مدیر انتشارات«شمع و مه» از برگزاری یک جلسه حکمیت در اتحادیه ناشران خبر داد و افزود: در هفته گذشته جلسه‌ای برگزار و قرار براین شد تا دیگر در رسانه‌ها و فضاهای مجازی، درباره«قلبی بزرگ‌تر از جهان» سخن نگوییم و به اختلافات خود پایان دهیم. همچنین عرفان نظرآهاری موافقت کرد تا قراردادی میان او و انتشارات بسته شود. در هر حال ما تعهدات خود را به عنوان یک ناشر به‌جا می‌آوریم اما پس از انتشار این داستان و انجام تعهدات، هیچ همکاری با ایشان نخواهیم داشت.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و ادب: در پی انتشار کتاب صوتی «قلبی بزرگ‌تر از جهان» نوشته عرفان نظرآهاری و  با آهنگسازی محمد نصرتی، اختلاف هایی میان این دو تن با مدیر انتشارات بین المللی «شمع و مه» به عنوان ناشر اثر پیش آمد که خبرگزاری مهر در گزارشی با عنوان «فرزند خود را به قاچاقچیان انسان سپردم/ «قلبی بزرگ‌تر از جهان» جای تبلیغ سوسیس نیست» در تاریخ دوم اردیبهشت ماه به آن اشاره کرد. در پی انتشار این گزارش، افشین شحنه‌تبار با خبرگزاری مهر تماس گرفت و مواردی را بیان کرد که طرح و انتشار آن به روشن شدن فضای موجود کمک می‌کند. خبرگزاری مهر، گفته‌های هیچ‌یک از طرفین دعوی را داوری نمی‌کند تنها شنیده‌ها و گفته‌ها را منتشر می‌کند و در بوته داوری مخاطبان می‌گذارد.

به گفته مدیر انتشارات«شمع و مه»، یک سال پیش، عرفان نظرآهاری از طریق خانم شهلا حائری، مدیر آژانس ادبی «کیا» به من معرفی شد. پیش از این‌که کتاب«قلبی بزرگ‌تر از جهان» منتشر شود ما کتاب«ما همه آفتابگردانیم» را منتشر کرده بودیم. یعنی این کتاب، نخستین کتابی بود که از این نویسنده توسط انتشارات «شمع و مِه» منتشر شد. کتابی که گزیده‌ای از همه آثار و نوشته‌های او را دربرمی‌گرفت. این کتاب به همت کارولین کراسکری ترجمه و به زبان انگلیسی برگردانده شد. حتی «شمع و مه» از طریق موسسه خانه کتاب برای عرفان نظرآهاری بلیت تهیه کرد تا در نمایشگاه کتاب فرانکفورت، سال 2013 شرکت کند و در مراسم رونمایی از کتاب«ما همه آفتابگردانیم» که با حضور نمایندگان وزارت ارشاد و سفیر فرهنگی ایران در برلین، آقای ایمانی‌پور برگزار شده بود حضور یابد. همه چیز خوب بود تا پیشنهاد انتشار کتاب دیگری را مطرح کردند.

یعنی«قلبی بزرگ‌تر از جهان» را؟

بله. داستان«قلبی بزرگ‌تر از جهان» برای تصاویری از علی بوذری نوشته شد که به جایزه «نامی» کره جنوبی معرفی شده بود.

یعنی اول تصویر بود بعد متن شکل گرفت؟

بله خانم نظرآهاری متن را براساس تصاویر علی بوذری نوشتند. تم اصلی آهنگ هم چند سال پیش ساخته شده بود که روی همان موسیقی، صداگذاری کردند. کارولین کراسکری هم متن را به انگلیسی برگرداند و خواند و برای محمد نصرتی، آهنگساز فرستاد. ایمانی‌پور، سفیر فرهنگی ایران در برلین هم هزینه مترجم و راوی انگلیسی را پرداخت کرد. ترجمه فرانسه با میترا فرزاد و  ایتالیایی با هانیه اینانلو بود.

عرفان نظراهاری در گفته‌های خود مطرح کرده: مدیر انتشارات در یک پیامک غیررسمی و در فضای مجازی به او اعلام می‌کند که یک شرکت لبنیاتی می‌خواهد هزار نسخه از ترجمه آلمانی کتاب را خریداری کند اما حالا کتاب و سی‌دی منتشر شده‌اند. آستر بدرقه کتاب با تبلیغ سوسیس (از محصولات این شرکت بزرگ لبنیاتی) و همه صفحات با نشان این شرکت همراه شده است. این نویسنده همچنین به نقل از دکتر سعیدابادی، مدیر یونسکو آورده که یونسکو مایل نبوده از نشانش برای تبلیغ یک شرکت لبنیاتی استفاده شود

نوع و سبک کار خانم نظرآهاری به‌گونه‌ای است که در خارج از کشور، مخاطب چندانی ندارد. به همین خاطر با دکتر سعیدآبادی صحبت کردیم و اجازه استفاده از نشان یونسکو برای جلب مخاطب خارجی به ما داده شد. از سوی دیگر ما می‌خواستیم داستان«قلبی بزرگ‌تر از جهان» را به قالب نمایش درآوریم و به اسپانسر نیاز داشتیم. بنابراین با این شرکت لبنیاتی تماس گرفتیم و قرار شد که از ما حمایت کنند.

 

آیا نویسنده داستان در جریان این مسایل بود؟

نویسنده هم یکی از پدیدآورندگان اثر است. ضمن این‌که این کتاب دوماه در اختیار خام نظرآهاری بود و ایشان با افتخار کتاب خود را به دوستان هدیه می‌داد و هیچ مشکلی نبود تا این‌که به بستن قرارداد با «شمع و مه» ملزم شد. در مورد قسمتی از گفته نویسنده که مطرح کرده بود مدیر انتشارات در فضای مجازی به من اعلام کرد که امتیاز به یک شرکت لبنی واگذار می‌شود باید بگویم نویسنده در جریان، جزئیات ماجرا قرار داشت و آن زمان هم هلند بود و مکاتبات ما بیشتر در فضای اینترنت و شبکه‌های اجتماعی صورت می‌گرفت.

چرا باید بستن قرارداد برای نویسنده یک کار، مشکل‌ساز شود حال آن‌که به گفته نظرآهاری، همه پیوندها بدون هیچ قراردادی در اختیار شما قرار گرفته است؟

من فکر می‌کنم نظرآهاری براین است تا کار را از «شمع و مه» بگیرد و در انتشارات خود«نور و نار» منتشر کند. اصلا چرا باید ایشان به ناشری که 15 سال به فرهنگ و ادب یک سرزمین خدمت کرده است چنین تهمتی بزند؟

اما سی‌دی موسیقایی منتشر شده بی‌این‌که نامی از محمد نصرتی به عنوان آهنگساز و عرفان نظرآهاری به عنوان راوی بر آن آمده باشد.

همان‌طور که محمد نصرتی هم در مصاحبه با شما گفته، این سی‌دی دموی کار است. ما برای جذب اسپانسر چنین کردیم. آن سی‌دی، یک کار تبلیغاتی است.

اما کارهای تبلیغاتی هم شناسنامه دارند و شما به عنوان ناشر وظیفه دارید حقوق مالکیت معنوی افراد را رعایت کنید؟

کسی قصد سوء استفاده نداشته و ندارد. محمد نصرتی، یکی از پدیدآورندگان اثر است که باید با«شمع و مه» قرارداد ببندد تا بدانیم حق و حقوقش چقدر است. از سوی دیگر خانم نظرآهاری اعلام کرده یک ریال بابت این کتاب دریافت نکرده؛ تا قراردادی نباشد چگونه می‌توان حسابرسی کرد؟ ضمن این‌که ایشان برای کتابفروشی مادرشان، دهها نسخه از کتاب را دریافت کرده و به فروش رسانده‌اند. همچنان‌که دهها جلد از این کتاب به کشورها و شهرها و سازمان‌های مختلف فرستاده شده است.

من هنوز پاسخ پرسش خود را نگرفته‌ام مبنی براین‌که چرا یک سی‌دی تبلیغاتی، بی اسم پدیدآورندگان اصلی منتشر می‌شود؟

آن کار نسخه ابتدایی بوده؛ قرار است این نسخه ویرایش و نهایی شود.

یکی دیگر از مواردی که مورد انتقاد نظرآهاری قرار گرفت این‌که همزمان با آغاز سال نو میلادی، همان شرکت تبلیغاتی، طرح جلد کتاب را با متنی از «قلبی بزرگ‌تر از جهان» به یونسکو ارسال کرده است.

طرح جلد کتاب که مربوط به علی بوذری است در ارتباط با متن کتاب هم هر مشکلی وجود دارد به نویسنده و مدیر همان شرکت لبنی برمی‌گردد و ربطی به«شمع و مه» ندارد.

یکی دیگر از ادعاهای خانم نظرآهاری این بود چرا یک ناشر داخلی باید در فضای بین‌المللی فعالیت کند؟

من از سال 1375، کار خود را با مجوز وزارت ارشاد آغاز کردم. از سوی دیگر جزو ناشران رسمی کشور انگلستان هستم و مجوز فعالیت مرا کنسولگری ایران در لندن تائید کرده است. انگلیس هم جزو اتحادیه اروپاست و قانون کپی‌رایت هم منحصر به کشور خاصی نیست و من می‌توانم در همه کشورهایی که این قانون را پذیرفته‌اند، بدون محدودیت کار کنم.

 

 

ماجرا پایان یافت/ «شمع و مه» با نظرآهاری قطع همکاری کرد

روز، هشتم اردیبهشت ماه، خبرنگار مهر بار دیگر با افشین شحنه‌تبار، تماس گرفت. مدیر انتشارات«شمع و مه» از برگزاری یک جلسه حکمیت در اتحادیه ناشران و کتابفروشان خبر داد و افزود: ششم اردیبهشت جلسه‌ای برگزار و قرار براین شد تا دیگر در رسانه‌ها و فضاهای مجازی، درباره«قلبی بزرگ‌تر از جهان» سخن نگوییم و به اختلافات خود پایان دهیم. همچنین خانم عرفان نظرآهاری موافقت کرد تا قراردادی میان او و انتشارات بسته شود. در هر حال ما تعهدات خود را به عنوان یک ناشر به‌جا می‌آوریم اما پس از انتشار این داستان و انجام تعهدات، هیچ همکاری با ایشان نخواهیم داشت.