مصطفی خرمان در گفتگو با خبرنگار مهر و در پاسخ به اینکه ادبیات کودک و نوجوان ما تا چه اندازه قابلیت جهانی شدن دارد گفت: ما برای جهانی شدن تلاش نکردهایم. هیچ سازوکاری برای رسیدن به این مرحله وجود ندارد. هوشنگ مرادی کرمانی نمیتواند کتابهای خود را به یک مترجم خوب بسپرد؛ این کار برعهده ناشر است؛ اصلا باید سیستمی برای معرفی و ترجمه آثار خوب وجود داشته باشد وگرنه حکایت ما میشود حکایت آن مرد سادهای که به دوستان خود میگفت برایم دعا کنید تا در قرعهکشی برنده شوم و به مشهد بروم به او میگویند: اول برو حساب بانکی باز کن بعد؛ ما حساب بانکی نداریم و به برنده شدن فکر میکنیم.
نویسنده کتاب«دختران علیه دختران» با طرح این پرسش که چه کسی میخواهد از ما نویسندگان حمایت کند؟ گفت: من نویسندهام نه سیاستگذار. همین اندازه میدانم که شاعران، نویسندگان و تصویرگران کودک و نوجوان باید حمایت شوند و هیچ سازوکار حمایتی وجود ندارد در حالیکه خوب است سیستمی وجود داشته باشد که وابسته به هیچ سازمان دولتی نباشد و کمی از سلیقه فاصله بگیرد و بر اساس ضابطه و یک سیستم دموکراتیک، کتابی را انتخاب و معرفی کند.
خرامان با اشاره به اینکه نویسندگان ایرانی، آنگونه که باید و شاید به مضمون اهمیت نمیدهند گفت: ما در رمانهای تالیفی به مضمون اهمیت نمیدهیم چیزهایی در ذهن ما نهادینه شده که تغییر آن، چندان ساده نیست. مثلا اگر خودرویی در ایران تولید بشود، همزمان بگویند همان خودرو هم هست که مستقیم از خارج آمده، حتما سراغ خودروی خارجی میرویم و میگوییم: کارگران ایرانی، خوب کار نمیکنند. این ذهنیت وجود دارد، حتی در حوزه ادبیات.
نویسنده کتاب «آرزوی سوم» معتقد است در مملکت ما یکسری تابوها وجود دارد که شکستن آن کار دشواری است برای مثال، خود من کتاب پلیسیای نوشتهام به نام «سرکار عبدی». در آن هیچ قتلی اتفاق نمیافتد. مگر قتل در مملکت ما وجود ندارد؟ میدانید در اینجا تابوهایی وجود دارد که در هیچ کجای دنیا تابو نیست.
به گفته خرامان، ترجمهها، الگوهای خوبی هستند برای ما که اینجا مینویسیم. بچهها دوست دارند کتاب ترجمه بخرند چون برایشان جذابتر است. بیایید پژوهش کنید درباره کتابهایی که طی 20 سال گذشته در ایران نوشته شده و جایزه گرفته. این کتابها را فهرست کنید و بپرسید، سرنوشت این کتابها چه شده است؟ برای مثال، فهرستی در آلمان هست به نام «کلاغ سفید» که کتابهای خوب را معرفی میکند؛ بر سر این کتابها چه آمده است؟
نویسنده کتاب«فرشتهها از کجا میآیند؟» مسایل اقتصادی را یکی از دغدغههای مهم پدیدآورندگان ادبیات کودک دانست و افزود: کتاب مینویسیم در 1500 یا 2000 نسخه منتشر میشود و یک میلیون تومان دستمزد میگیریم. با این مبلغ چهکار میتوان کرد؟ چرا باید نویسنده زمان و انرژی بگذارد تا رمان بنویسد؟ نوشتن رمان کار سادهای نیست. باید یک سال وقت گذاشت بعد، یک سال دیگر هم زمان لازم است تا آنچه نوشته شده، مجوز بگیرد و منتشر شود. شما داوری کنید کدام نویسنده میتواند دو سال برای چنین کاری زمان بگذارد؟