به گزارش خبرنگار مهر، استاد جلال محمدی از شاعران و نویسندگان مطرح کشور است که برخی مجموعه اشعار وی چون "به رسم طایفه عشق"، در شهرهایی مانند باکو نیز منتشر شده و کتاب هایی در زمینه نثر و ادبیات پایداری نیز به قلم وی نشر یافته و تاسیس تشکل هایی چون انجمن ادبی استاد شهریار، انجمن ادبی کوثر ، انجمن جمعیت وطن و انجام اقدامات فرهنگی مانند برگزاری کنگره های ادبی در تبریز، کنگره شعر ده ساله محرم، فعالیت در حوزه روزنامه نگاری و سرپرستی هیات های فرهنگی و ادبی اعزامی به قفقاز و ترکیه از جمله فعالیت های فرهنگی اوست .
در حوزه زبان آذربایجانی نیز مقالات و کتاب های متعددی به قلم وی منتشر شده است که از آن جمله می توان به مجموعه شعر " آدین چیچکله نیر " اشاره کرد که علاوه بر ایران، در باکو نیز با الفبای لاتینی نشر یافته است. دبیری همایش بزرگ ادبی "هجران" در سال 1379 و دبیری جشنواره شعر میهنی که اخیرا با حضور دویست تن از شاعران و نویسندگان در تبریز برگزار شد از دیگر فعالیتهای فرهنگی جلال محمدی بشمار می رود.
این چهره فرهنگی آذربایجان شرقی یکشنبه در گفتگویی با خبرنگار مهر در خصوص مطرح شدن برخی مباحث فرهنگی و قومی مانند تدریس زبان های محلی از طرف برخی چهر ه های سیاسی در مطبوعات و رسانه ها اظهار داشت: این موضوع از حساسیت خاصی برخوردار است و تاکنون در تاریخ نظام آموزشی کشور، مساله ای با عنوان تدریس زبان های محلی و قومی را شاهد نبوده ایم که منظور نظام آموزشی کشور ایران از زمان تاسیس حکومت وحدت ملی شیعه توسط شاه اسماعیل صفوی تا امروز است. یعنی در نظام آموزشی سنتی – دینی ایران از صفویه تا برآمدن سلسله پهلوی ، اصلا مساله ای به نام آموزش زبان های محلی و قومی و قبیله ای مطرح نبوده است.
وی در ادامه افزود: در نظام آموزشی جدید هم که با برافتادن سلسله قاجار سامان یافت ، مساله تدریس زبانهای قومی و محلی در مدارس مطرح نبوده است و در نظام آموزشی انقلاب اسلامی نیز این مساله در کانون توجه قرار نداشته است، چرا که در نظام اسلامی ،" قومیت " نمی تواند مبنای تصمیم گیری باشد.
این شاعر اهل بیت تبریزی در خصوص ویزگی های ملی زبان فارسی گفت: ملی بودن زبان فارسی ، موضوعی نیست که در سده های اخیر اتفاق افتاده باشد بلکه حتی در قرون چهار و پنج نیز همان زبان فاخری بوده که فردوسی و رودکی در خراسان، نظامی و خاقانی در قفقاز، و قطران و همام تبریزی در آذربایجان ، و سعدی و حافظ در فارس ، و بیدل دهلوی و اقبال لاهوری در شبه قاره شعر می سرودند یعنی زبان فارسی ، هرگز زبان قومی خاص نبوده و زبان همه اقوام ایرانی است.
وی ادامه داد: البته برخی دولت ها که برای تفرقه افکنی و ایجاد تقابل قومی در ایران تلاش های گسترده ای دارند، سعی دارند از طریق تبلیغات و مقالات شبه علمی و تحریف گرانه، زبان فارسی را به عنوان زبان " قوم فارس" و " زبان فارسی" را به عنوان " زبان فارس"معرفی کنند، در حالی که ما در ایران ، قومی به نام فارس نداریم بلکه فارس نام استانی از استان های ایران است.
محمدی در خصوص هزیستی زبان های ملی و قومی در ایران نیز اظهار داشت: در طول تاریخ ، در کنار زبان ملی و عمومی، زبان های محلی و قومی و قبیله ای هم همواره زیسته اند و کارکردهای طبیعی و موثر خود را داشته اند و هرگز در مقابل زبان ملی و تاریخی و عمومی کشور قرار نگرفته اند، اگر چه در برهه هایی از تاریخ معاصر برخی احزاب برای رسیدن به خواسته های سیاسی خود و کسب قدرت کوشیده اند زبان های قومی را به عنوان " مساله " و " دستور روز " مطرح کنند.
وی در تشریح این موضوع گفت: قبل از انقلاب اسلامی احزابی مانند حزب توده ( حزب کمونیست وابسته به شوروی ) به تبعیت از ادبیات سیاسی شوروی ، ایران را کشوری " کثیرالمله " می نامید و از " خلق های ایران " سخن می گفت.در دوره اصلاحات نیز برخی احزاب و تشکلهای اصلاح طلب، برای خودشان " کمیته اقوام " درست کردند و زنجیره ای از مطبوعات محلی قومی و بیگانه گرا نیز در آذربایجان و برخی مناطق دیگر شکل گرفت که آشکارا مسیر تقابل اقوام و ضدیت با وحدت ملی را دنبال میکردند و متاسفانه از اینگونه مطبوعات هنوز هم فعال هستند و از حمایتهای مالی ازشاد اسلامی نیز بهره مند هستند.
این فعال عرصه خبر و روزنامه نگاری آذربایجان شرقی افزود: نکته دیگر اینکه، مساله زبان های قبیله ای و قومی و محلی اگر چه ذاتا یک مساله طبیعی فرهنگی است ، اما توسط برخی جریان های سیاسی داخلی و برخی محافل خاص بیگانه گرا و برخی دولت های بیگانه، همواره به عنوان محملی سیاسی برای اهداف خاص مورد استفاده واقع شده و می شود، یعنی تلاش می کنند موضوعی فرهنگی را از مدار خود خارج کرده و به موضوعی سیاسی تبدیل کنند.
وی تصریح کرد: به عبارت روشن برخی محافل بیگانه گرا و ضد وحدت ملی، همواره از مساله زبان های قبیله ای و قومی برای تضعیف اتحاد ملی و مرزبندی بین بخشهای مختلف ملت استفاده می کنند بطوریکه در جریان جنگ دوم جهانی وقتی ارتش شوروی بخش های بزرگی از ایران از جمله آذربایجان را اشغال کرد ، سران مسکو حکومت خودسری را با عنوان "حکومت ملی" به رهبری یکی از کمونیست های معروف در تبریز تشکیل دادند که یکی از اقدامات همین حکومت به اصطلاح ملی، جمع آوری کتاب های فارسی از مدارس و تدریس کتاب های ترکی چاپ شده در باکو به جای کتب درسی بود.
محمدی در خصوص مباحث مطرح شده در این خصوص از سوی برخی چهره ها نیز گفت: کسانی که عامدانه موضوع زبان های قومی و قبیله ای را در کشور به "مساله" تبدیل می کنند، اهداف خاص سیاسی دارند و نخبگان اقوام ایرانی بایستی پیرامون این مساله و اهداف جریان های سیاسی، روشنگری لازم را انجام دهند تا "زبانهای قومی و قبیله ای" به محملی برای "تقابل اقوام" در آینده تبدیل نشود چرا که در این صورت اقوام و کشور متحمل خسارت های گسترده ای را شده و قدرت و یکپارچگی ملی ضربه خواهد خورد.
وی با اشاره به استناد برخی افراد و جریان ها بر اصل 15 قانون اساسی مبنی بر تدریس زبان های قومی در مدارس اظهار داشت: متاسفانه "برخی ها" قانون اساسی را همواره به نفع اراده و اغراض سیاسی خود تفسیر و تحلیل می کنند چرا اصل 15 قانون اساسی به صراحت می گوید که "زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است و اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد" که معنای این جملات این است که کتب درسی نمی تواند به زبانی غیر زبان فارسی که زبان تاریخی و ملی ایرانیان است، باشد.
این نویسنده استان افزود: در مورد تدریس زبان عربی هم اصل جداگانه ای در قانون اساسی داریم و اصل 15 در ادامه می گوید "استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات ورسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است" و روشن است که تدریس جزوه هایی از ادبیات محلی و قومی نباید به عنوان کتاب درسی تلقی شود زیرا با قانون اساسی مغایرت دارد و عموم ملت ایران و اقوام و قبایل ایرانی ، قریب صد در صد به این قانون رای مثبت داده اند.
محمدی با اشاره به در پیش بودن انتخابات مجلس و تلاش برخی جریان ها برای نفع بردن از مباحثی چون زبان های محلی و قومی در این برهه گفت: به نظر می رسد برخی جریانها و محافل سیاسی بیش از آنکه دغدغه قانون اساسی را داشته باشند، دغدغه انتخابات مجلس شورای اسلامی آینده یا دیگر فرصت های انتخاباتی را دارند، همچنانکه برخی کاندیداهای مجلس در گذشته تلاش کردند با تحریک احساسات قومی و با طرح تدریس زبانهای قومی در فضایی احساساتی از مردم رای بگیرند و به کرسی بنشینند.
وی در ادامه اظهار داشت: علاوه بر این مساله مهمی که مراکز تصمیم گیری بایستی بدان توجه داشته باشند ، مساله "چگونگی پراکندگی قومی در کشور" است چرا که در ایران امروز اقوام محتلف تا حد زیادی در هم تنیده اند و نمی توان مرزهای قومی بین ملت ترسیم کرد و برای مثال اگر قرار بر تدریس زبان آذربایجانی برای کسانی باشد که زبان بومی آنها آذری است، با سوالات مختلفی مواجه میشویم که می تواند به روشنی برای آینده مساله ساز باشد چون بخش های زیادی از آذربایجان غربی کردنشین است یا در کردستان منطقه آذری نشین داریم یا دراستان های تهران و البرز و برخی استان های دیگر پراکندگی و درهم آمیختگی قومی به گونه ای است که نمیتوان دانش آموزانی را که زبان بومی شان فارسی ، آذری ، کردی و سایر زبان هاست، از هم تفکیک کرد.
این فعال فرهنگی ادامه داد: در عین حال محافل و برخی مطبوعات قومگرا و ضد وحدت ملی که در سایه غفلت مراجع مسوول به فعالیت های مخرب خود ادامه می دهند و حتی از حمایتهای مالی و یارانه ای ارشاد اسلامی نیز برخوردارهستند ادعاهای تخیلی وبزرگی دارند بطوریکه قومگرایان آذری مدعی هستند که 40 میلیون از ایرانی ها زبان بومی شان ترکی است و قومگرایان کرد نیز ادعاهای مشابهی دارند.
محمدی در خصوص برخی مباحث مبنی بر نابودی هویت آذری ها بدلیل عدم تدریس ادبیات آذربایجانی در مدارس گفت: کسانی که چنین نظری دارند، تعریف خاصی از هویت ارایه می دهند و هویت را در زبان قومی و مسایل مرتبط با آن خلاصه می کنند و اینها کسانی هستند که به مساله هویت از دیدگاه نظریه پردازان اروپایی و کارگزاران فرهنگی سیاسی انگلیس برای مرزبندی میان اقوام مسلمان و شرقی نگاه می کنند.
وی تصریح کرد: چنین نظریه هایی که بر اساس آنها ، جوامع مسلمان و شرقی در تقابل با هم قرار می گیرند، جاذبه های احساسی خاصی را در مخاطبان ایجاد می کند و جوامع مختلف رابه دشمنی با هم برمی انگیزد و همدیگر را دشمن هم تصور می کنند و "استعمار" و "صهیونیسم" را فراموش می کنند یعنی در واقع با نظریه های هویتی قومگرایانه، بذر تفرقه درجوامع مسلمان و شرقی کاشته می شود و همواره بار می دهد ، باری که "استعمار و صهیونیسم" آن را می چیند.
این نویسنده تبریز افزود: اگر با عدم تدریس ادبیات و زبان آذری ، هویت آذربایجانی ها نابود می شود ، بایستی این هویت طی صدها سال که زبان و ادبیات آذری تدریس نشده، نابود شده و از بین می رفت، در حالی که نه تنها هویت آذربایجانی ها به عنوان بخشی برجسته از هویت ایرانی نابود نشده، بلکه روز به روز شکوفاتر نیز شده است و تجربه تاریخی به ما می گوید که هویت آذربایجانی ها در گرو تدریس ادبیات در مدارس نبوده و از این گذشته، ادبیات آذربایجان منحصر به اشعار و کتاب ها و مطالبی نیست که فقط به زبان آذربایجانی نوشته شده و آثار بزرگانی مانند نظامی گنجوی ، صائب تبریزی ، خاقانی شروانی ،استاد شهریار و صدها شاعر و نویسنده دیگر نیز گنجینه های ماندگاری است که به زبان ملی برای ما و نسلهای آینده به یادگار مانده است.
محمدی با اشاره به اینکه ایرانیان آذری، اکثریت آذربایجانی های جهان را تشکیل می دهند، گفت: این یعنی جمعیت آذری های قفقاز و ترکیه و کشورهای دیگر در قیاس با آذری های ایران اقلیتی بیش نیستند ، آذری ها ترکیه که در ترکیه به اعتبار شیعه بودنشان " جعفری " نامیده می شوند ، تحت آموزش زبان ترکی استانبولی هستند ، آذری های جمهوری آذربایجان که با عهدنامه های گلستان و ترکمانچای از ایران جدا شده اند ، نزدیک به یک قرن تحت آموزش زبان آذربایجانی هستند.
وی در ادامه اظهار داشت: اما با بررسی چهره هایی نظیر علامه امینی ، علامه طباطبایی ، علامه جعفری ،استاد شهریار ، محدث ارموی ، آیت عظام و مراجع تقلید همچون سیدیونس اردبیلی ، شیخ جواد تبریزی ، سبحانی تبریزی و جهادگرانی چون شهید باکری ، شهید باقری افشردی و شهید یسری در می یابیم آذری های ایرانی که تحت آموزش زبان فارسی بوده و هستند، هویت اصیل و تاریخی و دینی و مذهبی و اخلاقی خود را بیشتر از آذری های جدا شده از ایران درقفقاز حفظ کرده اند.
محمدی در خصوص اظهارات اخیرا یکی از مسولان ارشد سیاسی و اجرایی آذربایجانشرقی مبنی بر مرگ تدریجی زبان ترکی آذری مانند دریاچه ارومیه نیز اظهار داشت: متاسفانه مداخله افراد غیر متخصص در امور تخصصی همواره فاجعه بار است، بخصوص اینکه آن فرد غیر متخصص جایگاه سیاسی و دولتی هم داشته باشد.
وی افزود: زبان های در حال از بین رفتن یا در حال انقراض مانند زبان تاتی در آذربایجان به زبان هایی گفته می شود که متکلمان آن در حال محدود شدن و از بین رفتن هستند یا آن زبان به عللی مانند عدم کاربرد آن توسط متکلمان و رسانه ها در حال محدود شدن و حذف شدن از جامعه باشد که برخی مراکزبین المللی مانند یونسکو نیز همواره لیست این زبانها را اعلام می کنند که تاکنون زبان آذربایجانی در این لیست قرار نداشته است.
محمدی خاطر نشان شد: نمی خواهم بگویم استاندار آذربایجانشرقی "دروغ بزرگی" گفته، اما فکر می کنم این تعبیر مناسب باشد که خطای فاحشی مرتکب شده که بایستی به خاطر آن عذرخواهی کنند چرا که بر خلاف موضع وی، زبان آذربایجانی بعد از انقلاب اسلامی شکوفایی چشمگیری داشته و صدها عنوان کتاب با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این زبان منتشر شده و بسیاری از مطبوعات شمالغرب نیز صفحات خاصی به زبان آذری دارند. رادیو و تلویزیون حکومتی هم به زبان آذری برنامه پخش می کند و تعداد کسانی که به زبان ترکی آذری تکلم می کنند ، هرگز در حال کاهش نبوده و به تناسب رشد جمعیت کشور در حال افزایش نیز بوده است
وی ادامه داد: ممکن است حرفهایی مانند "در حال مرگ بودن زبان آذربایجانی" توسط برخی مطبوعات و محافل قومگرا به عنوان سوژه تبلیغاتی مورد استفاده قرار گیرد و اخیرا دستیار رییس جمهور در امور اقوام و اقلیتهای دینی هم اظهاراتی داشته که در رسانه ها منعکس شده، اما نسل امروز آذربایجانی ها که نسلی دانشگرا وبا سواد است، حرف های غیرعلمی و غیر واقعی را که جنبه تبلیغات سیاسی هم دارد، قبول نمی کند و این اظهارات هم حاکی از آن است که چنین افرادی تنها از دریچه نگاه خود یا یگران و مشاورانی به موضوع نگاه می کنند و ابعاد مختلف آن را نمی بینند و به همبن دلیل اظهاراتشان غیرعلمی و سیاسی محض است.
محمدی با تاکید بر توجه جدی به زبان فارسی گفت: مساله "تضعیف زبان فارسی" موضوعی است که در دیدار اخیر مقام معظم رهبری با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی بار دیگر مورد تاکید خاص ایشان بود چرا که فارسی زبان مشترک و ملی همه ایرانیان و نیز اقوام حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی خارج از کشور است و تضعیف این زبان مساله ای ملی بوده و به همه ایرانیان و امروز و آینده فرهنگ، ادبیات، هویت ملی و وحدت فرهنگی ایرانیان مربوط است و مساله یک قوم خاص نیست.
این شاعر مذهبی آذربایجان شرقی تاکید کرد: منتظر اقدامات مسولان فرهنگی و سیاسی برای رفع نگرانی های مقام معظم رهبری در این حوزه هستیم وامیدواریم مسولان وزارت علوم ، آموزش و پرورش ، صدا و سیما ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهادهای فرهنگی حکومتی مانند شهرداری ها، هر چه سریعتر برنامه های عملی خود را برای رفع این نگرانی آغاز کنند چون تضعیف زبان فارسی در واقع تضعیف زبان همه ملت ایران و همه اقوام و طوایف ایرانی است.