به گزارش خبرنگار مهر، نشست دیدار با نویسندگان عصر امروز سه شنبه 16 اردیبهشت با حضور محمدکاظم مزینانی نویسنده رمان «آه با شین» و اهالی رسانه در غرفه انتشارات سوره مهر برگزار شد.
مزینانی در این برنامه گفت: دیگر وقتش رسیده که هر دولتی چه اصلاح طلب چه اصولگرا، سیاست های ضد ادبیات را کنار بگذارد. شان مردم ایران بسیار بالاتر از این است که بعد از 33 سال برایشان درباره خوبی یا بدی ممیزی بحث کنیم. دیگر وقت آن است که دوغ از دوشاب تشخیص داده شود و نویسندگان مستقل که فقط می خواهند بنویسند، شناخته شوند. به نظرم دوره، دوره این گروه از نویسندگان است. اگر قرار باشد یک پروژه موشکی و نظامی اجرا شود، فقط مسئولان نظامی در آن نظر خواهند داد اما نمی دانم چرا در عرصه ادبیات متخصص مشخص و معین نداریم و همه نظر می دهند. یعنی فضا به گونه ای است که دوغ و دوشاب مخلوط هستند. نمی خواهم بحث درست و غلط یا حق و باطل بکنم. بلکه حرف من این است که زمان آن است که نویسندگان به جای این که به حاشیه بپردازند، باید کار کنند و دولت هم حمایت های لازم را داشته باشد.
وی در پاسخ به سوالی درباره رمان انقلاب گفت: اصلا با اصطلاح رمان انقلاب موافق نیستم. مثلا به نویسنده ای عبارت نویسنده انقلابی را اتلاق می کنند که اصلا درست نیست. مگر مارکز یا یوسا و دیگر نویسندگان آمریکای جنوبی که داستان های سیاسی نوشته اند، نویسندگان انقلابی اند؟ به نظرم نویسنده انقلابی، تعبیری به شدت غلط است و متاسفانه باعث می شود که جوان ها با ذهنیت منفی به سمت کارهای این نویسندگان یا ما که چنین عبارتی را به من اتلاق کرده اند، بیایند. با چنین عبارت هایی است که نسل جوان کار را پس می زند. بنابراین به شدت مخالف چنین نامگذاری هایی هستم چون عبارت نویسنده انقلابی، به جشنواره، جایزه و داور انقلابی هم احتیاج دارد.
نویسنده رمان «آه با شین» در بخشی از سخنانش گفت: نویسنده هیچ وقت در تاریخ دست نمی برد و تحریف نمی کند. بلکه وقایع را به تصویر می کشد. اگر من در «آه با شین» سال 1310 تهران را به تصویر کشیدم، سعی کردم مناسبات قدرت را توضیح بدهم. حالا این مناسبات قدرت براساس مطالعات تاریخی در رمان شکل گرفته است. رمان امروز با درون آدم ها کار دارد و این درون را به تصویر می کشد اما تاریخ برون گراست و از بیرون آدم ها می گوید. این که محمدرضا پهلوی در فلان تاریخ چه کار کرد، به تاریخ بر می گردد اما من در رمانم سعی می کنم این را که او در آن مقطع تاریخی چه حسی داشت، به تصویر بکشم.
این داستان نویس گفت: واژه ها به رمان من تحمیل نشده اند. این زبانی که به نام زبان فارسی در مکالمات و وبلاگ ها از آن استفاده می کنیم، زبانی فقیر و عریان است. منظورم از زبان فارسی غنی، زبان سخت و ادبی نیست بلکه آن زبانی است که به کار گیری کلمات و واژه های حساب شده در آن، شیرین و لذت بخشش می کند. من دلیلی برای این که رمانم را مثل همینگوی بنویسم ندارم. او نثری ساده و ژورنالیستی دارد. چطور است که وقتی از مارکز یا یوسا می خوانیم و کارهایشان پر از اصطلاحات آمریکایی لاتینی است، اعتراض نمی کنیم؟ زبان فارسی هم تعداد زیادی اصطلاحات و عبارات دارد که می توانیم برای زیباتر شدن اثر از آن ها استفاده کنیم.
مزینانی ادامه داد: اگر از سبک این اثر بپرسید می گویم که سبکش به شدت ایرانی است و روی ایرانی بودنش قسم می خورم. البته نه ایرانی از نوع کاسه بشقابی. تلاشم در نوشتن این رمان این بود که تصویرپردازی به شدت ایرانی باشد. در این رمان هیچ قضاوتی نکردم. من اعتقاداتم را دارم ولی قضاوتی در این رمان نکرده ام. آقای دولت آبادی در اثری بزرگ مانند «کلیدر» علاقه ای که سوسیالیسم دارد، با قضاوت هایش به روشنی نشان می دهد. کارهای گلشیری پس از انقلاب هم همین حالت را دارند و می توان نگاه سیاسی او را در آن ها دید. البته نویسندگان این طرفی هم سعی کردند نگاهشان را در کارشان نشان بدهند ولی من سعی کردم مخاطب «آه با شین» در برهه تاریخی رمان، دوباره زندگی کند و وقتی که برایش تعریف می کنند که مبارز انقلابی کپسول سیانور را در دهانش می گذاشت تا آن را بجود، چه حالتی داشته است. سعی کردم زبان اثر به شدت ایرانی باشد و ادا و اطوار خاصی در این زمینه در نیاورده ام. غنای فرهنگ و ادبیات فارسی بیش از این حرف هاست که بخواهیم در نوشتن ادا و اطوار در بیاوریم. با افتخار می گویم که داستان را از مادربزرگم یاد گرفتم و او جادوی داستان را شناخته بود.
نویسنده رمان «شاه بی شین» در پاسخ به سوالی گفت: کتابی مانند «دا» خلق ادبی ندارد و یک کتاب خاطره است. استقبال از کتاب هم به دلیل روایت حوادث جذابی است که دارد. اما هزار کتاب خاطره جای رمان را نمی گیرد چون رمان با تخیل کار دارد و فرازمینی و فرامکانی است. خاطره به شدت شخصی است ولی رمان می تواند به خاطره یک ملت تبدیل شود. در مجموع هیچ چیز با تولیدات ادبی و هنری برابر نیست.