محسن سلیمانی نویسنده و مترجم و از مدیران فرهنگی سابق ایران در لندن و نیویورک در گفتگو با خبرنگار مهر در واکنش به اظهارات حسن رحیم پور ازغدی در مراسم اختتامیه جایزه ادبی یوسف اظهار داشت: به نظرم جناب آقای رحیمپور ازغذی بهتر بود مدتي درباره داستان و ادبيات داستانی و نيز تعدادی رمان و داستان كوتاه مطالعه میكردند و بعد اين اظهارات را میداشتند. همان طور كه اگر بنده بخواهم درباره فلسفه - كه ظاهراً رشته ايشان است - صحبت كنم بهتر است كمي درباره فلسفه مطالعه كنم.
وی ادامه داد: اينكه ایشان فرمودهاند «بسیاری از آثار داستانی و نمایشی سیاه یا ناامیدانه که میبینیم و در آنها شاهد مثلثهای عشقی یا خیانتهای زن و شوهری هستیم، در واقع داستان زندگی صاحب اثر یا تهیهکننده هستند.» این نه تنها حرف خطرناكی است و بسياری از رمان نويسان خوب جهان را زير سئوال میبرد؛ يك نمونهاش تولستوی كه آناكارنينا را نوشته است.
سلیمانی افزود: يك نمونه از فرمايشات تكنيكی ايشان را هم نقل ميكنم و فكر میكنم برای اثبات مدعايم كافی باشد، ایشان فرمودهاند: «مهارتهایی که در نوشتن داستان کوتاه لازم است، در داستان بلند احتیاج نیست. در نوشتن داستان بلند، نویسنده فرصت دارد خرابکاریهایش را جبران کند اما داستان کوتاه، در واقع یک ریسک است.» من نمیدانم ایشان اين مطلب را از كجا خواندهاند. حتماً داستانهای بلند خوب كم ديدهاند ولي در تاريخ رمان نويسي، نويسندگانی بودهاند كه روزی يك صفحه بيشتر نمیتوانستند بنويسند مثل فلوبر.
وی افزود: بسياري از رمانهای بزرگ آنقدر استادانه و هنرمندانه نوشته شده است كه برخلاف تصور ايشان هيچ خرابكاری ندارد، مثل گتسبی بزرگ، هاكلبری فين، شاهزاده و گدا و.. بسياری از آثار كلاسيك و نوی ديگر ادبيات داستاني. برعكس، برخی از داستانهای كوتاه هم هست كه زوائد در آنها زياد است. لابد بلندی و كوتاهی در ادبيات را با چيزهای ديگر مقايسه كردهاند. يا شايد اين جمله را ديده باشند: كوچك زيباست. الله اعلم. ولی خدمت ايشان عارضم كه متاسفانه داستان كوتاه نه تنها به شكل مستقل هويتی ندارد(بايد در مجموعهها بيايد) بلكه امروزه نه ناشران خودمان رغبتي به انتشار داستانهای كوتاه نشان میدهند و نه خوانندگان از مجموعه داستان استقبال میكنند.
این محقق و داستان نویس تاکید کرد: امروزه بسياری از پژوهشگران ادبيات داستاني از گفتن حرفهاي كلی و جمع بندیهای نادرست درباره داستانها و رمانها دست برداشتهاند و سخنانشان را با احتمالاً و ممكن است و احتياطهای ديگر میگويند. شايد در اين كره خاكی فقط برخی از ايرانيان عزيز مانده باشند كه در قرن جديد هنوز با سخناني تا اين حد كلی تكليف نويسندگان و ادبيات داستاني را تند زود سريع ، يكسره میكنند و براي همه عالم و آدم ادبيات و نويسندگان نسخهای واحد میپيچند.