کتاب «لاتین بُزی فقط مخصوص بزها نیست!»‌ از مجموعه کتاب‌های «مدرسه نابودکنندگان اژدها» نوشته کیت مک‌مولان با ترجمه فرزانه مهری توسط انتشارات آفرینگان منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب که به عنوان چهاردهمین کتاب مجموعه «مدرسه نابودکنندگان اژدها» چاپ شده، صد و سی و پنجمین کتابی است که انتشارات آفرینگان به چاپ رسانده و ترجمه‌ای از کتاب «Pig Latin - not just for Pigs!» است که در سال 2005 چاپ شده است.

ویگلاف شخصیت اصلی داستان‌های «مدرسه نابودکنندگان اژدها»، پسری نوجوان است که با یک مرد دوره‌گرد آشنا می‌شود و این آشنایی او را به رفتن به مدرسه اژدهاکشی علاقه‌مند می‌کند. ویگلاف با کمک مرد دوره‌گرد موفق می‌شود سر از این مدرسه درآورد و در این مدرسه با شخصیت‌های عجیب و غریبی روبه‌رو می‌شود و حوادث خاصی را پشت سر می‌گذارد. مری پاپ آزبورن، نویسنده داستان‌های کودکان درباره شخصیت اصلی این داستان گفته است: قهرمانی جوان که می‌تواند برادر کوچک‌ هری‌‍ پاتر باشد.

در این کتاب، ویگلاف و بز دست‌آموزش دیزی، برای تعطیلات به قصر خانوادگی اریکا رفته‌اند. اما وقتی به آن‌جا می‌رسند،با فاجعه‌ای روبرو می‌شوند. شاه کن، آبله گرفته و ملکه بارب، جادوگری را برای معالجه شاه به قصر آورده که به نظر نمی‌آید کار زیادی از دستش بر بیاید. اما از همه بدتر این که شاه به زبان لاتین بزی حرف می‌زند. فقط دیزی، بز ویگلاف است که می‌تواند پادشاه را نجات بدهد.

این کتاب بخشی به نام «چگونه به زبان لاتین بزی حرف بزنیم؟» دارد در آن از زبان شاه کِن آمده است: عجب! به زبان لاتین بزی صحبت کردن بسیار لذتبخش است. من و دلقک دربار هر وقت نمی‌خواهیم که ملکه بارب بفهمد که چه می‌گوییم، به این زبان حرف می‌زنیم. زبان بسیار ساده‌ای است. اگر من بتوانم به آن زبان حرف بزنم، یعنی هر کسی می‌تواند!‌ وشِخی گذردبی! اگر کلمه‌ای با حرف بی‌صدا شروع بشود، اولین حرف را به آخر کلمه می‌بریم و به آن «اِی» اضافه می‌کنیم.

ویگلاف = یگلافوِی / قصر = صرقی / طلا = لاطی

اگر کلمه‌ای با حرف صدادار شروع بشود، فقط به آخر کلمه «یی» اضافه می‌کنیم.

آنگوس = آنگوس‌یی

اریکا = اریکایی

آمدم = آمدم‌یی

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

چهار نابودکننده آتی اژدها و یک بز خودشان را روی علف‌ها انداختند و از بالای تپه، علف‌هایی را که بهشان چسبیده بود تکاندند، چمدان اریکا را پیدا کردند و به سمت قصر به راه افتادند. در راه، از کنار روستاییانی گذشتند که داشتند درباره مسائل روزمره صحبت می‌کردند. ویگلاف گفتگوی بعضی‌ها را شنید. زنی با سربند سفید گفت: «اگر از من بپرسی، می‌گویم که شاه کن دیوانه شده.» مردی که جلیقه چرمی به تن داشت، گفت: «او همیشه یک تخته‌اش کم بوده. من شاهی می‌خواهم که باعث افتخارم باشد، نه یک دست و پاچلفتی.»

ویگلاف نگاهی به اریکا انداخت تا ببیند چیزی از آن حرف‌ها شنیده یا نه. آخر آن‌ها داشتند درباره پدر او صحبت می‌کردند! اما اریکا فقط چشمانش را در حدقه چرخاند و گفت: «روستاییان همیشه از خانواده سلطنتی ایراد می‌گیرند. کاری هم نمی‌شود کرد.» ویگلاف از خود پرسید آیا اریکا فراموش کرده که او هم پسری روستایی است. زنی روستایی که لباس آبی پوشیده بود، گفت: «من شنیده‌ام که شاه کن به بیماری مرموزی دچار شده.»...

این کتاب با 120 صفحه مصور، شمارگان هزار و 500 نسخه و قیمت 5 هزار تومان منتشر شده است.