سید مجتبی موسوی اظهار می‌کند که آیا بود و نبود انجمن‌ها برای همگان حتی هنرمندان نیز علی‌السویه است؟ آیا طبق برخی ادعاها، افراد یا گروه‌هایی داخل یا خارج از انجمن‌ها از تعطیلی، انفعال و اختلافات درونی و عدم همگرایی هنرمندان سود می‌برند؟

به گزارش خبرنگار مهر، سید مجتبی موسوی مدیر مستعفی اداره حجم سازمان زیباسازی تنها فردی است به تعطیلی انجمن‌های هنری واکنش نشان داد و در یادداشتی که آن را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داد از روند تعطیلی انجمن‌ها گلایه کرد.

سید مجتبی موسوی در این یادداشت آورده است:

خبرگزاری مهر به نقل از رییس مستعفی انجمن هنرمندان مجسمه‌ساز ایران از تعطیلی 5 ماهه این انجمن خبر داد. چند روز قبل انجمن سفالگران هم با انتشار بیانیه‌ای از تعطیلی قریب‌الوقوع خبر داده است.

این در حالی است که انجمن نقاشان هم به دلیل اختلافات داخلی تقریبا به حال تعطیل درآمده بود و به منظور گریز از تعطیلی، انتخابات زودهنگام برگزار و اعضای جدید هیات مدیره‌اش را معرفی نمود. اینها و سایر اخباری که طی سال‌های اخیر از وضعیت نگران‌کننده انجمن‌ها در کنار نابسامانی‌ها و عدم توفیق در وضعیت بسیاری از فعالیت‌های هنری کشور در سال‌های اخیر منعکس شده است، رضایت بخش نیست.

تاکنون تمامی هنرمندان، مدیران هنری دولتی و مسئولان در مقام حرف به ضرورت وجودی انجمن‌ها اذعان نموده‌اند و تقریبا همه مدیران دولتی درخصوص واگذاری فعالیت‌های هنری اعم از نمایشگاه‌ها، اکسپوها و دوسالانه‌ها به انجمن‌ها متفق‌القول بوده‌اند. در هنگام مصاحبه‌ها هم مدیران سعی کرده‌اند در خصوص ذکر ارزش و اهمیت انجمن‌ها و لزوم مشارکت آنها در کلیه رویدادهای مربوطه گوی سبقت را از هم بربایند و از این راه ژست دموکراتیک‌تری بگیرند اما وضعیت امروز انجمن‌ها بر این ادعاها صحه نمی‌گذارد و حکایت دیگری دارد.

زمانی که انجمن‌های هنری در زمان دولت اصلاحات شکل می‌گرفتند، در کنار عزم دولت برای شکل‌گیری و فعال شدن نهادهای غیردولتی، وجود انگیزه بالای هنرمندان باسابقه برای تشکیل نهادی صنفی که از طریق آن بتوانند حقوق مسکوت‌مانده صنفی خود را دنبال کنند و کیفیت و کمیت فعالیت‌های تخصصی خود را ارتقا بدهند، از جمله عواملی بودند که باعث راه‌اندازی و فعالیت آنها شد.

در فضای امیدی که در جامعه ایجاد شده بود بسیاری از جوانان هم با حمایت از هنرمندان باسابقه در تشکیل این نهادهای هنری غیردولتی کمک کردند اما خیلی زود نشانه‌هایی به وجود آمد که برخی ناامیدانه خود را از هرگونه فعالیت گروهی و اجتماعی در قالب انجمن‌های متبوعشان کنار کشیدند و به کنج آتلیه‌های خود خزیدند البته کسانی هم پس از جدایی از انجمن‌ها سعی کردند با تشکیل یک نهاد موازی و عده‌کشی خود را از تک و تا نیندازند که خود موجب می‌شد به اختلافات دامن زده شود.

در این میان برخی از انجمن‌ها از جمله همین انجمن مجسمه‌سازان که با کمال تاسف خبر تعطیلی 5ماهه می‌دهد، با اتکا به وجود دلسوزان بی‌توقع، همگرایی اعضا، وجود اهداف مشترک، ترسیم دورنمای توسعه و پیشرفت درون صنف خود، به کارگیری نیروهای جوان باانگیزه و نیز مشارکت فعال در رویدادهای مرتبط که توسط دولت یا شهرداری برگزار می‌شد، با چنگ و دندان خود را سرپا نگه داشته و صورت خود را با سیلی سرخ نگه می‌داشتند.

این انجمن نیز مانند سایر انجمن‌ها، بالا و پایین زیاد داشته و دوره‌های متلاطمی را گذرانده و در بدترین شرایط خود را ازگزند تعطیلی در امان داشته، امروز چه اتفاقی برایش افتاده که خبر از تعطیلی می‌دهد و چرا طی 5 ماه صدای هیچ اعتراضی از اعضای انجمن به گوش نرسیده و یا هیچ ارگانی حتی خانه هنرمندان ایران جویای علت نشده است؟ حتی کسی علت استعفای رییس انجمن را جویا نشده است؟

همین سوال را در خصوص اتفاقات انجمن نقاشان و سفالگران هم می‌توان پرسید. آیا بود و نبود انجمن‌ها برای همگان حتی هنرمندان نیز علی‌السویه است؟ آیا طبق برخی ادعاها، افراد یا گروه‌هایی داخل یا خارج از انجمن‌ها از تعطیلی، انفعال و اختلافات درونی و عدم همگرایی هنرمندان سود می‌برند؟

یکی از علت‌های همیشگی که برای عدم توفیق انجمن‌ها در انجام برنامه‌ها و مشارکت در بسیاری از رویداها ذکر شده، مشکلات مالی بوده است. هیچ یک از انجمن‌ها درآمدی به جز دریافت حق عضویت سالانه اعضای خود ندارند. آن هم به دلیل ناچیزی و عدم پرداخت توسط هنرمندان عضو، به هیچ وجه تکاپوی مخارج سرپا نگه‌داشتن آنها را نمی‌کند تا جایی که حتی برای پرداخت حقوق منشی و هزینه‌های جاری هم دچار مشکل می‌شوند. محل دفتر انجمن‌ها هم تاکنون یا از طریق دولت و یا شهرداری تهران تامین شده و گرنه هیچ انجمنی توان پرداخت اجاره و یا خرید دفتر هم نداشته. اما دلیل نابسامانی انجمن‌ها به مشکل مالی خلاصه نمی‌شود. این مشکل از بدو تاسیس با آنها بوده است. چگونه با وجود همین مشکلات، انجمن‌ها دوره‌های شکوفایی داشته‌اند و اکنون سال‌هاست که در انفعال به سر می‌برند؟

زمانی بدون وجود هیچ درآمدی، اعضای هیات مدیره و بسیاری از اعضا در فضای کاملادوستانه و به صورت فعال در برگزاری نمایشگاه‌ها و سایر فعالیت‌های گروهی انجمن وقت صرف می‌کردند، در مجامع با روحیه مثبت حاضر می‌شدند و تنها هدفشان رشد، توسعه و پیشرفت رشته تخصصی‌شان بود. امروز چه پیش آمده است؟

از یک سو پیش‌آمدهای سال‌های اخیر و برخوردهای جزمی برخی ارگان‌های دولتی با هنرمندان و انجمن‌های هنری را می‌توان از دلایل افزایش‌دهنده این مشکلات دانست. بالا گرفتن بی‌اعتمادی هنرمندان به دستگاه‌هایی که وظیفه حمایت و توسعه هنر را در کشور به عهده دارند و باعث فاصله گرفتن آنها از یکدیگر شدند، علت مستقیم اتفاقات اخیر است اما در کنار این نباید فراموش کرد که هنرمندان هم به عنوان بخش کوچکی از جامعه بزرگ ایرانی از گزندهای اجتماعی به وجود آمده در جامعه دور نبوده‌اند. متاسفانه در سال‌های اخیر، پدیده‌هایی همچون دروغ، جابجایی و افت شدید ارزش‌های اجتماعی و انسانی، تغییر جایگاه ابزار با اهداف و بسیاری موارد دیگر موجب تضعیف و تخریب برخی عواطف انسانی، انگیزه‌ها و اهداف جمعی و احساسات ملی شده که در این میان دامن هنرمندان را نیز گرفته است. دروغ موجب می‌شود اعتماد بین افراد و گروه‌ها از بین برود.

ارزش‌هایی نظیر کارهای گروهی بدون چشمداشت‌های مادی که موجب رشد جامعه در ابعاد مختلف می‌شد، جایش با تلاش بیشتر برای کسب منافع شخصی و دستیابی به قدرت یا ثروت عوض کرده. کسب پول بیشتر که دست کم بین اصحاب فرهنگ و هنر چندان باارزش تلقی نمی‌شد و تنها به عنوان ابزاری برای فعالیت‌های هنری شخصی و گروهی مدنظر بود، شاید به دلیل دشواری معاش پدید آمده و البته در کنار میل به زیاده‌خواهی، محل مسابقه و منازعه افراد قرار گرفته است.

رقابت بین سیاسیون برای نزدیک ساختن هنرمندان به خود برای بهره‌برداری حزبی بدون در نظر گرفتن منافع ملی، خود گزند جدی به اشخاص و به تبع آن گروه‌های هنری وارد ساخته است. چه، منافع سیاسیون هرچه را اقتضا کند همان می‌کنند و حتی آسیب به شخصیت هنری و اجتماعی هنرمند نیز برایشان اهمیتی ندارد.

همه اینها که منجر به پرخاشگری و بی‌ثباتی می‌شود به درون گروه‌ها و انجمن‌های هنری نیز راه یافته و به دلیل آماتور بودن انجمن‌ها و نیز ناکارآمدی بسیاری از مدیران هنری در سال‌های اخیر منجر به تضعیف، انفعال و تعطیلی و از هم پاشیدن نهادهای مدنی غیردولتی گردیده است.

چه بسا افرادی که به واسطه توهین‌ها و تهمت‌های ناروا خود را کنار کشیده و انزوا و فعالیت شخصی را به هرگونه فعالیت اجتماعی ترجیح داده‌اند. نکته دردناک اینجاست که بسیاری از این توهین‌ها و تهمت‌ها توسط دوستان باسابقه و حتی شاگردان و دانشجویان به اساتیدشان وارد می‌شود. چه بر سر روابط اجتماعی ما آمده؟ روزگاری اهل فرهنگ و هنر به حسن خلق و سلامت نفس شهره بودند. ارزش‌های جامعه ما که برگرفته از آموزه‌های مذهبی ما بوده چه شده؟ رقابت بر سر کسب قدرت و یا نزدیک شدن به افراد یا گروه‌های قدرتمند به منظور برخورداری از منافع مادی بیشتر تا کجا ادامه خواهد یافت و با فرهنگ غنی ما چه خواهد کرد؟

اکنون گمان می‌رود در سایه تدبیری که در نام‌گذاری سال 1393 به کار گرفته شده و امیدی که در دل آحاد جامعه به خصوص هنرمندان پس از انتخابات اخیر قوت گرفته، وقت آن است همه افراد، گروه‌ها و دستگاه‌ها _ دولتی و غیردولتی _ عزم خود را برای اصلاح وضع موجود به کارگیرند. چه، در غیر این صورت و ادامه یافتن وضعیت نابسامان فعلی، زیان وارده جبران‌ناپذیرخواهد شد.

در همه‌حال منافع ملی و جلوگیری از آسیب بیشتر به کشور عزیزمان ارجحیت دارد و تنها در سایه ترویج و توسعه فرهنگ و هنر است که کشور می‌تواند شاهد توسعه همه جانبه باشد.

اقتصاد، صنعت، کشاورزی، تکنولوژی و هر پدیده دیگری تنها در سایه فرهنگ می‌تواند موجب رشد و سربلندی ملت و کشور باشد. امروز فرصت خوبی است تا پرداختن به فرهنگ از شعارهای زمان انتخابات که هریک از رقبای انتخاباتی بر تکرار بیشتر آن از یکدیگر پیشی می‌گیرند جامه عمل بپوشند.