دكتر كريم مجتهدي، استاد فلسفه دانشگاه تهران، در گفتگو با خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" درباره اشتياق به فلسفه از سوي دانشجويان جديد كه امسال قصد تحصيل رشته فلسفه را دارند گفت : تجربه من در رشته فلسفه غرب است، شايد صحيح نباشد اظهار نظر كلي و گسترده درباره اين موضوع داشته باشم، اما به عقيده من از زحمتي كه استاد مي كشد - و تصور من اين است كه اكثر استادان زحمتكش نيز هستند - آن نتيجه اي كه توقع دارد به دست نمي آيد. منظورم نتيجه مالي، رفاهي و مناصب اجتماعي نيست، صرفا نتيجه فرهنگي و علمي است.
دانشجوياني كه در كلاسهاي فلسفه حاضر مي شوند اكثرشان از شأن و مقام فلسفه اطلاع زيادي ندارند و متوجه نيستند كه فلسفه بيش از يك رشته است و مي تواند در تمام زمانها و در تمام رشته هاي ديگر مطرح شود. |
استاد فلسفه دانشگاه تهران تأكيد كرد : من در باب اين رشته كمي تعصب دارم، تصور مي كنم دانشگاه بدون فلسفه دانشگاه نمي شود. يعني منظورم اين است در صورتي كه فلسفه بدون تأمل و تفكرباشد، ما پزشك خوب و مهندس حاذق و كاردان نخواهيم داشت. من به نقش تفكر نه از لحاظ آموزش بلكه از لحاظ سازندگي كه مسائل حقيقي را در مسير واقعي خودش مي اندازد و جنبه هاي صرفأ انتفاعي و مسائل مبتذل را طرد مي كند قائل هستم.
دكتر مجتهدي با اشاره به اين مطلب كه "من معلم فلسفه را مسئول و مؤثر مي دانم" گفت : اين مسئوليتي است كه ممكن است مؤثر واقع شود. آنچه كه مي توانم عرض كنم اين است كه گاهي تدريس فلسفه با اقبال روبرو مي شود. تصور مي كنم هم اكنون تعداد افرادي كه به فلسفه هاي غربي علاقه مند هستند بدون اينكه پيرو دكارت و كانت باشند رو به افزايش است. اين افراد البته فقط به صرف يادگيري و فهميدن و تعمق درباره افكار فلاسفه، فلسفه مي خوانند.
استاد فلسفه دانشگاه تهران اظهار داشت : در فلسفه مسئله كميت مطرح نيست مسئله كيفيت مطرح است. آن چه كه سالهاي گذشته و شايد امسال هم كاملاً از آن مصون بماند اين است كه مسائل آموزشي خواه نا خواه در كشور ما حتي در حد دانشگاهها آلوده به مسائل اداري و نامه نگاري است. اينها مسائلي هستند كه محتواي اصلي را آلوده مي كنند. آموزش ما بايد داراي استقلال باشد و مقصود من هم ارائه آزادي گزاف نيست بلكه آن فعل و عملي است كه مي تواند واقعاً موثر واقع شود، سطح دانشحويان را بالا ببرد و دانشجويان را آگاه به امكانات دروني شان كند.
من هميشه در كلاسها و در سالهاي تحصيلي، فلسفه را با اميد شروع مي كنم و معتقدم فلسفه بدون اميد نمي شود. حتي اگر خيلي اميدي نداشته باشيد خود تأمل و تفكر خواه نا خواه اميدوار كننده است . |