به گزارش خبرنگار مهر، بررسی آسیب شناختی خانواده های ایرانی نشان می دهد که در حال حاضر دو عامل فقر فرهنگی و معیشتی منشا بسیاری از مشکلات خانوادگی است و این در حالی است که طلاق عاطفی صدمات جبران ناپذیری را بر اعضای خانواده می گذارد و آنها را مستعد انواع مشکلات روحی و روانی می کند که البته عدم شناخت زوجین، شرایط نامساعد اقتصادی، روند رو به افزایش بیکاری، افزایش آمار طلاق و ... از جمله علل طلاق های عاطفی است.
زمانی یک ارتباط و پیوند از "ما" بودن به "من" میرسد که حس جدا شدن کامل عاطفی میان زوجین اتفاق بیفتد و این همان طلاق عاطفی است این موضوع زمانی اتفاق می افتد که زن و مرد در یک خانه زندگی میکنند از یک ظرف غذا میخورند، ولی هیچ تعهدی نسبت به یکدیگر ندارند از آنجا که بالاترین دلیل ازدواج انگیزه" است؛ اگر زن و مرد تمایلات خود را در نظر نگرفته و به ازدواج تن بدهند، سرانجام نتیجهای جز سردی و بیتفاوتی نخواهند دید.
این افراد با فاصلهای که از لحاظ روحی و جسمی با یکدیگر دارند خط قرمزهایی را برای همدیگر مشخص کردهاند و هرکدام در خلوت خود دیگری را متهم میکند درک نکردن صحیح از رفتار و گفتار یکدیگر، نداشتن شناخت کافی از روحیات طرف مقابل و عاقبت بیعلاقگی و سردی نسبت به شریک زندگی خود همه و همه دست به دست هم میدهد تا یک طلاق عاطفی را در زندگی زوجها بهوجود بیاورد هیچ آمار دقیقی از میزان وجود طلاق عاطفی در دست نیست.
جدایی روحی میان زوجین عواقبی جدیتر از جدایی جسمی دارد
ازدواجهایی که به دلیل چشم و همچشمی و عقب نماندن از قافله متأهلین انجام گرفته باشد، بر پایه مادیات و به دلیل نیاز مالی رخ داده باشد، ازدواجهایی تحمیلی است که در آن "خواستن" نقشی ندارد این گونه ازدواجها سرانجامی جز طلاق عاطفی ندارند یک جدایی روحی میان زوجین عواقبی جدیتر از جدایی جسمی دارد.
زمانی که زن و شوهر از یکدیگر رنجیده خاطر میشوند و در صدد رفع آن برنمیآیند باید انتظار داشته باشند که به زودی رابطه ناخوشایندی میان آنها برقرار شود. رفع نشدن اختلافات کوچک زن و شوهر علت اصلی و اولیه طلاق عاطفی است.
طلاق عاطفی پدیدهای دقیقا اجتماعی است، از این رو هرگز نه با یک عامل پدید میآید و نه با یک عامل از بین میرود از سویی پدیدهای چند بعدی است به ظاهر پس از یک اختلاف ساده و یا بگو مگوی دو طرف روابط دچار انفجار شده و باعث از هم پاشیدگی پیوندهای عاطفی میان هر دو خواهد شد در صورتی که گرد آمدن مجموعهای از عوامل نیاز به کبریتی برای احتراق داشته و همان اختلاف به ظاهر پیشپا افتاده باعث حریق میشود.
طلاق آخرین راه حل است
امام جمعه شاهرود در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن بیان اینکه طلاق در طول تاریخ به عنوان راه حلی برای مشکلات زناشویی مطرح بوده و هست اما شیوه برخورد و قوانین طلاق در هر جامعه ای متفاوت است، افزود: از دیدگاه اسلام اختلافات خانوادگی با صبر و متانت باید برطرف شود و طلاق را به عنوان آخرین راه حل می داند اسلام طلاق را نمی پسندد و آن را مکروه می داند و فقط در موارد سخت و اضطراری جایز می شمرد.
حجت الاسلام محمود ترابی با بیان اینکه در ارتباط با این پدیده می توان از این اصل کلی آغاز کرد که همان گونه که ازدواج ریشه در فطرت انسان دارد، جدایی نیز فطری است افزود: طبیعی است آن گاه که یک زوج برای رفع موانع زندگی زناشویی تلاش می کنند و همه مسیرها را بررسی می کنند اما نمی توانند زندگی را در مسیر تعادل قرار دهند، به این نتیجه می رسند که زندگی به جای اینکه آرامش بخش باشد، زجر آور است به همین دلیل از همدیگر جدا می شوند.
وی خاطرنشان کرد: طلاق از شیوه های قدیمی رفع اختلافات خانوادگی است و پیشینه آن در جامعه های گوناگون وجود دارد طوریکه ادیان آسمانی و آیین های زمینی هرکدام در ارتباط با این پدیده اجتماعی، دیدگاه های مخصوص به خود را دارند و هرکدام بر اساس شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانشان مقررات و قوانینی را وضع کرده اند البته طلاق از دیدگاه اسلام بسیار ناپسند است و این کراهت را از بین آیه های قرآن و برخی از سخنان معصومین می توان مشاهده کرد از دیدگاه اسلام طلاق باید به عنوان آخرین راه حل باشد نه نخستین و ساده ترین راه.
امر طلاق بی آنکه ضرورت و الزام در کار باشد بسیار ناپسند است
امام جمعه شاهرود گفت: شاید در ابتدا چنین به نظر آید که در جامعه اسلامی، خانواده بنیان محکمی ندارد و کانونی است برای ارضای خودخواهی های مرد، زیرا او است که زن را به همسری انتخاب می کند و هرگاه نخواست رهایش می کند اما در بین روایت های معصومین فراوان از ناپسند بودن طلاق سخن آمده است به عنوان نمونه امام صادق (ع) می فرماید: "اِنَّ اللهَ عزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ البَیت فِیهِ العرس و یَبغضُ البیت الَذی فِیِه الطلاق و ما مِن شَی اَبغَض الی اللهِ عَزّوجَلَّ مِن الطلاق" خداوند بلند مرتبه دوست دارد خانه ای را که در آن مراسم عروسی برپاست و متنفر است از خانه ای که در آن طلاق واقع می شود و هیچ چیز نزد خدا مانند طلاق ناپسند نیست.
ترابی تاکید کرد: قرآن سفارش می کند که اگر زنان خویش را دوست ندارید باز هم آنها را طلاق مگوئید زیرا ممکن است از چیزی کراهت داشت باشید و خداوند در آن نیکویی و خیر فراوانی برای شما قرار داده باشد. "فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسىَ أَن تَكْرَهُواْ شَيًْا وَ يجَْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيرًْا كَثِيرًا" ملاحظه می شود که به نظر اسلام اقدام به امر طلاق بی آنکه ضرورت و الزام در کار باشد بسیار ناپسند است و تا حدی که میسر است باید از طریق بردباری و متانت و از روی کمال عقل و عاقبت اندیشی با هر گونه سختی و خلاف طبع سازگاری کرد و همواره طرفدار صلح و آشتی و حسن و سلوک بود.
وی افزود: فردي كه دچار طلاق عاطفي شده است به خود و سلامت فردي خود بيتوجه ميشود و حتي به سلامت ديگر افراد خانواده نيز اهميت كمتري ميدهد؛ وظايف خود را به درستي انجام نميدهد و مسئوليتهاي خود را در مقابل ديگر افراد خانواده بهسردي و بيهيچ ميل و رغبتي انجام ميدهد.
جامعه ناامن آماده پذيرش کودکان طلاق است
امام جمعه شاهرود تصریح کرد: در اين خانوادهها افراد نسبت به خانه خود حسي كه بايد داشته باشند را ندارند همه افراد خانواده به هر نحوي ميخواهند زمان كمتري را در خانه سپري كنند، جو سرد، بيروح و سكوت خالي از شور و نشاط در خانه حاكم است و اين جو همه را فراري ميدهد.
ترابی خاطرنشان کرد: بچهها در اين خانه هيچ حس امنيت و آرامشي دريافت نميكنند و بيشتر تمايل دارند وقت خود را بيرون از خانه و با دوستان خود بگذرانند؛ جامعه ناامن آماده پذيرش اين افراد است و متاسفانه اين بچهها تمايل به استفاده از موادمخدر، ارتباطهاي ناسالم و نامشروع و انجام كارهاي خلاف و غيرعرف نشان ميدهند و هم به خود و هم به جامعه آسيب وارد ميكنند.
وی تصریح کرد: برخي از این فرزندان نيز دچار افسردگي و در خود فرورفتن ميشوند و مسلما چنين بچههايي براي آينده خود و تشكيل يك زندگي جديد هيچ الگوي مناسبي پيشرو نداشته و شايد آنها نيز در آينده دچار مشكل پدرومادرهاي خود شوند.
حل نشدن اختلافات کوچک صمیمیت روزهای اولیه ازدواج را کمرنگ میکند
امام جمعه شاهرود در مورد علت اصلی طلاق عاطفی گفت: زوجین از ابتدای زندگی مشترک اختلافات به ظاهر کوچک فرهنگی دارند و شاید گاهی از نظر طرز تفکر و نگرش نیز تفاوتهایی دیده میشود، اما وقتی این تفاوتها مشکلساز خواهد بود که روی هم انباشته شده و به مرور ذهن هر دو طرف را به خود مشغول ساخته باشد.
ترابی همچنین با بیان اینکه این موضوع باعث میشود که به تدریج از هم فاصله گرفته و به گونهای که بعد از مدتی محبت و صمیمیت روزهای اولیه ازدواج کمرنگ میشود، گفت: اگر تلاشی در زمینه حل این اختلافات صورت نگرفته و یا با گفتگو و تعامل مشکلات خود را حل نکنند و به دیدگاه واحدی نرسند، این فاصله بیشتر شده و به طلاق عاطفی میانجامد.
380 مورد طلاق طی سال 92 در شاهرود ثبت شد
رئیس اداره ثبت احوال شهرستان شاهرود نیز در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن بیان اینکه 380 مورد طلاق تا بهمن ماه سال 92 داشته ایم که در مقایسه با سال 91 این میزان افزایش داشته است افزود: میزان ازدواج در 10 ماهه سال 91، یک هزار و 658 مورد و در 10 ماه سال 92، یک هزار و 541 مورد بوده است.
علی اکبر عمادی خاطرنشان کرد: از مهمترین علت های طلاق می توان به 67 درصد عدم تفاهم اخلاقی، 20 درصد بر اثر اصرار زوجه، چهار درصد کراهت زوجه، سه درصد اصرار زوج، سه درصد توافقی و سه درصد هم به دلیل عدم پذیرش شرایط اشاره کرد.
وی نسبت ازدواج به طلاق را در سال 92 از هر چهار ازدواج یک طلاق عنوان کرد و گفت: ما در 10 ماهه امسال هفت و نیم درصد کاهش ازدواج و دو و نیم درصد هم افزایش طلاق داشته ایم طوریکه میانگین سنن ازدواج در شاهرود 25 سال است.
طلاق عاطفی چگونه اتفاق می افتد؟
در این بین به سراغ یک روانشناس رفتیم و علت این مشکل را از او جویا شدیم، او گفت: در طلاق عاطفي دو نفر به صورت فيزيكي از يكديگر جدا نمي شوند، بلكه كنار هم زندگي مي كنند و شرايطي بر روابط آنها حاكم است كه در طلاق متعارف وجود ندارد.
فاطمه پیوندی ادامه مي دهد: اين اتفاق مي تواند به صورت يك طرفه و يا دو طرفه و به مرور زمان رخ دهد و دوطرف به تدريج متوجه شوند كه جذابيت، كشش و علاقه و عاطفه مثبتي كه نسبت به هم داشته اند در بين آنها رنگ باخته است.
وی گفت: به عبارتي حساسيت ها، كنجكاوي ها و نگراني هايي كه آنها نسبت به هم نشان مي دادند فروكش مي كند و باعث ايجاد كرختي در بين آنها مي شود و اين احساس باعث مي شود كه هميشه يك طرف نسبت به رفتارهاي ديگري شكايت داشته باشد، مواردي مانند درك نشدن، بي توجهي، اشتغال زياد، تكروي و بي توجهي به نيازها و خواسته هاي طرف مقابل كه معمولاً اين شكايت ها بيشتر از جانب زنان نسبت به مردان صورت مي گيرد، ضمن آنكه گاهي نيز مردان از انرژي و نشاط نداشتن همسر، بي علاقگي و فراموشكاري و بي دقتي درامور گله مند هستند.
بي علاقگي زوجین نتيجه گذر از جامعه سنتي به صنعتي
این روانشناس بروز چنين مشكلاتي در جامعه ايراني را نتيجه گذر از جامعه سنتي به صنعتي مي داند و اضافه مي كند: يكي ازمهمترين آسيب هاي ناشي از مؤلفه هاي متفاوت جامعه سنتي و صنعتي، گسسته شدن روابط خانوادگي و به سردي گراييدن روابط مثبت و شيرين خانوادگي است.
پیوندی خاطرنشان کرد: روابطي كه با گذشت زمان و گذر از اين پروسه منجر به متفاوت شدن خواسته ها، نگرش ها و نيازهاي زن و مرد و متعاقب آن دور شدن آنها از هم شده است كه در چنين شرايطي تنها وجود انگيزه اي خاص مي تواند دو نفر را به زندگي در كنار هم وادار كند كه معمولاً اين انگيزه نيز وجود فرزندان و يا در كشور ما مسائل خاص اجتماعي است، مسائلي كه منجر به تحمل زندگي و ادامه آن مي شود، در حالي كه اين گونه زندگي كردن هر لحظه آماده رخدادي جديد خواهد بود.
وی خاطرنشان کرد: رسیدن به مرحله طلاق عاطفی در زندگی حکم زنگ خطری را دارد که به رسیدن به طلاق قانونی منجر میشود و بیتفاوتی آخرین مرحله روابط بین زن و شوهر است که در آن اصل "بود و نبود" همسر فرقی برای زوجین نمیکند، بلکه مسائل جنبی دیگر زندگی از جمله مسائل مالی و امنیت اجتماعی زن است که احساس نیاز به همسر را شکل میدهد در چنین شرایطی میزان ناهنجاریهای اجتماعی افزایش پیدا میکند؛ این ناهنجاریها ممکن است موجب به وجود آمدن ارتباطات خارج از چارچوب خانواده شود که خیانت از سوی هر یک از زن و مرد نتیجه بروز سردیهای عاطفی میان آنهاست.
این روانشناس گفت: زن بدون آن که از سوی همسر خود درک شود متهم میشود که از علاقهاش نسبت به شوهر کم شده است و همین امر موجب بروز اختلاف در زندگی میشود تا آنجا که دو طرف از هم دور میشوند و بعد از مدتی به فکر جداشدن از هم میافتند که معمولاً در چنین افرادی به دلیل آن که معمولاً فرزندانی حضور دارند و یا به دلایل محدودیتهای اجتماعی نمیتوانند به راحتی از هم جدا شوند تنها حضور فیزیکی در مقابل یکدیگر دارند.
پیوندی همچنین گفت: مرد در این شرایط بدون آن که همسر خود را درک کند و نسبت به او علاقهمندی بیشتر نشان بدهد رفتارهای خودسرانه و خودمحورانه انجام میدهد معمولاً زنان نیز فاصله گرفتن و دوریگزینی را انتخاب میکنند که همین امر به مرور زمان منجر به طلاق عاطفی میشود.
طلاق عاطفی نماد وجود مشکل در ارتباطی سالم
یک زوج شاهرودی که با مشکل طلاق عاطفی روبرو هستند در پاسخ به سوال خبرنگار مهر در این زمینه گفتند: بیشتر به خاطر وجود بچه ها- برای نرسیدن به مرحله جدایی، بسیاری از پیوندهای زناشویی عاشقانه به طلاق رسمی و درصد بالایی از مابقی نیز به طلاق عاطفی منتهی می شود.
این زوج افزودند: بیشتر اوقات ویژگی های فردی باعث اختلاف می شوند و گاهی هیچ کدام از طرفین حاضر نیست که به خاطر حفظ بنیان خانواده خود را تغییر بدهد، پس داستان ادامه پیدا می کند و منجر به کشته شدن عشق شده و جدایی به دنبال دارد.
آنها با تاکید بر اینکه در تمام زندگی های زن و شوهری اختلافاتی از کوچک تا بزرگ وجود دارد که بعضی از این اختلافات هر چند کوچک متاسفانه به طلاق ختم می شود درحالی که امروزه بیشتر ازدواج ها با عشق صورت می گیرد و هر دو طرف قصد دارند به یکدیگر و تعهداتشان در مقابل هم احترام بگذارند، اما در طول زمان مسائلی پیش می آید که می تواند به جدایی، یا یک زندگی مشترک بدون احساس، عشق و همراهی منجر شود.
طلاق عاطفی نماد وجود مشکل در ارتباطی سالم و صحیح بین زن و شوهر
این زوج همچنین با بیان اینکه طلاق عاطفی، فاصله عاطفی و مشخص و آشکار میان همسرانی است که هر دو ناپخته هستند، خاطرنشان کردند: هر چند یکی از آنها ممکن است این ناپختگی را تایید کند و دیگری با ابراز اعمال مسئولانه مفرط چنین چیزی را انکار کند که البته طلاق عاطفی نماد وجود مشکل در ارتباطی سالم و صحیح بین زن و شوهر است این مشکل ارتباطی در سطح خانواده می تواند در جامعه نیز شیوع و گسترش یابد و ارتباط انسانی را مختل کند.
آنها گفتند در این میان وقتی هر دو در مقابل يكديگر ناتوان شدهاند و هركس به دنياي دروني خود فرو ميرود و ديگر اهميتي به طرف مقابل نميدهد و كار به جايي ميرسد كه براي يكديگر تنها و تنها حكم يك همخانه را بازي ميكنند و حتي جاي خواب خود را از يكديگر جدا ميكنند.
این زوج یکی دیگر از دلایل طلاق عاطفی احساس روزمرهگی و یکنواختی ذکر کردند و افزودند: زندگی که سالها بدون تنوع بوده بتدریج در آن احساس تنفر و انزجار به وجود میآید، به مرور زمان جاذبههای جسمی زوجین تکراری میشود و نیروی جاذبهای که در ابتدا این دو نفر را به هم رسانده بوده است، بتدریج کم میشود و در کنار جایگزین دیگری وجود ندارد.
ایشان تصریح کردند: جنبههای عاطفی جسمی و غیرجنسی هم این خلاءها را پر نمیکند، زوجین از هم فاصله میگیرند و برآورده نشدن نیازهای جنسی طرفین، دخالتهای نابهجای اطرافیان و بیماریهای جسمانی مزمن نیز از دیگر علل طلاق عاطفی محسوب میشود.
آنها با تاکید بر اینکه گاهی این موضوع و بروز جدایی عاطفی میان زوجین پس از طی سالهای طولانی زندگی مشترک نیست افزودند: آن زمان حتی یادآوری خاطرات مشترک میان زن و مرد برای هر یک از طرفین به جای جدایی عاطفی میان دو طرف انجام میگیرد، اما بازهم دو طرف نیازی برای جدا کردن سقف خود ندارند به این علت که جدایی دائمی را به ضرر موقعیت اجتماعیشان میدانندپس طلاق عاطفی میتواند راهحلی برای حفظ ظاهر زندگی هم باشد.
رفع نشدن اختلافات کوچک زن و شوهر علت اصلی و اولیه طلاق عاطفی است
و در پایان نتیجه حاصل از این گزارش اینکه زندگی سرشار از تلاطمات است، خانواده هایی که از بنیان متزلزلی تشکیل شده اند اجازه می دهند مشکلات و مسائل جزئی به بنیان خانواده رخنه کرده و به آسانی به جدل و بحران تبدیل شود همین تنش ها و درگیری های زیاد، خستگی عاطفه به دنبال می آورد و روابط را سرد می کند پس مهمترین علت طلاق عاطفی نبود مهارت های همسرداری است و با وجود اینکه آمار افراد تحصیل کرده در نسل جدید ما بالاست، اما به همین نسبت آمار طلاق هم در این قشر قابل توجه است.
از سوی دیگر هم کمرنگ شدن ایمان و اعتقادات مذهبی نیز چاشنی طلاق عاطفی می شود نداشتن اعتقادات مذهبی و تعهدات از عوامل افزایش آمار روابط خارج از محدوده خانواده هاست که روابط را سرد و طلاق عاطفی را منجر می شود که البته کاهش ارتباط کلامی بین زن و مرد بدترین اتفاق ممکن است، زیرا به جای حل مسائل و مشکلات و بیان احساسات خود با صحبت کردن، سکوت اختیار می کنند، وقتی که سکوت بین زن و مرد حاکم شود همه احساسات و حرفها در وجود آنها جمع می شود و زمینه بیماری های روحی و جسمی را فراهم میکند.
مسائل اقتصادي و عدم تامين مخارج زندگي مي تواند منجر به طلاق شود چرا که اشتغال مهم ترين لازمه جوانان براي تشکيل زندگي مشترک است که بدون آن ورود در دنياي تاهل، ناکامي را در پي دارد متاسفانه با وجود تاکيدي که نسبت به مقوله اشتغال وجود دارد، در عمل پيشرفت قابل توجهي براي حل اين معضل اجتماعي صورت نگرفته تا ضمن بالا رفتن سن ازدواج و عدم تمايل جوانان براي تشکيل زندگي مشترک، شاهد از هم گسستن زندگي جواناني باشيم که چه بسا در صورت يافتن شغلي مناسب مي توانست ساليان متمادي ادامه پيدا کند.
......................................
گزارش از معصومه بابکی