به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله عبدالله جوادی آملی در تفسیر آیات 166 و 167 سوره بقره﴿إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوْا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الأسْبَابُ ٭ وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ﴾ تأکید کرد: مهمترين مطلبي كه اين آيات در بردارد همان مسئله تجسم اعمال و مسئله خلود كافران در نار است.
وی با بیان اینکه مسائلي كه درباره خلود اهل نار مطرح است در چند امر خلاصه ميشود، افزود: امر اول استفاده از ظواهر آيات است كه به خوبي ظواهر آيات قرآن كريم دلالت ميكند بر اينكه عدهاي در آتش مخلّدند و در دلالت اينها بر خلود عدهاي در نار حرفي نيست (به نحو قضيه موجبه جزئيه)، چون گرچه جهنم پر از تبهكاران خواهد شد طبق آيه﴿لأمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ﴾ ؛ ولي مخلّدين در نار كماند و الآن بحث در خلود همان گروه اندك است يعني همان كفار معاند و منافقِ لجوج كه جزء ﴿أَلَدُّ الْخِصَامِ﴾ اند، پس ظواهر آيات به خوبي دلالت ميكند بر اينكه عدهاي در نار مخَّلدند.
پاسخ شبهه ناسازگاري خلود با رحمت الهي
صاحب تفسیر تسنیم خاطرنشان کرد: آنچه كه از اين آيه مباركه استفاده ميشود دو مطلب مهم است كه يكي تجسم اعمال است، ديگري مسئله خلود كافران در نار... درباره خلود چند مطلب مطرح است: يكي اينكه ظواهر آيات دلالت ميكنند؛ يكي اينكه ظواهر روايات هم ظواهر آيات را تأييد ميكنند؛ يكي اينكه نه مخصّص لبّي هست، نه مخصّص لفظي؛ نه دليل عقلي بر خلاف خلود هست، نه دليل نقلي. احياناً ممكن است به بعضي از آيات الهي استشهاد بشود كه اين با خلود سازگار نيست: يكي مسئله رحمت حق است كه عقل و نقل، خداي سبحان را به عنوان ارحمالراحمين ميشناسند، اگر رحمت خداي سبحان نامحدود است و هيچ رئوفي مثل خدا رحيم نيست چگونه خداي سبحان عدهاي را به عذاب ابدي گرفتار ميكند و هرگز آنها را مشمول رحمت قرار نميدهد؟
وی پاسخ داد: در جواب اين مطلب عرض شد كه رحمت خداي سبحان يك رحمت انفعالي و عاطفي نيست، خداي سبحان يك رحمت مطلقه دارد كه آن رحمت مطلقه نقشه عالم را تنظيم ميكند و بهشت و جهنم (هر كدام) را در جاي خود قرار ميدهد كه جهنم و تعذيب جهنميان طبق نقشه آن رحمت مطلقه است، بهشت و اكرام بهشتيان هم طبق آن رحمت مطلقه است؛ چه اينكه در سوره «اعراف» فرمود: ﴿عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ﴾ و مانند آن كه، آن رحمت مطلقه هم جاي غضب و مظاهر غضب را مشخص ميكند هم جاي رحمت خاصه و مصاديق رحمت خاصه را بازگو ميكند. و نشانه آن رحمت آن است كه اگر كسي كفر و نفاق ورزيد، در آن روز 50 هزار سال، بايد قبل از ورود در جهنم گرفتار مشكلات و مواقف قيامت باشد، پس اگر خداي سبحان رئوف و رحيم است چگونه عدهاي را 50 هزار سال معطل ميكند؟ ـ البته آن 50 هزار سال براي مؤمنين به مقدار يك نماز واجب ظهور ميكند؛ ولي نسبت به كفار و منافقان بالأخره 50هزار سال است و حداقل 50 هزار سال از سالهاي دنيا ـ معلوم ميشود كه رحمت خداي سبحان به معناي عاطفه و دلسوزي نيست (اولاً) و رحمت خداي سبحان آن است كه هر موجودي را به اندازه استعدادش به كمال لايق برساند (ثانياً)، نشانه ديگرش هم جريان شيطان(عليه اللعنه) است.
عذاب دائمي شيطان، پاسخي بر شبهه ابدي نبودن دوزخ
آیت الله جوادی آملی در پاسخ به شبه کسانی که دوزخ را ابدی نمی دانند، گفت: آنها كه احياناً ميپندارند جهنم ممكن است از بين برود و آتش اصلاً افسرده و خاموش بشود؛ جريان شيطان را چگونه جواب ميدهند؟ ممكن است عدهاي بگويند كه اين «خالدين في النار» يعني تا آتش هست كفار در آتشاند؛ اين ابديّت در نار دلالت نميكند بر ابديّت نار؛ يعني اگر آيات ميگويد كافران براي ابد در جهنماند دلالت نميكند كه جهنم ابدي است؛ نظير حبس ابد است، حبس ابد يعني مادامي كه اين محبس هست اين شخص محبوس است؛ ولي اگر روزي بساط زندان برچيده شد و زندان ويران شد ديگر ابديّت براي حبس معنا ندارد. ممكن است خلود در نار به اين معنا باشد كه تا آتش هست اينها در نار مخلّدند، ممكن است يك روزي نار از بين برود.
وی افزود: خب اگر كسي چنين برداشتي از اين آيات داشته باشد و احتمال بدهد كه آتش رأساً از بين برود، او شيطان را چه ميكند، شيطان هم از بين ميرود يا نه؟ آيا شيطان از بين ميرود يا هست اگر هست؟ در جهنم هست يا در بهشت؛ يا نه در جهنم و نه در بهشت؟ اگر شيطان براي ابد هست و براي ابد معذَّب است، پس نار هم ابدي خواهد بود. احتمال اينكه يك روزي بساط جهنم برچيده شود و خدا جهنمي نداشته باشد (براي اينكه خدا ارحمالراحمين)، است اين با ساير مباحث و مسائل قرآني سازگار نيست. حالا اين بحث كمكم خودش را بازتر نشان ميدهد و جريان شيطان در اين مسئله كمك ميكند.
قهر و لعن دائمي خداي سبحان بر شيطان در قرآن/ كفر، گناه نامحدود و ابدی است
این مدرس عالی حوزه با اشاره به آیات پايان سوره مباركه «ص» تصریح کرد: وقتي جريان قهر و لعن خدا بر شيطان مطرح است اينچنين ميفرمايد: ﴿قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ ٭ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ٭ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ٭ وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ﴾ اگر كسي اينچنين بگويد كه جزا وفق عمل است و خيال بكند عمل نظير همين اعمال جوارحي دنيا يك حدّ خاص دارد، خب چگونه يك معصيت باعث لعنت براي هميشه در دنيا و براي عذاب در آخرت شد؟ اينكه خداي سبحان به شيطان فرمود: تو از اين منزلت تنزّل كن، مرجومي و لعنت من بر توست تا روز معلوم (تا قيامت)، خب اگر كسي يك گناه كرد بايد يك سال لااقل عذاب ببيند، چرا در طي قرون و اعصار؟
وی افزود: معلوم ميشود گناهان يكسان نيست (كفر و استكبار در برابر خدا با معاصي عادي يكسان نيست) ممكن است كسي 70 سال غيبت كند، 70 سال سرقت كند، 80 سال دروغ بگويد و امثال ذلك، اينها محدود است و كيفرش هم محدود؛ ولي اگر كسي كفر ورزيد ـ معاذالله ـ اين يك امر ابدي است، لذا در برابر يك گناه خداي سبحان نفرمود لعنتم تا قيامت دامنگير توست، [بلكه فرمود] براي اين استكبارت [لعنتم تا قيامت دامنگير توست]. چون در حقيقت استكبار او در پيشگاه خدا بر خدا بود نه بر آدم، نسبت به آدم تفاخر كرد گفت: ﴿أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ﴾ ، در برابر خداي سبحان استكبار كرد گفت به نظر من، من بهتر از اويم، شما تشخيصتان اين است كه آدم از من بهتر است ولي من نظرم آن است كه من از آدم بهترم، اين در برابر خدا قرارگرفتن است وگرنه يك معصيت عادي كه گرفتار عذاب الي يوم الدين نميكند! لعنت خدا هم صفت فعل اوست يعني دائماً عذاب ميفرستد، فرمود: ﴿وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَيٰ يَوْمِ الدِّينِ﴾.
این مفسر قرآن تصریح کرد: اينكه يك موجود خود را در برابر خدا ببيند اين كفر است. يك انسان كافر همين حرف را ميزند؛ به او ميگويند خدا ميگويد براي بشر وحي و رسالت لازم است و مردم را قانون الهي بايد اداره كند، اين ملحد ميگويد اولاً خدايي نيست ـ معاذالله ـ ، بر فرض هم باشد او نظر خودش را گفته نظر ما اين است كه انديشمندان بشري بايد بشر را اداره كنند. خب اين حرف استكبار بر خداست، اين با معصيت سرقت، شرب خمر، كذب، دروغ و غيبت فرق ميكند. جزا وفق عمل است اما تا عمل چه باشد.
رهبري غضب خداوند توسط رحمت الهي
وی بر اساس آيه 45 سوره انعام ﴿فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾ تأکید کرد: هر چه در عالم اتفاق ميافتد رحمت و نعمت است ـ به لحاظ كل عالم، گرچه براي عدهاي ناگوار باشد ـ در آيه 45 سوره«انعام» اينچنين فرمود: عدهاي از مستكبران در برابر انبياي الهي به مبارزه برخاستند، ما آنها را از نعم گوناگون برخوردار كرديم، در بعضي از مواقع آنها را آزموديم و آنها متوجه نشدند و همچنان بر نسيان و غفلتشان ادامه دادند، ما آنها را ريشهكن كرديم و از بين برديم، ﴿أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُبْلِسُونَ﴾ ؛ آنها هم مبلس و سراسيمه شدند، آنگاه فرمود: ﴿فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾ فرمود: ريشه ظالمين كنده شد، خدا را شكر. خب حمد در برابر نعمت است، با اينكه اين عذاب الهي است و قهر خداست، نفرمود «ان الله منتقم، ان الله شديد العذاب»، فرمود: خدا را شكر كه ريشه ظالم برداشته شد.
آیت الله جوادی آملی خاطرنشان کرد: معلوم ميشود آن رحمت مطلقه است كه نقشه ميكشد؛ عدهاي را هدايت ميكند، مهلت ميدهد، راههاي توبه را باز ميگذارد، اگر كسي با داشتن همه اين راههاي توبه و انابه برنگشت، چندين بار خدا مهلت داد دوباره برنگشت، چندين بار خدا صرفنظر كرد سهباره برنگشت، آنگاه خدا ريشهكن ميكند، بعد ميفرمايد: خدا را شكر كنيد اين نعمت است. معلوم ميشود زمام كار به دست خداي رحمان است؛ نه خداي منتقم، انتقام را رحمت رهبري ميكند كه كجا انتقام بگيرد و كجا انتقام نگيرد، مثل انسان نيست كه وقتي انتقام ميگيرد براي تشفّي خودش باشد حالا هرچه شد، خداي سبحان كه رحمت دارد و آن رحمت، انتقام را هدايت ميكند كه كجا عفو كند و كجا انتقام بگيرد، لذا فرمود: خدا را شكر كنيد كه دابر، اصل و ريشهٴ ظالمين كنده شد.
حال اهل ايمان و كفر در صحنه قيامت
صاحب تفسیر تسنیم با بیان اینکه روز قيامت معادل 50 هزار سال دنیوی است، افزود: اين 50 هزار سال براي مؤمنين به اندازه پنج، شش دقيقه است (طبق همان روايتي كه در ذيل آيه سوره «معارج» آمده). «ما أطول هذا اليوم»؛ چه روز طولاني است (يك روز50 هزار سال)، حضرت فرمود: «والذي نفس محمد بيده» ؛ قسم به ذات كسي كه جانم در دست اوست اين روز براي مؤمنين به اندازه صلات مكتوبه است (به اندازه يك نماز واجب خواندن) حالا يك نماز چهار ركعتي مثلاً ده دقيقه است. براي كسي كه 50 هزار گناه را پشت سر گذاشت (زير پا گذاشت) در پنجاه مورد امتحان خوبي داد اين 50 هزار سال ميشود پنج، شش دقيقه.
وی وضعیت روز قیامت را برای کافران 50 هزار سال خواند و گفت: اين 50 هزار سال به آنها چه چيزي ميدهند؟ غير از عرق و چرك به او چه ميدهند؟ در آن50 هزار سال جاي خود را كه نميبينند، آن آيات قيامت را اگر بررسي بفرماييد معلوم ميشود چقدر بر اين كفار در همان نشئه قيامت سخت ميگذرد (قبل از ورود در نار)؛ حالت انتظار هست، جاي خود را هم كه نميبينند. وقتي از حضرت سؤال ميكنند كه اينها در اين روز چه ميخورند؟ فرمود: آنجا هر كسي مهمان سفره خودش است. وقتي از امام سؤال ميكنند كه آن روز كسي باز فرصت غذاخوردن دارد؟ فرمود: بله؛ بهشتيها غذا دارند، جهنميها غذا دارند.
آیت الله جوادی آملی تأکید کرد: انسان بالأخره اجوف است و غذا ميخورد؛ منتها هر كسي در كنار سفره خودش نشسته. جاي پاي خود را هم كه نميبيند، رفيق او كه مؤمن است در كنار او ايستاده است يك فضاي باز و روشني دارد، اين كه در كنار اوست جايش تاريك است، جايي را هم كه نميبيند، خب اين 50 هزار سال چه ميكند؟ حالا اگر كسي مؤمن بود يك مقدار معصيت داشت، 50 هزار سال كمتر ميشود؛ ولي حداقل آن است كه براي كافر لجوج مثل آل فرعون و صدام كه 50 هزار سال است (در اين [مطلب] كه ترديدي نيست).
زمین قیامت
زمين قيامت اين است؛ پنجاه هزار سال اينها معطلاند بعد وارد جهنم ميشوند، خب اين تازه قرنطينه است؛ ولي اين قرنطينه براي افراد روشن سالم پنج دقيقه معطّلي دارد؛ يك شناسنامه و يك شناسايي و يك اذن ورود. همين آيه سوره «معارج» كه ﴿تَعْرُجُ الْمَلاَئِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ﴾ مرحوم امينالاسلام در مجمعالبيان ذيل همين آيه نقل كرد كه حضرت فرمود: «والذي نفس محمد بيده» اين روز يعني روز قيامت براي مؤمن مثل نماز مكتوبه است حالا هر چقدر طول ميكشد، اين چند دقيقه در اين قرنطينه معطّل است بعد ﴿فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ﴾ ؛ ديگران 50 هزار سال در اين قرنطينه معطّلاند بعد ميگويند: وارد جهنم بشويد اينجا هم ﴿خَالِدِينَ فِيهَا﴾ .و اگر معلوم بشود كه انسان مهمان سفره خودش است و عمل هرگز از بين نميرود، اگر عملِ قلبي نباشد يعني روح طاهر باشد، انسان موحّد باشد، مؤمن و مسلمان باشد، خدا، قيامت، انبيا، اوليا و اهلبيت را قبول داشته باشد بعد گناه بكند البته اين گناهها محدود است و كيفرش هم محدود است و پاك ميشود؛ ولي اگر به آن كفر دروني رسيد، آنكه از بين نميرود، كه آن را بايد در مسئله عدل و آن مقام ثاني كه اشكال عقلي را توجيه ميكند طرح كنيم.
وجه ناميدن قيامت به «ساهره»
وی در بخشی دیگر از تفسیر آیات 166 و 167 سوره بقره به تبیین واژه «ساهره» پرداخت و گفت: قیامت را ساهره ميگويند، براي اينكه كسي خوابش نميبرد چون سهر با هاي هوّز يعني بيداري، آن زميني كه انسان از ترس خوابش نبرد ميگويند «ارض ساهره» خود اين زمين بيدار است يعني «يسهر اهلها». خب آن روز كسي خوابش نميبرد (از شدت عذاب)، از اين جهت ﴿فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ﴾ . نه ساهره يعني زمينِ باز، زمين باز را در آيه سوره ديگر مشخص كرد كه فرمود: ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسْفاً ٭ فَيَذَرُهَا قَاعاً صَفْصَفاً ٭ لاَّ تَرَيٰ فِيهَا عِوَجاً وَلاَ أَمْتاً﴾ اين نشانه باز بودن و پهنه زمين است كه زمين باز است؛ اما خصوصيت آن زمين را اين آيه مشخص ميكند كه اين زمين جاي خواب نيست، خواب را از آدم ميبرد ... خب اينها كه50 هزار سال نه غذا دارند مگر همان «غسلين»؛ نه طعام دارند مگر همان «ضريع»؛ نه نوري دارند كه جاي خود را ببينند، اين 50 هزار سال چگونه با رحمت و عدل هماهنگ درميآيد؟
ترتب تواب بر حدوث و بقاي ايمان
وی افزود: مؤمن هر لحظه در نامه عمل او ثواب نوشته ميشود چه خواب چه بيداري، كافر هر لحظه در نامه عمل او عقاب و گناه نوشته ميشود چه خواب چه بيداري، اينكه در بعضي از روايات آمده مؤمن مادامي كه ساكت نشسته است فرشتهها ثواب مينويسند و وقتي شروع به كار و حرف كرد آنگاه حساب ميكنند ، براي اين است كه بر انسان واجب است به اصول دين معتقد باشد (ايمانِ بما جاء به الوحي واجب است) مؤمن به اين واجب حدوثاً و بقائاً امتثال كرد و دارد امتثال ميكند، در برابر امتثالِ تكليف ثواب هست، پس هر لحظه براي مؤمن ثواب مينويسند. مگر ايمانآوردن واجب نيست؟ مگر حدوث و بقا يكسان نيست؟ مگر خدا در برابر امتثال ثواب نميدهد؟ خب پس جان مومن ـ آن جاني كه هرگز نميخوابد، چون بدن ميخوابد نه روح ـ آن جان اين گوهر را حفظ كرد، در خواب و بيداري «آناء الليل و اطراف النهار» براي مؤمن ثواب مينويسند.
راز خلود در دوزخ
این مدرس عالی حوزه در تبیین راز خلود در دوزخ گفت: در كتاب توحيد مرحوم صدوق «باب الاطفال» ـ كه اطفال بعد از مرگ چه ميشوند ـ دوازده حديث نقل شده است در بعضي از نسخ حديث سيزدهمي نقل ميشود كه آن حديث در ذيل اين صفحه آمده كه از امام باقر(ع) از آباي كرامش نقل ميكند كه اميرالمؤمنين(ع) فرمود: رسول خدا(ص) روزي در مسجد نشسته بودند مرد يهودي وارد شد از حضرت سؤالاتي كرد و جوابهايي شنيد، يكي از آن سؤالها اين است كه چرا مردم عصر نوح(ع) به غرق همگاني مبتلا شدند و چرا به نسل اينها رحم نشد؟ حضرت جواب داد كه ساليان متمادي اينها عقيم بودند، فرزندي نداشتند و امثال ذلك، وقتي عدل خدا مطرح شد آنگاه اين شخص سؤال كرد «فان كان ربك لا يظلم فكيف يخلد في النار ابد الابدين من لم يعصه الا اياما معدودة»؛ اگر خداي سبحان به احدي ستم نميكند پس چرا كافراني كه در دنيا بيش از چند روز گناه نكردند خداي سبحان اينها را براي ابد در عذاب مخلّد ميكند؟ حضرت در جواب فرمود: «يخلده علي نيته فمن علم الله نيته انه لو بقي في الدنيا الي انقضائها كان يعصي الله عزوجل خلده في ناره علي نيته و نيته في ذلك شر من عمله و كذلك يخلد من يخلد في الجنة بانه ينوي انه لو بقي في الدنيا ايامها لاطاع الله [تعالي] ابدا و نيته خير من عمله فبالنيات يخلد اهل الجنة في الجنة و اهل النار في النار و الله عزوجل يقول ﴿ قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَيٰ شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَي سَبِيلاً﴾ بعد در ذيل آيه سوره مباركه اسراء را خواندند.
وی افزود: خب حضرت فرمود محور خلود نيت است، با اينكه در روايات فراواني داريم كه نيت گناه، گناه نيست، خب اين كدام نيت است كه نه تنها گناه است بلكه عامل خلود است؟ اين همين نيتي است كه حضرت تشريح كرد؛ فرمود اين شخص ـ برابر همين آيه سوره «انعام» ـ شخصي كه كفر در قلب او راسخ است او اگر ساليان متمادي بماند همين است، چيزي كه نه انقلاب عصا به صورت ثعبان او را تربيت كرد، نه مشاهده يد بيضا او را هدايت كرد، نه ديدن آن آيات نهگانه ديگر، خب اگر كسي اينچنين شد اين اگر در تمام دنيا هم عمر داشته باشد مثل شيطان است. شيطان هم اينچنين است؛ شيطان به جاي اينكه در برابر آن توبيخ الهي متنبّه بشود، گفت «به عزت تو دست به گمراهي ميزنم»، خب چنين موجودي البته مخلَّد در نار است، اين هر لحظه دارد گناه ميكند.در همين سوره «انعام» وقتي خداي سبحان ميگويد: آنها التجا ميكنند ميگويند ما را برگردان تا ما ايمان بياوريم، ميفرمايد: اينچنين نيست، ما اگر بدانيم اينها ايمان ميآورند كه برميگردانيم، اينها اگر برگردند باز همين كفري كه داشتند دارند: ﴿لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ﴾ اين يك امر ثابت است و ما آنها را براي همين عقاب ميكنيم. و چون از جان اينها جسم اينها آبياري ميشد، الآن هم از جان اينها آتش ميجوشد جسم اينها آسيب ميبيند.
خلود در دوزخ نتيجه رسوخ ملكه كفر
آیت الله جوادی آملی تأکید کرد:... اين روايت كه حضرت فرمود «عامل خلود نيت است» نه يعني صِرف ميل، آنچه كه باعث تراوش گناه است اعتقاد است؛ مثل اينكه آنچه كه باعث تراوش اطاعت است ايمان است؛ چرا بهشتيها براي ابد در بهشتاند؟ براي اينكه ايماني دارند كه اين ايمان راسخ است و زوالناپذير، «لا يحركه العواصف» است، اگر هم مثل اويس قرن سخن نگويند ـ كه اي كاش دنيا يك شب بود و من تمام شب را به سجده به سرميبردم ميگفتم «هذه ليلةالسجود» ـ لااقل در حدّ اوساط مؤمنين هستند كه تا هستند همين عبادات را دارند. آنچه كه باعث خلود است ايمان و اعتقاد است كه امر مجرد قلبي است و روح هم امر مجرد است و ثابت و از اين اعتقاد، بركات به اين بدن ميرسد، چه اينكه از آن اعتقاد سوء شرور دامنگير بدن ميشود.