به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ایندیپندنت، هاروی واینستاین تهیهکننده مشهور هالیوودی که فیلمهایی چون «شکسپیر عاشق» و «دفترچه بارقه امید» را در کارنامه اش دارد درباره «صد سال تنهایی» رمان مشهور گابریل گارسیا مارکز نویسنده مشهور کلمبیایی که هفته پیش درگذشت، سخن گفته است.
او می گوید مارکز به وی گفته بود که اگر او و جوزپه تورناتوره کارگردان ایتالیایی بخواهند امتیاز ساخت «صد سال تنهایی» را به دست بیاورند، آدمهایی هستند که از پس این کار بر میآیند.
این کارگردان البته تاکید میکند: اما یک شرط وجود داشت باید همه کتاب را فیلم میکردیم، اما فقط یک بخش آن را نمایش میدادیم- در ظرف دو دقیقه- و هر سال به مدت 100 سال آنها را اکران میکردیم.
این رمان در سراسر دنیا به عنوان یکی از بزرگترین آثار ادبی شناخته می شود، اما تا کنون هیچ فیلم سینمایی از روی این کتاب ساخته نشده است چون مارکز تمامی پیشنهادها برای واگذاری حقوق رسمی ساخت فیلم را رد کرده بود. مارکز که همیشه امپریالیسم سیاسی و فرهنگی آمریکا در آمریکای جنوبی را به باد نقد می گرفت، اجازه فیلم شدن «گزارش یک مرگ از قبل پیشبینی شده» را به یک کمپانی تهیهکننده ایتالیایی داده بود.
با این وجود اولین فیلمی که با اقتباس از آثار او در هالیوود ساخته شد، مربوط به سال 2007 و زمانی بود که مایک نیوول کارگردان انگلیسی فیلم «عشق سالهای وبا» را ساخت. دوستان مارکز ادعا می کنند او تنها به این دلیل با ساخت این فیلم موافقت کرد چون متوجه شده بود که سرطان دارد و نگران آینده خانوادهاش بود.
هاروی واینستین تهیهکننده هالیوودی گفت اولین برخورد او با این رماننویس در زمان خرید امتیاز فیلم «ارندیرا» در سال 1983 بود که فیلمنامه آن را مارکز خودش نوشته بود. وی میگوید چطور دچار شوک شد وقتی به نویسنده تلفن کرد تا به او بگوید فیلم کوتاهتر شده زیرا در نمایش آزمایشی برای مخاطبان به نظر میرسید آنها بیقرار شدهاند. مارکز در پاسخ به وی گفته بود: خب وقتی آنها روی صندلی پیچ و تاب می خوردند معنیاش این است که باید آن قسمتها را از فیلم دربیاوریم.
واینستین یک خاطره دیگر هم از مارکز دارد و از بعدازظهری یاد می کند که در یکی از روزهای تابستانی دهه 90 میلادی با وی در خانه ویلیام استیرون مهمان بودند.
واینستاین می گوید به سمت یک میز بلند هدایت شد و روی یک صندلی نشست و این در حالی بود که دیگر مهمانان آن جمع شامل مارکز، استیرون و همسرش رز، بیل کلینتون و کارلوس فوئنتس نویسنده برجسته مکزیکی در آن جمع بودند. وی میگوید باورم نمیشد! چه جمعی بود.