به گزارش خبرگزاری مهر،موسسه واشنگتن برای سیاستهای خاور نزدیک در تحلیل خود به قلم جیمز جفری تاثیرات بحران اوکراین بر خاورمیانه را به تاثیرات فوری و بلند مدت تقسیم کرده است.
در تاثیرات فوری مسائلی همچون بحران سوریه، جنگ افغانستان و موضوع هسته ای ایران مطرح هستند.
جفری در توضیح تاثیرات فوری بحران اوکراین بر خاورمیانه می نویسد : در حالیکه کارشناسان بر لزوم همکاری روسیه و آمریکا در مواردی همچون سوریه، افغانستان و ایران سخن می گویند آنچه این روزهای ذهن خبرنگاران را به خود مشغول کرده این نکته است که در صورت مداخله نظامی روسیه در اوکراین، پاسخ ایالات متحده به چه صورت خواهد بود.
در میان این سه موضوع ممکن است همکاری آمریکا و روسیه در مورد سوریه کاهش یابد. برای مثال در مورد انهدام تسلیحات شیمیایی سوریه همکاری میان آمریکا و روسیه قطع شود البته در این موضوع خاص (انهدام تسلیحات شیمیایی) همکاری خاصی نیز میان روسیه و آمریکا وجود نداشته است. علاوه بر این موضوع، شکست مذاکرات ژنو نشان داد که آمریکا و روسیه در دو جناح کاملا مختلف ایستاده اند و در این میان جناحی که مسکو در آن قرار دارد در حال پیروزی است. بحران اوکراین سبب شده تا این اختلافات بیشتر به چشم بخورد.
یکی از تاثیرات فوری بحران اوکراین می تواند این نکته باشد که کم کاری دولت آمریکا درباره بحران سوریه بیش از گذشته به چشم بخورد.
در مورد افغانستان وضعیت متفاوت است. روسیه با واشنگتن توافق کرده که در هنگام خارج کردن نظامیان آمریکایی از افغانستان به ایالات متحده کمک کرده و در امر همکاری کشورهای حوزه قفقاز و آسیای میانه با واشنگتن در این خصوص دخالتی نکند. این نکته با توجه به آنکه آمریکا باید تا پایان سال جاری میلادی افغانستان را ترک کند از اهمیت اساسی برخوردار است و البته در این رابطه باید به این نکته نیز توجه کرد که مسیرهای خروج از افغانستان که از پاکستان می گذرد ناامن است از همین رو آمریکا برای خروج از افغانستان باید به سراغ مسیرهایی برود که روسیه و دیگر کشورهای آسیایی میانه برای آن مهیا می کنند.
البته آمریکا به دلیل آنکه کمکهای مالی زیادی به پاکستان و برخی از کشورهای آسیای میانه می کند می تواند برنامه خروج از افغانستان را به گونه ای مدیریت کند، اما در صورت بالا گرفتن تنش با روسیه، قطعا مسکو در همکاری کشورهای آسیای میانه با آمریکا مداخله می کند.
جفری در ادامه این تحلیل می نویسد : در میان تاثیرات فوری بحران اوکراین، شاید ایران و موضوع هسته ای آن مهمترین موضوع باشد. این اهمیت با توجه به مذاکراتی که ایران و کشورهای 1+5 برای رسیدن به توافق هسته ای در حال انجام آن است، دو چندان می شود. در این رابطه (موضوع هسته ای ایران) سه احتمال و یا فرضیه وجود دارد: اول آنکه با وجود حساسیت کشورهای غربی در خصوص فروش تسلیحات نظامی توسط مسکو به ایران، روسیه به منافع غرب در خصوص برنامه هسته ای ایران بپیوندد.
این منافع مشترک موجب خواهد شد تا روسیه نگرانی های ویژه ای در خصوص گسترش تسلیحات هسته ای پیدا کرده و به جای آنکه آمریکا به صورت یک جانبه بر ای حل مشکلات اقدام کند، مسکو در خصوص همکاری با سازمان ملل متحد برای حل مشکلات جامعه بین الملل علاقه مند شود.
فرضیه دوم از نگاه موسسه واشنگتن آنکه، هر چند روسیه در شورای امنیت سازمان ملل و همچنین مذاکرات 1+5 با ایران حضور دارد، اما آنچه موجب آمدن ایران به پای میز مذاکره شد قطعنامه های شورای امنیت علیه این کشور نبود، بلکه احتمال انجام حمله نظامی از سوی آمریکا و یا اسرائیل بود که ایران را پای میز مذاکره آورد بنابراین در این خصوص روسیه تاثیر چندانی نداشت.
فرضیه سوم در این خصوص آنکه، هر چند انجام هرگونه اقدامی علیه ایران در صورت مشارکت روسیه قدرتمندتر می شود اما آمریکا در حال محاسبه این موضوع است که آیا می توان این ساختار را با توجه به احتمال حمله روسیه به اوکراین تغییر داد بدون اینکه ضربه ای به موضوع ایران وارد شود؟ در این میان هر چند برخی کشورهای جهان از اقدام علیه ایران حمایت می کنند اما در این مورد آمریکا علاقه مند است تا شورای امنیت را نیز به همراه خود داشته باشد. دلیل این امر آن است که بعد از لشکرکشی ناموفق به عراق انتقادات زیادی متوجه آمریکا شد و اکنون کاخ سفید دیگر نمی خواهد بدون حمایت شورای امنیت، آمریکا را وارد جنگ دیگری کند و این در حالی است که موضوع ایران به کلی با موضوع عراق فرق می کند.
به ویژه اگر آمریکا بتواند در این موضوع خاص (اقدام علیه ایران) حمایت روسیه و چین را جلب کند در اصل برای حل یکی از مشکلات موجود در جهان به یک اجماع بین المللی رسیده و این کاملا در راستای اهداف آمریکا برای انجام همکاری های بین المللی برای مشکلات جهان است.
بر همین اساس و بر اساس دیدگاه موسسه واشنگتن، در حالیکه روسیه در حال تجمیع اشتباهات خود از اوکراین گرفته تا همکاری نکردن در موضوع ایران است، تنها گزینه ای که برای آمریکا باقی می ماند آن است که به تنهایی برای مقابله با ایران اقدام کند که این موضوع شامل تحریمهای سخت تر و گزینه خطرناک جنگ نیز می شود. و اگر شرایط بدین شکل پیش برود باید منتظر شکل گیری یک اجتماع جدید از اراده های مختلف بود، اجتماعی که همانند حمله به کوزوو در سال 1999 خواهد بود و نه اجتماع حمله به عراق در سال 2003.
تاثیرات بلند مدت
در مورد تاثیرات بلندمدت باید گفت اگر تنشهای آمریکا با روسیه در مورد اوکراین حل نشود، آنگاه یکی از اهداف آمریکا که از اواخر دهه 1980 میلادی مبنی بر نزدیک شدن به روسیه و چین و دیگر کشورهای جهان در پی آن بود از بین می رود. شاید کشورهایی همانند روسیه، چین و حتی ایران به اهمیت این موضوع پی نبرند، اما اتحاد با دیگر کشورهای جهان و تشکیل یک جامعه بین الملل متحد، بسیاری از مشکلات آمریکا را حل خواهد کرد.
باید توجه داشت که خاورمیانه،گرجستان و یا اوکراین نیست. منافع آمریکا در خارمیانه شامل دفاع از متحدین، مبارزه با تروریسم، مبارزه با گسترش تسلیحات کشتار جمعی و امن کردن مسیرهای انتقال انرژی است و حتی اگر همکاری آمریکا و روسیه در برخی موارد از بین برود بازهم این منافع از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این میان البته باید به موضوع صادرات انرژی از روسیه و تاثیرات آن بر تحولات منطقه نیز توجه کرد. در این میان چین نیز البته یک علامت سوال است، اما بر خلاف روسیه چین یک وارد کننده انرژی است و نه صادر کننده آن. در این میان منافع چین و روسیه هماهنگ نیستند نه در مورد خاورمیانه و نه در مورد حمله به کشورهای همسایه و این موضوع کار آمریکا را در برخورد با پکن آسانتر از روسیه می کند.