خبرگزاري "مهر" - گروه دين و انديشه : امروز جمعه چهارم شعبان المعظم 1426 هجري قمري (18 شهريور ماه ) ، سالروز ولادت حضرت ابوالفضل العباس است ، بزرگ مردي كه در فضل، كمال، فتوت، شجاعت و رادمردي، الگويي برجسته است .

به گزارش گروه دين و انديشه "مهر" در نگاه به قله ‏هاي رفيع ايمان و شجاعت و وفا، وارسته مردي بزرگ و بي ‏بديل را مي بينيم به نام عباس فرزند رشيد اميرالمؤمنين(ع) كه در فضل ، كمال ، فتوت و رادمردي، الگويي برجسته است.

در اخلاص و استقامت و پايمردي، نمونه است و در هر خصلت نيك و صفت ارزشمندي، كه كرامت يك انسان به آن بسته است، سرمشق است. ما پيوسته دين باوري و حقجويي و باطل ستيزي و جانبازي را از او آموخته ‏ايم و نسل الله ‏اكبر امروز، وامدار مكتب جهاد و شهادتي است كه اباالفضل(ع) در آن مكتب، علمدار است و همچون خورشيد، درخشان.

اينك، گرچه از صحنه‏ هاي آن همه ايثار و دلاوري و وفا كه در عاشورا اتفاق افتاد و آينه‏ اي فضيلت نما پيش چشم جهانيان نهاد، بيش از هزار و سيصد سال ميگذرد، اما تاريخ، روشن از كرامتهاي عباس بن علي(ع) است و نام ‏او با وفا، ادب، ايثار و جانبازي همراه است و گذشت اين سالها، كمترين غباري بر سيماي فتوتي، كه در رفتار آن حضرت جلوه ‌گر شد، ننشانده است.

عاشورا روز پر شكوه ، الهام بخش و پر حماسه‏ اي بود كه انسانهايي والا، روحهايي بزرگ و اراده‏هايي عظيم، عظمت و والايي خود را به جهانيان نشان دادند و تاريخ از فداكاري عاشورائيان، روح و جان گرفت و زمان با نبض كربلائيان قهرمان و حماسه آفرين، تپيد. كربلا مكتبي شد آموزنده و سازنده، كه فارغ التحصيلان آن، در رشته ايمان، اخلاص، تعهد و جهاد، مدرك و مدال گرفتند و عباس از زبده ‏ترين معرفت آموختگان آن دانشگاه بود.

ميلاد فرزند شجاعت

ولادت نخستين فرزند ام البنين، در روز چهارم شعبان سال 26 هجري در مدينه بود. تولد عباس، خانه علي و دل مولا را روشن و سرشار از اميد ساخت، چون حضرت مي‏ديدند در كربلايي كه در پيش است، اين فرزند، پرچمدار و جان نثار آن فرزندش خواهد بود وعباسِ علي، فداي حسين فاطمه خواهد گشت.

با تولد عباس، خانه علي(ع) آميخته ‏اي از غم و شادي شد ، شادي براي اين مولود خجسته و غم و اشك براي آينده‏ اي اين فرزند و دستان او در كربلا .

عباس در خانه علي(ع) و در دامان مادر با ايمان و وفادار خود و در كنار حسن و حسين (عليهماالسلام) رشد كرد و از اين دودمان پاك و عترت رسول، درسهاي بزرگ انسانيت ، صداقت و اخلاق را فرا گرفت.

تربيت خاص امام علي(ع) بي‏ شك، در شكل دادن به شخصيت فكري و روحي بارز و برجسته اين نوجوان، سهم عمده‏ اي داشت و درك بالاي او ريشه در همين تربيتهاي والا داشت.

استعداد ذاتي و تربيت خانوادگي او سبب شد كه در كمالات اخلاقي و معنوي، پا به پاي رشد جسمي و نيرومندي عضلاني، پيش برود و جواني كامل، ممتاز و شايسته گردد. نه‏ تنها در قامت رشيد بود، بلكه در خِرد، برتر و درجلوه‏ هاي انساني هم رشيد بود. او مي‏دانست كه براي چه روزي عظيم، ذخيره شده است تا در ياري حجت خدا جان نثاري كند. او براي عاشورا به دنيا آمده بود.

عباس، نجابت و شرافت خانوادگي داشت و از نفسهاي پاك و عنايتهاي ويژه علي(ع) و مادرش ام البنين برخوردار بود. ام البنين هم نجابت و معرفت و محبت به خاندان پيامبر را يكجا داشت و در ولا و دوستي آنان، مخلص و شيفته بود. از آن سو نزد اهل بيت هم  وجهه و موقعيت ممتاز و مورد احترامي داشت. اينكه زينب كبري پس از عاشورا و بازگشت به مدينه به خانه او رفت و شهادت عباس و برادرانش را به اين مادر داغدار تسليت گفت و پيوسته به خانه او رفت و آمد مي ‏كرد و شريك غمهايش بود، نشان احترام و جايگاه شايسته او در نظر اهل ‏بيت است .

فصل جواني

از روزي كه عباس، چشم به جهان گشوده بود اميرالمؤمنين (ع)، امام حسن (ع) و امام حسين (ع) را در كنار خود ديده بود و از سايه مهر و عطوفت آنان و از چشمه دانش و فضيلتشان برخوردار و سيراب شده بود.

چهارده سال از عمر عباس در كنار علي(ع) گذشت، دوراني كه علي(ع) با دشمنان درگير بود. گفته‏ اند عبّاس در برخي از آن جنگها شركت داشت، در حاليكه نوجواني در حدود دوازده ساله بود، رشيد و پرشور و قهرمان كه در همان سن و سال حريف قهرمانان و جنگاوران بود.
علي(ع) به او اجازه پيكار نمي‏داد، به امام حسن و امام حسين هم چندان ميدان شجاعت نمايي نمي ‏داد. اينان ذخيره‏ هاي خدا براي روزهاي آينده اسلام بودند و عباس مي‏بايست جان ، توان و شجاعتش را براي كربلاي حسين نگه دارد و علمدار سپاه سيدالشهدا باشد.

عباس درهمه دوران حيات، همراه برادرش حسين(ع) بود و فصل جواني وي در خدمت آن امام گذشت. ميان جوانان بني‏ هاشم شكوه و عزتي داشت و آنان برگرد شمع وجود عباس، حلقه‏ اي از عشق و وفا به وجود آورده بودند و اين جمع سي نفري، در خدمت و ركاب امام حسن و امام‏ حسين همواره آماده دفاع بودند و در مجالس و محافل، از شكوه اين جوانان، به ويژه از صولت و غيرت و حميت عباس سخن بود.

قلبش محكم و استوار بود همچون پاره آهن. فكرش روشن و عقيده ‏اش استوار و ايمانش ريشه ‏دار بود. توحيد و محبت خدا در عمق جانش ريشه داشت. عبادت و خداپرستي او آن چنان بود كه به تعبير شيخ صدوق نشان سجود در پيشاني و سيماي او ديده مي‏شد.

ايمان،  بصيرت و وفاي عباس، آنچنان مشهور و زبانزد بود كه امامان شيعه پيوسته از آن ياد مي‏ كردند و او را به عنوان يك انسان والا و الگو مي ‏ستودند.

بصيرت ، بينش نافذ و قوي كه امام در وصف او به كار برده است، سندي افتخار آفرين براي اوست. اين ويژگيهاي والاست كه سيماي عباس بن علي را درخشان و جاودان ساخته است. وي تنها به عنوان يك قهرمان رشيد و علمدار شجاع مطرح نبود، فضائل علمي و تقوايي او و سطح رفيع دانش او كه از خردسالي از سرچشمه علوم الهي سيراب و اشباع شده بود، نيز درخور توجه است. .

افتخار بزرگ عباس بن علي اين بود كه در همه عمر، در خدمت امامت، ولايت و اهل ‏بيت عصمت بود، بخصوص نسبت به اباعبدالله الحسين(ع) نقش حمايتي ويژه اي داشت و بازو و پشتوانه و تكيه گاه برادرش سيدالشهدا بود و نسبت به آن حضرت، همان جايگاه را داشت كه حضرت امير نسبت به پيامبر خدا داشت.

در آينه القاب

وقتي به القاب زيباي حضرت عباس مي ‏نگريم، آنها را همچون آينه ‏اي مي‏ يابيم كه هركدام، جلوه ‏اي از روح زيبا و فضائل حضرت ابوفضايل را نشان مي‏دهد. القاب حضرت عباس، برخي در زمان حياتش هم شهرت يافته بود، برخي بعدها بر او گفته شد و هر كدام مدال افتخار و عنوان فضيلتي است جاودانه.

نام اين فرزند رشيد اميرالمؤمنين «عباس» بود، چون شيرآسا حمله مي‏كرد و دلير بود و در ميدانهاي نبرد، همچون شيري خشمگين بود كه ترس در دل دشمن مي‏ريخت و فريادهاي حماسي‏ وي لرزه بر اندام حريفان مي‏افكند.

كنيه‏ اش «ابوالفضل» بود، پدر فضل؛ هم به اين جهت كه فضل، نام پسر او بود، هم به اين جهت كه در واقع نيز، پدر فضيلت بود و فضل و نيكي  ، زاده او و مولود سرشت پاكش و پرورده دست كريمش بود.

ابوالقربه (پدر مشك ) ، سقا ، قمر بني هاشم ، باب الحوائج ، رئيس عسكر الحسين (فرمانده سپاه حسين "ع") ، علمدار ، سپهدار ، عبد صالح ، صحب لواء و طيار از جمله القاب آن حضرت است .

شايد اين نكته لطيف كه ميلاد امام حسين (ع) در سوم شعبان و ميلاد اباالفضل (ع) در چهارم شعبان است، رمز ديگري از وجود سايه ‏اي آن حضرت نسبت به خورشيد امامت باشد، كه در تمام عمر و همه زندگي، حتي در روز تولد هم، يك روز پس از امام حسين است و شاهدي بر اين پيروي و متابعت (البته با حدود بيست سال فاصله) .

مظهر شجاعت و وفا

نه شجاعت دور از وفاداري ارزشمند است، نه از وفاي بدون شجاعت كاري ساخته است. راه حق،انسانهاي مقاوم و نستوه و عهد شناس و وفادار مي‏طلبد. ميدانهاي نبرد، سلحشوري و شجاعت آميخته به وفاداري به راه حق و آرمان والا و رهبر معصوم لازم است و اينها همه دربالاترين حد در وجود فرزند علي(ع) جمع بود. عباس از طرف مادر از قبيله شجاعان و رزم آوران بود، از طرف پدر هم روح علي را در كالبد خويش داشت. هم شجاعت ذاتي داشت، هم شهامتِ موروثي كه معلول شرايط زندگي و محيط تربيت بود و بخشي هم زاييدة ايمان و عقيده به هدف بود كه او را شجاع مي‏ساخت.

علي(ع) پدر عباس بود، بزرگ مردي كه به شجاعت معنايي جديد بخشيده بود. ابوالفضل العباس فرزند اين پدر و پرورده مكتبي بود كه الگوي آن علي(ع) است. اينان دودماني بودند سايه پرورد شمشير و بزرگ شده ميدانهاي جهاد و خو گرفته به مبارزه و شهادت.

صحنه عاشورا مناسبترين ميداني بود كه شجاعت و وفاي عباس به نمايش گذاشته شود. وفاي عباس در بالاترين حد ممكن و زيباترين شكل، تجلي كرد. اما بعد شجاعت عباس، آنطور كه بايسته و شايسته بود، مجال بروز نيافت و اين به خاطر مسؤوليتهاي مهمّي بود كه در تدبير امور و پرچمداري سپاه و آبرساني به خيمه ‏ها و حراست از كاروان شهادت بر دوش او بود و عباس نتوانست آن گونه كه دوست داشت روح دريايي خود را در ميدان كربلا در سركوب آن عناصر كينه ‏توز و پست و بي‏وفا نشان دهد.

در عين حال صحنه ‏هاي اندكي كه از حماسه‏ هاي او در كربلا نقل شده نشانگر شجاعت بي‏ نظير اوست. اما وفاي عباس، چون در نهايت تشنگي و مظلوميت پديدار مي‏شد، زمينه يافت تا به بهترين صورت نمايان شود و حماسه وفا برامواج فرات و در نهر علقمه ثبت گردد.

عباس در همه عمر، يك لحظه از برادرش و امامش و مولايش دست نكشيد و از اطاعت و خدمت، كم نگذاشت. در تاريخ بشري، از گذشته تاكنون، هيچ برادري نسبت به برادرش مانند عباس نسبت به سيدالشهدا با صداقت و ايثارگر و فداكار و مطيع و خاضع نبوده است. وفا و بزرگواري و ادب او نسبت به امام به گونه ‏اي بود كه درتاريخ به صورت ضرب‏ المثل در آمده است. هرگز در برابر امام ‏حسين(ع) از روي ادب نمي‏ نشست مگر با اجازه، مثل يك غلام. عباس ‏براي حسين همانگونه بود كه علي براي پيامبر. حسين ‏بن ‏علي(ع) را همواره با خطاب "يا سيّدي"، "يا ابا عبدالله"، "يابن رسول الله" صدا مي‏كرد.