به گزارش خبرنگار مهر، در یادداشت آرش امینی که پیش از این چندبار رهبر مهمان ارکستر سمفونیک تهران بوده است، با عنوان «ماجراهای ناتمام ارکستر سمفونیک تهران» آمده است:
به تازگى فراخوانى براى جذب نوازنده اركستر در سايت دفتر موسيقى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى منتشر شده كه ايرادات فاحشى چه از نظر تخصصى و چه از نظر حقوقى بر آن مترتب است. بنابراين لازم مى دانم به بررسى و تحليل اين فراخوان بپردازم.
در بخش سازهاى زهى به عنوان نمونه آزمون بخش ويولن؛ شامل اجراى دو كنسرتو ويولن ٤ و ٥ موزارت به طور كامل با كادانس و همچنين يك كنسرتو كامل رومانتيك با كادانس است كه در ادامه به اخذ آزمون از نت هاى قطعات اركستر منتهى خواهد شد. البته روشن است كه حرف «واو» بين دو كنسرتو موزارت در نهايت تعجب جايگزين «يا » شده است.
غلط املايى مذكور در چنين متن مهمى اين شبهه را ايجاد مى كند كه هر دو كنسرتو بايد نواخته شوند! از غلط املايى كه بگذريم؛ محتواى آزمون به طور نادرستى از آزمون هاى اركسترهاى خارجى استخراج شده و اين كپى بدون توجه به سطح آموزش موسيقى در كشور به اين فراخوان چسبانده شده است.
اولا در مورد كنسرتو هاى موزارت فقط از يك موومان هر كنسرتو با كادانس آن امتحان گرفته مى شود نه تمام كنسرتو و ثانيا تصور طراحان از وضعيت آموزش موسيقى در كشور چيست كه تصور مى كنند عده كثيرى ويولنيست قادر به اجراى يك كنسرتو كامل موزارت هستند و حالا مشكل فقط انتخاب تعدادى از ميان آنهاست. تمام اين مسائل در مورد اجراى يك كنسرتو كامل رومانتيك نيز صدق مى كند.
از مهمترين اركان آزمون ورودى كه بلااستثناء در ابتداى فهرست موارد امتحانى تقريبا تمامى اركسترها به شمار مى رود اجراى يك يا دو بخش از مجموعه سونات ها و پارتيتاهاى يوهان سباستين باخ براى ويلن تنها است. نكات بسيار بسيار مهم و ظريف در آناليز ساختار اين قطعات، رعايت جمله بندى ها و دنبال كردن صحيح سير جملات موسيقايى در كل قطعه ( آرتيكولاسيون) و ظرافت ها و پيچيدگى هاى ويژه تكنيكى آنها؛ اين قطعات را همان طور كه اشاره شد در صدر قطعات آزمون تمام اركسترها قرار مى دهد كه البته در فراخوان دفتر موسيقى اثرى از آنها به چشم نمى خورد.
همان طور بايد اضافه كرد كه امروزه با توجه به گستردگى رپرتوار اركسترها كه اجراى قطعات زيادى از آهنگسازان معاصر را شامل مى شود و در بين آنها به تعبير عام قطعات موسيقى مدرن نيز فراوان به چشم مى خورد، اجراى يك قطعه موسيقى مدرن به انتخاب داوطلب، فصل مشترك اغلب اين آزمون ها است.
نكات اشاره شده فوق فقط موارد و اشكالات فراخوان در ساز ويولن است و ادامه اين بحث در مورد تمامى سازها در اين نوشتار ميسر نيست و البته كه مشت نمونه خروار است.
ماهيت حقوقى اين فراخوان نيز داراى ايرادات خاص خود است. به عنوان مثال، اصولا يك داوطلب بى آنكه بداند اساسنامه اركستر بر مبناى چه تعداد مشخصى از نوازندگان، چه تعداد كنسرت در طول سال يا فصل و با چه حقوق و مزايايى با چند تمرين و چه مدت تمرين در هر جلسه تنظيم شده و چه نوع قرارداد استخدامى را در طول چه مدت و با چه نوع بيمه اى براى نوازندگان خود در نظر گرفته، با چه انگيزه اى بايد با صرف وقت و تمرين مضاعف؛ سختى يك آزمون را تحمل كند. چگونه ممكن است داوطلبى در آزمونى شركت كند كه از شرايط خود در صورت موفقيت كاملا بى اطلاع باشد.
از طرفى هنوز نه به بار است و نه به بار؛ داوطلبان فرضى تهديد شده اند كه حق نوازندگى در اركستر هاى ديگر را ندارند. اولا كه از پايه و اساس در سال هاى اخير چه كسى اين قانون بى منطق نانوشته را مرسوم كرده كه نوازنده اركسترش حق نوازندگى در اركسترهاى ديگر را ندارد؟ نوازندگى شغل يك نوازنده است و در صورتى كه او به تعهدات خود به طور كامل در برابر كارفرمايان خود عمل كند، نه به لحاط هنرى و نه به لحاظ حقوقى هيچ مقامى حق سلب اين حق را از وى ندارد. گرچه خود من روى عبارت «هيچ جاى دنيا اين طورى نيست» حساسيت دارم؛ اما ناگزيرم بگويم اتفاقا در كشورهاى ديگر، داشتن تعداد ساعات بيشتر قرارداد كارى چه تمرين و چه اجرا براى يك نوازنده، ايجاد حقوق و مزاياى بيشترى مى كند، نه اينكه كاملا بر عكس در قرارداد يك نوازنده او را از كارى كه باعث مهارت بيشتر وى نيز مى شود؛ منع كنند.
به هر ترتيب با توجه به اينكه مدير كل محترم دفتر موسيقى در فرصت كوتاه ديدارى كه دست داد به داشتن مشاوران كاركشته اى در سطح بين المللى اشاره فرمودند، تصور من اين است كه اين مشاوران كه البته نامشان به زعم ايشان محرمانه است، به دليل ناآشنايى با مشكلات بومى كه گريبانگير اركستر سمفونيك تهران بوده و هست؛ ناخواسته قادر به دادن مشاوره صحيح نيستند.
اضافه كردن تعدادى از نوازندگان با تجربه اركستر كه سال ها عليرغم ناملايمات و كاستى در اين اركستر ماندند و كار كردند به جمع مشاوران مذكور، به طور منطقى كارسازتر خواهد بود.
همان طور كه سه سال پيش بر اساس تجربه و داشته هايم تعطيلى كامل اركستر سمفونيك تهران را پيش بينى مى كردم اكنون نيز اعلام مى كنم با كپى كردن و چسباندن چند سطر مبهم و نادرست به عنوان فراخوان آزمون، اركسترى پا نخواهد گرفت كه اگر چنين بود تشكيل و اداره يك اركستر براى مسئولان فرهنگى هر كشور تا به اين حد حائز اهميت نبود و اداره سازمان و تشكيلاتى به نام يك اركستر سمفونيك به عنوان رشته اى مهم و مستقل در دانشگاه ها تدريس نمى شد.
بر اساس آنچه از روش سياست گذارى در دفتر موسيقى بر مى آيد؛ مسئولان از روش دنده عقب براى بازگشايى اركستر استفاده مى كنند. يعنى اول شخصى را به عنوان رهبر اركسترى كه وجود ندارد معرفى كردند، اينك براى اين رهبر كه هنوز رسما داراى حكم و قرارداد نيست؛ قصد جمع آورى اركستر دارند و احتمالا در قدم بعدى نيز اساسنامه حقوقى و ادارى اركستر را ارائه خواهند كرد.
با توجه به نكاتى كه بسيار خلاصه بيان شد؛ چرايى و چگونگى انتشار چنين فراخوانى با اين روش ابتدايى براى اركسترى در سطح اركستر سمفونيك يك كشور پهناور، جاى سوال فراوان دارد. دفتر موسيقى بايد پاسخ گوى موسيقيدانان باشند كه چنين فراخوانى در چه شرايطى تهيه و تنظيم شده است؟ آيا نتيجه صدها ساعت كار كارشناسى به مدد مشاوران سرى خارجى پس از مدت هشت ماه اين متن است؟