبندد و توصیفاتش غلط است و آداب نوشتن را بلد نیست اصلا کاری ندارند. خیلی از این ایرادات ناشی از این است که تنبل هستیم و کتاب نمیخوانیم.
در ادامه این نشست زنوزی جلالی در پاسخ به سوالی در مورد اینکه چرا آثار پست مدرن در جشنواره با چندان اقبالی روبرو نمیشود، گفت: ما چقدر داستان واقعگرای درست و درمان نوشتهایم که حالا برویم سراغ پسامدرن و پست مدرن نوشتن؟ دوستان مدعی پست مدرن بیایند اول برادریشان را ثابت کنند. پسامدرن نظرگاه و جغرافیای خاص خودش را دارد و با وضعیت ما که در کشوری در حال گذار هستیم متفاوت است. نویسنده باید همه مکاتب ادبی را بشناسد اما اینکه در کدام قالب باید نوشت موضوع دیگری است. اثر خوب قبل از هر چیز باید به مخاطب چنگ بزند و او را پیش خودش نگاه دارد؛ اثری که نه شروع خوب دارد و نه گره گشایی و نه پایانبندی مناسب را نمیشود به بهانه پسامدرن به مخاطب ارئه داد.
وی تاکید کرد: عیبی ندارد که نویسنده جوان بگوید من میخواهم طرحی نو دراندازم و مکتبی تازه در ادبیات درست کنم. اما قبلش باید برادریش را با نوشتن یکی دو داستان درستِ بلندِ آفتابی ثابت کند؛ بعدش اگر خواست میتواند بود و سنت شکنی هم بکند.
وی با اشاره به جشنواره ادبی پروین اعتصامی و داوری خود در آن گفت: ما را بردند به اتاقی که در آن میزی بود پر از کتابهایی از نویسندگان زن که برخیشان چند جلد بود با طرح جلدی که شامل درخت و رعد و برق و اشک و ...میشد. این رمانها از همان چند سطر اول معلوم است که ماجرایش چیست. ما با این دست آثار و نویسندگانشان حرفی نداریم. با نویسندهای که افتتاحیه درست را نمیشناسند و در سه صفحه از رمان دائم زاویه دید را عوض میکند کاری نداریم.
زنوزی همچنین در واکنش به سوال یکی از حاضران در این نشست که عنوان کرد رمان بنابر گفته محمود دولت آبادی باید حاصل تجربه زیستی نویسنده آن باشد تا بتواند مخاطب را جذب کند و موضوع انقلاب برای خیلی از نویسندگان جوان امروز تجربه زیست شدهای نیست، گفت: چه کسی گفته هر چه ایشان بگوید درست است؟ اگر اینطور باشد و تنها بر اساس تجربه زیستی بخواهیم بنویسیم که باید هشتاد درصد ادبیات دنیا را ریخت دور. مگر تولستوی رمان مرگ ایوان ایلیچ را بر مبنای تجربه زیستهاش نوشت؟ سهم تخیل چه میشود؟ این حرفها چیست؟ تمام این تجربه را که میگویید میشود با تحقیق به دست آورد.