خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: مدیرعامل جدید خانه کتاب در بخش نخست گفتگوی مشروح خود با مهر، به بیان نظرات خود درباره آینده فعالیت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) و فعالیتهای کلان حوزه کتاب در کشور که به گفته او «به پیمانکاران واگذار شده بود» پرداخت. نجفعلی میرزایی در بخش دوم و پایانی این مصاحبه از خارج شدن انتشارات وابسته به خانه کتاب از ریل سخن گفته است. او همچنین به بیان ایدهها و برنامههای خود درباره ممیزی کتاب پرداخته و به حواشی در خصوص جوایز دولتی حوزه کتاب هم پاسخ گفته است. بخش پایانی این مصاحبه در زیر از نظر مخاطبان میگذرد:
* شما در بدو ورودتان به خانه کتاب، بحثی را در مورد ممیزی کتاب و لزوم وجود پژوهشهایی را در این زمینه مطرح کردید و گفتید که موسسه متبوع شما در دوره جدید، طرحی را در این خصوص اجرا خواهد کرد. این طرح دقیقاً چیست؟
من قبل از این موضوع، به بحث خیلی مهم دیگری میپردازم و آن این است که ما در خانه کتاب شاهد فعالیت انتشاراتی بودیم که خارج از ماموریت خانه کتاب بود. من باید این را صریح بگویم که ماموریت خانه کتاب این نیست که رقیب دیگر انتشاراتیها بشود در حوزههایی مانند شخصیتپژوهی و معارف. ما ناشر در این حوزهها کم نداریم و تقریباً در هر حوزه دهها ناشر تخصصی داریم اما از آن طرف در زمینه کتابپژوهی در همین حوزهها، دستمان خالی است. اگر ما بیائیم در حوزه قرآن، کتاب چاپ کنیم اما در حوزه کتابپژوهی قرآنی، کتاب چاپ نکنیم، یعنی ما از خط خارج شدیم. در حوزه شخصیتشناسی هم همینگونه است؛ در انتشارات خانه کتاب، مجموعهای از پژوهشها در حوزه شخصیتها صورت گرفته که اینها از حوزه ماموریتی خانه کتاب بیرون بوده است.
* ارجنامههایی هم که برای شخصیتها منتشر شده، جزو همین دسته هستند؟
نه. بعضی از این ارجنامهها خوب است. مثل ارجنامههایی که برای شخصیتهایی مثل محدث ارموی چاپ شده است اما ابوعلی سیناپژوهی یا شیخ اشراقپژوهی در همان دسته هستند. خانه کتاب اگر هم بخواهد در حوزه انتشارات وارد شود، باید دست به انتشار کتابهایی در حوزه کتاب، کتابپژوهی، مدیریت کتاب، آسیبشناسی کتاب، وضعیتشناسی کتاب، نقد کتاب و نشر کتابهایی با محوریت تمام فرآیندها و چرخههای تولید کتاب و مصرف آن بزند، از پدید آوری کتاب و آداب آن که به تحقیق و نگارش برمیگردد تا تصویرگری کتاب از ابعاد فنی، علمی و تا ویرایش کتاب، تصحیح، مقابله، صفحهآراییها، کارهای فنی و تا نشر و مدیریت نشر و تا توزیع و مدیریت توزیع و چرخههای آن و تا ارتباط کتاب و رسانه و تا مصرف و مطالعه کتاب، اینها همه میتوانست و میتواند جزو وظایف انتشارات خانه کتاب باشد. ما میتوانیم در تمام چرخههای مدیریتی کتاب، کتاب منتشر کنیم و حتی میتوانیم حوزهای کتاب منتشر کنیم؛ یعنی مثلاً درباره وضعیت کتاب دینی در ایران، پروژه تعریف و بعد تالیف کنیم و یا سفارش پروژه و پروپوزال علمی بدهیم. در واقع تمام ردهبندی کتاب و سرفصلهای مطالعاتی کتاب و کتابپژوهی نیاز به تولید کتاب دارد و این اقدامی است که انشاءالله بعد از اینکه طرح جامع آن در شورای عالی مدیریتی و برنامهریزی موسسه خانه کتاب تصویب شود و بعد از اینکه ما توسط این شورا به سند ملی کتاب ایران برسیم، اجرایی خواهد شد. در این سند ملی هم که ما به دنبال تحقق آن هستیم، تمام این فرآیندها و وضعیتشناسی کتاب در ایران خواهد آمد و چشمانداز مهمی از کتاب در افقهای بلندتر نوشته میشود و ما میتوانیم ذیل این افق و چشمانداز و سند ملی کتاب، برنامههای انتشاراتی خودمان را تدوین کنیم. پس فعالیت انتشارات خانه کتاب ادامه خواهد داشت اما با شیفت و شیب مختلف و چرخش به سمت نشر حرفهای کتاب در ایران و کمک به ارتقای کتاب ایرانی. نکته دوم و قبل از پاسخ به سوال شما درباره بحث ممیزی کتاب، این است که ما در زمینه برگزاری کارگاههای تخصصی کتاب، بسیار فقیر هستیم چه در تهران و چه شهرهای دیگر. خانه کتاب بهترین مرکز برای تبدیل شدن به مرکز ملی کارگاههای تخصصی یا همان work shop های حوزه کتاب است؛ ما میخواهیم دوره تخصصی نگارگری کتابها کودک را اینجا برگزار کنیم، کارگاه تخصصی در حوزه مدیریت نشر را برگزار کنیم، در حوزه روش ویرایش دوره تخصصی برگزار کنیم، در حوزه روشهای مناسب و موثر در توزیع کتاب، کارگاه تخصصی برگزار کنیم و قس علی هذا. ما بهترین استادها را برای برگزاری این کارگاهها به خانه کتاب دعوت خواهیم کرد و من فکر میکنم اتفاق خیلی بزرگی به وقوع خواهد پیوست. اما در خصوص سوال شما درباره ممیزی، من باید بگویم که خود ما و تیم ما و افرادی که با هم کار میکنیم به خصوص آقای صالحی، به هیچ عنوان اعتقاد نداریم که عنوان ممیزی کتاب به مادهای برای بازارگرمیِ فضاهای سیاسی تبدیل شود، نه موافق این هستیم که با طرح موضوعات شتابزده در حوزه ممیزی کتاب، از این بحث بهرهبرداری شود نه به نفع کسی نه علیه کسی دیگر. اقدامی که الان در صدد انجام آن هستیم، این است که بیائیم و فرهنگسازی کنیم که حرکت ممیزی به هیچ عنوان به معنای قید زدن به آزادیهای مشروع نیست. ممیزی یک امر کاملاً عقلانی، منطقی و عرف تمام جوامع دنیاست. کسانی که با عنوان ممیزی میخواهند به نظام جمهوری اسلامی یا یک جناح خاص انتقاد کنند، بسیار بیانصاف و متاسفانه شاید کماطلاع نسبت به حقیقت ممیزی در دنیا هستند. پس ما در مورد اصل ممیزی، نه وارد این موضوع خواهیم شد و نه اعتقاد داریم که باید درباره آن خیلی فکر کرد. اصل ممیزی مسئلهای قطعی است و در تمام دنیا و حتی در آمریکا هم که متاسفانه کعبه آمال بسیاری از نخبگان ماست، همینطور است؛ شما در آنجا هم خط قرمزی به نام هولوکاست دارید، خط قرمزی به نام اسرائیل گذاشتند، خط قرمزی به نام روسیه و جریانهای چپ گذاشتهاند و هنوز هم بعد از گذشت سالها از جنگ سرد، به تحقیقاتی که در این حوزه انجام میشود، قید و بندهای زیادی میزنند. در آمریکا ما حتی شاهد ممیزی سایتهای مستهجن هم هستیم و همانطور که گفتم این یک مسئله بسیار طبیعی است.
* منظورتان همین 16+ و 18+ و غیره است که روی محصولات فرهنگی و هنری میخورد؟
دقیقاً و این یادآوری شما بسیار خوب بود. تمام تولیدات فرهنگی آنها طبقهبندی شده است. البته ممیزی هم دو معنا دارد؛ بعضی ممیزیها نفی مطلق است و بعضی ممیزیها هم تنها نوعی قید زدن و محدود کردن دسترسی است. پس همه باید اصل ممیزی را بپذیریم و به نظرم طرح این مباحث که آیا باید قائل به ممیزی بود یا نه، جوسازی رسانهای است و باید از آن عبور کرد. اما وقتی وارد اصل ممیزی میشویم، عدهای قائل به یک ممیزی با دایرهای فراختر و عدهای با دایرهای محدودتر هستند. ما در موسسه خانه کتاب تمام الگوهای معمول دنیا در ممیزیِ اولاً اندیشه و دوماً کتاب را استخراج میکنیم. به هر حال بحث ممیزی کتاب، بخشی از ممیزی فرهنگی و فکری است. ما در سایه این عنوان کلی، بحث ممیزی کتاب را در دنیا اول بازشناسی خواهیم کرد و سپس تاریخچه ممیزی در کشور خودمان را به خصوص بعد از انقلاب واکاوی خواهیم کرد. کارگروههای تخصصی و پژوهشی بحث ممیزی را پیگیری خواهند کرد و آنگاه است که ما میتوانیم یکی از اضلاع سند جامع ملی کتاب را که همان بحث ممیزی است، به دست بیاوریم. یعنی همه تلاش ما برای این است که منشوروار، سند ملی کتاب را سامان بدهیم. به طور طبیعی سعه و ضیق و فراخی و تنگی به رویکرد ممیزی، به نوعی تابع و وابسته الگوهای فکری افراد هم هست. من خودم شخصاً اعتقادم بر این است که ممیزی باید پس از نشر باشد، مثل مطبوعات، این شیوه بسیار هم معقول است و هیچ اتفاقی هم نخواهد افتاد چون اولاً ناشران به همان نظام مصوب ممیزی شورای عالی انقلاب فرهنگی تعهد دارند. همین ممیزی و بندهای آن که با شرح و بسط و با هدف آسانسازی و بازنگری در جهت مفهومسازی برای ناشران و نخبگان نوشته شده است، با تفصیل بیشتر در اختیار تمام افرادی که در مسند چاپ و توزیع و نشر هستند، قرار میگیرد. به طور طبیعی تمام افراد باید ملزم به آن مبانی باشند. من هیج مبنایی را در قانون مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص ممیزی ندیدهام که محرمانه باشد و همه بندهای ممیزی هم کاملاً معقول است. به عنوان نمونه آنجا در بحث امنیتی، صدور مجوز به کتابها و آثاری که مخلّ یکپارچکی ارضی و امنیت ملی است، ممنوع اعلام شده است. خُب! من فکر نمیکنم در هیچ جای دنیا چنین عنوانی نداشته باشند. امنیت به طور طبیعی، خط قرمز هر کشوری است. اگر ما به ناشر بگوئیم این بند وجود دارد و کتابهایی که با آن نمیسازد، اجازه نشر ندارد، ممکن است خودِ او قبل از بررس ما این موارد را مد نظر قرار دهد. چرا هزینهای که افراد باید بپردازند، دولت بپردازد، وقتی ما میتوانیم مردم را مسئول انجام ممیزی کنیم، خود آنها و نهادهای تخصصی به راحتی میتوانند این کار را انجام دهند اما اگر کتابی برخلاف قرارداد و تعهد درآمد، همان برخوردی را با او میکنیم که با روزنامه «آسمان» کردیم. هیچ تفاوتی نمیکند.
* گفتید که انتقال ممیزی کتاب به بعد از انتشار، نظر شخصی شماست. آیا خانه کتاب میتواند برنامهای هم در این خصوص داشته باشد؟
خیر. چون اساساً بحث ممیزی ارتباطی با خانه کتاب ندارد. البته چون اینجا تنها موسسه تخصصی کتاب پژوهی نیمه دولتی غیرانتفاعی در ایران است، مایل هستیم که سند و طرحی را در حوزه ممیزی آماده کنیم و به دوستان معاونت فرهنگی و دولت بدهیم تا آن را بررسی کنند. اما به عنوان فردی که از 30 سال پیش تا حالا دغدغه کتاب دارم و همهاش هم گرفتار طوفانهای سطحی و زودگذر سیاسی که فرصت تعمیق در مدیریتها را از ما گرفته است، بودهایم، عرض میکنم که ممیزی در ایران نباید متناقضالابعاد باشد یعنی یک جا یک طور ممیزی فکری بکند و یک جای دیگر، جور دیگر. بالاخره همین بندهایی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده، باید در همه جا التزام پیدا کند. لذا پیشنهاد اول من یکپارچهسازی حرکت ممیزی فکری و فرهنگی با نُرمها و نسجهها و شاخصهای واحد در تمام رسانهها است. بعد از این باید روی این موضوع که آیا ممیزی باید قبل از نشر باشد یا بعد از نشر، بحث شود.
* اجرای همه این طرحها و برنامهها مستلزم یک سری امکانات وسیعتری است هم از جهت نیروی انسانی هم از ابعاد مالی و هم کارهای پژوهشی به عنوان زیرساخت لازم برای انجام آنها. آیا برای این مسائل هم فکری کردهاید؟
یک تحول نمیتواند به صورت همزمان هم کمی و هم کیفی باشد و اساساً منطقی نیست که ما همزمان بخواهیم n تعداد کتاب چاپ کنیم و بیشتر هم بکنیم و همین تعداد کتابها را کیفی هم بکنیم. در واقع همزمانی توسعه کمی و کیفی از آفات بزرگ تحقق آرمانهای مدیریتی است. بگذارید صریح عرض کنم که مشکل کتاب در ایران، مشکل بودجه نیست مشکل مدیریت است. مثالی میزنم؛ ما تا این لحظه شاهد یک جایزه مدیریت شده، مهندسی شده، کم عیب، فنی و با نُرمهای دقیق جوایز جهانی در حوزه کتاب نبودهایم ولی 10 تا جایزه داریم. پس معلوم است مسئولان ما بیشتر به سمت فیل هوا کردنهای فرهنگی بودهاند تا توسعه کیفی یک پدیده و یک موضوع به نام کتاب. ما بدون مطالعات طرحها را آغاز میکنیم و بدون مطالعات طرحها را میبندیم، بدون مطالعات توسعه میدهیم، بدون مطالعات آنها را تضییق میکنیم، بدون مطالعات بودجه میدهیم و یا بدون مطالعات بودجه نمیدهیم. ما در خانه کتاب، مشکل بودجه نداریم، البته اگر بخواهیم همین پروژهها را به همین مدل ادامه دهیم، مشکل بودجه داریم اما برای کیفیتسازی مدیریت در خانه کتاب، ما بودجهای نمیخواهیم.
* اشاره کوتاهی به بحث جوایز دولتی حوزه کتاب کردید که بعضی از آنها از پرچالشترین برنامههای خانه کتاب بوده است. در واقع در برخی از این جوایز از جمله جایزه ادبی جلال آلاحمد، ما شاهد این بودیم که داوران اثر یا آثاری را به عنوان برگزیده انتخاب میکردند اما در نهایت این انتخابها تغییر مییافت. چه برنامهای برای بهبود ساختار برگزاری جوایز حوزه کتاب دارید؟
به نظرم همه، آسیبهای را که جوایز ما دارند، میشناسند و نیازی نیست من هم دوباره آنها را احصا کنم. بدون تردید تمام سیستمها و مدیریتهای ما در حوزه جوایز از دریافت آثار تا داوری آنها تا اعلام نتایج و تا برگزاری جوایز، نیاز به بازنگری، اصلاح و بهبود رویه دارد اما اصلاحات و تحولها، باید بر اساس یک زیرساخت مطالعاتی و یک پایه مدیریتی باشد. همانقدر که ادامه وضع موجود معقول و پذیرفتنی نیست، همان مقدار هم اقدامات شتابزده و تُند و آنی هم به صلاح نیست. ما الان در صدد برگزاری نشستهای تخصصی با هدف بررسی و آسیبشناسی جوایز حوزه کتاب در ایران هستیم و میخواهیم به نتایجی برسیم. طبیعی است که در این راستا، فهمها و ذوقهای مختلفی وجود دارد؛ بعضی ممکن است معتقد باشند که این جوایز باید یکپارچه باشند و میگویند اگر کتاب سال، عنوان جامعی است، چرا باید جوایز فرعی درست کرد؟ خُب! کتاب سال را درست کنید. یعنی داشتن دو جایزه که ارزشی ندارد، یک جایزه خوب داشتن، ارزشمند است. طبق نظر این افراد، کتاب سال جمهوری اسلامی ایران میتواند بخشهای مختلف داشته باشد اعم از ادبیات و کودک و غیره و مثلاً به جای برگزاری جایزه ادبی پروین اعتصامی، بخش ادبی کتاب سال را به نام او کنیم. عدهای دیگر بر تعدد و تکثر جوایز و استقلال هر یک از دیگری، اعتقاد دارند. اما آنچه خودم شخصاً به آن اعتقاد دارم، این است که هر تحول و تغییری و حتی حفظ موضع موجود، نیازمند پشتیبانیهای علمی و فنی دارد. ما اولین و تنها کشوری نیستیم که جایزه حوزه کتاب برگزار میکند، در تمام دنیای پیشرفته این اتفاق میافتد اما جای این پرش باقی است که سیستمها و چرخههای مدیریتی و مهندسیهای علمی جوایز ما تا چه اندازه شبیه نُرمها و استانداردهای جهانی است؟ پس من فعلاً دغدغه تکثر و یا حفظ استقلال جوایز ندارم مهم این است که هر جایزهای که میدهیم، تابع استانداردهای علمی باشند و نه تابع سلیقههای یک فرد. اگر بشود با اِعمال فشار و با باند ساختن در درون بعضی از سیستمهای یک جایزه، در نتایج آن جایزه تاثیر گذاشت، این یعنی یک فاجعه. من چند وقت پیش مصاحبهای از یکی از مسئولان همین خانه کتاب، آقای اوجبی خواندم که گفته بودند ما از برخی دورههای جایزه کتاب سال، حتی یک برگه به عنوان سابقه نداریم. خُب! این واقعاً یعنی یک فاجعه. پس بدون تردید اولین اقدام ما در این حوزه، شفافسازی در مسیر داوری و اعلام نتایج جوایز است. اقدام دوم هم که زمانبر است، مطالعه و تدوین سندهای علمی و مدیریتی برای برگزاری این جوایز است.
* یکی از خدماتی که خانه کتاب به ناشران ارائه میکند، ارائه شابک و شابم به آنهاست. در دوره مدیریت قبلی کتابخانه ملی، این سازمان برای صدور شابک به ناشران، علاوه بر فیپا، اعلام آمادگی کرد. آیا خانه کتاب برنامهای برای واسپاریهای این بخش از فعالیتهایش دارد؟
صدور شابک در کل دنیا بسته به قدرت و سرعت فعالیت هر موسسه، به جاهای مختلفی واگذار شده است. در بسیاری از کشورها این کار در اختیار کتابخانههای ملی کشورها است و در بسیاری از کشورها هم البته به بخشهای نیمه دولتی شبیه همین خانه کتاب ما و در بسیاری دیگر هم به بخش خصوصی واگذار شده است. موسسه خانه کتاب به خاطر اینکه موسسهای است با ارتباطی کاملاً تعریف شده و کانالیزه شده در ارتباط با تمام آثار منتشر شده در ایران، تنها جایی است که این امکان را برای این کار دارد، گذشته از آن به خاطر سابقه بلندمدتی که در انجام این کار دارد، زیرساختهای فنی و تکنیکی آن را هم دارد و ما الان در عرض 24 ساعت بدون حضور و صرفاً از طریق ارتباط الکترونیکی، شابک به ناشران میدهیم. ما در هر بخشی از خانه کتاب مشکل داشته باشیم، در دادن شابک مشکلی نداریم. با این حال اگر مسئولان تصمیم بگیرند که صدور شابک را به هر جای دیگری واگذار کنند، البته با مطالعه دقیق و تامین زیرساختهای آن و با تضمین این مسئله که روند جاری و ساری و روان فعلیِ بیاشکال باقی بماند و خدای نکرده باعث بیاعتباری ما در عرصه بینالمللی در این حوزه نشود، از نظر ما هیچ اصراری برای بودن هچ طرحی در خانه کتاب وجود ندارد اما به نظر میرسد در شرایط فعلی، خانه کتاب تنها جایی است که همه شرایط مناسب ادامه این کار را در خودش دارد.
* موضوع دیگری که در دوره قبلی خانه کتاب از آن انتقاد میشد این بود که خانه کتاب، خانه همه اهل کتاب و سرای همه اهل قلم نبوده است. برای اعتمادسازی در این حوزه و تغییر تصویری که در ذهن بسیاری از اهل قلم در مورد خانه کتاب شکل گرفته است، چه طرحی دارید؟
واقعیت این است که ما هیچ تبعیضی در خدماتی که به اهل قلم داده میشود مثل کارت اهل قلم یا بیمه آنها و یا تسهیلاتی که احیاناً با معرفی کردن آنها به بعضی جاها برای گرفتن تسهیلات، نمیبینیم حتی در دوره قبل هم من نشنیدهام که فردی مشکلی با یکی از این موارد داشته است. اما در بحث نشستها، ما به دنبال یک نظام روشنی از برگزاری نشستها در سرای اهل قلم هستیم چرا که به طور طبیعی باید اولویتبندی مشخصی وجود داشته باشد چون جای بسیار کوچکی است و واقعیت این است که اینجا ظرفیت اینکه تمام اهل قلم را در خود گرد بیاورد، ندارد ولی امیدوارم روزی سرای اهل قلم ایران جایی مثل تالارهای بزرگ اجتماعات باشد ولی در حال حاضر ما این امکانات را نداریم، یک جای فقیرانه داریم که بر سرش هم این همه، دعوا. شخصاً فکر نمیکنم هیچ مشکلی در خصوص رویکرد با ظرفیتتری در برگزاری نشستها داشته باشیم. ما به دنبال فردی هستیم که کل پروژه نشستهای تخصصی کتاب را در سرای اهل قلم بر عهده بگیرد و من این موضوع را به آقای دکتر علیاصغر محمدخانی پیشنهاد دادهام و هرچند احتمال این مسئله ضعیف است، اما ایشان گفتهاند روی آن فکر میکنند اما به هر حال ما به دنبال فردی هستیم که سابقه و مدیریت و مهارت خوبی در حوزه کتابپژوهی داشته باشد و کل مدیریت نشستهای خانه کتاب را به او خواهم سپرد. در هر حال، بدون تردید تنگنظریهایی که در دوران گذشته نسبت به بعضی از افراد، اِعمال شده، از نظر من اینها تنگنظریهای نظام نیست از نظر من تنگنظریهای افراد است. در نظام جمهوری اسلامی ایران، ما ممنوعالقلم نداشتهایم، هیچ وقت. این سلیقههای افراد بوده که این کار را میکرده است و نظام ما نظام باظرفیتی است. البته کسی که علیه نظام ما باشد، قطعاً ما نه چیزی از او منتشر میکنیم و نه اجازه میدهیم چیزی از او منتشر شود. اما کسی که منتقدِ دورن نظام است، ملاحظاتی دارد، بحثهای فکری دارد و در جریان آزاد اندیشه، ایدههایش را بدون مخالفت با مبانی نظام مطرح میکند، معلوم است که ما هیچ مشکلی با او نداریم اما گاهی افراد سعه صدر کافی را ندارند. مثالهای زیادی میتوانم بزنم که مقام معظم رهبری نسبت به مسئلهای با نگاه باز، نکاتی را بیان کردهاند اما منِ مسئول میانی میآیم و گاهی سلیقهای مختلف با آن اِعمال میکنم. ما در خانه کتاب این مسئله را که در نشستهای آن، افرادی به خاطر اختلاف سلیقه با دولت، منع شوند، نخواهیم داشت. ما دوست داریم در یک فضای علمی، تحقیقاتی، مطالعاتی و مدیریتی حرکت کنیم و اساساً اینجا جایی نیست که قهرمانی به نام «میرزایی» داشته باشد و همه چیز دور و بر این فرد بچرخد.
................................
گفتگو از کمال صادقی