به گزارش خبرنگار مهر، پژوهشهای قرآنی از مهمترین پژوهشها در حیطه علوم انسانی است که متأسفانه با تمام تلاشها و زحمات کشیده شده هنوز آن طور که لازم است مورد توجه قرار نگرفته است. چالشهاي پژوهشهاي قرآني در گفتوگو با دکتر مصطفی عباسی مقدم مشاور معاونت قرآن و عترت وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي بررسی شد. اولويتها و چالشهاي پژوهشهاي قرآني» موضوعي است كه با اين عضو هيأت علمي دانشگاه كاشان به بحث گذاشتيم و ماحصل آن هم اكنون پيش روي شماست.
*در ابتدا بفرمائید که تعريف شما درباره پژوهشهاي قرآني چیست؟
در یک نگاه کلی منظور از «پژوهشهاي قرآني» تمامي كاوشها و تحقيقاتي است كه بر بستر متون و آموزههاي ديني و مقدس صورت ميگيرد و هدف آن دستيابي به ديدگاه واقعي خداوند و پيشوايان الهي درباره نحوه زندگي مادي و معنوي است. بنابراين پژوهشي كه نتيجه آن علوم قرآني يا معارف قرآني است «پژوهش قرآني» محسوب ميشود؛ در چنين پژوهشي گاهي از مطالعه آيات قرآن درمييابيم كه آيات وحي اقسامي دارد؛ محكم و متشابه، عام و خاص، ناسخ و منسوخ و ...؛ يا اينكه چگونه بايد با سخن خدا برخورد كرد و از ظن و گمان در تبيين و تفسير كلام خدا پرهيز كرد؛ اينها علوم و دانشهاي قرآني هستند كه حجم وسيعي از دانشهاي اسلامي را به خود اختصاص دادهاند و نیز گاهي از دل آيات قرآن و با مطالعه معنا و مفهوم آنها به حقايق و معارفي دست مييابيم؛ از جمله اين حقايق «توحيد» است و هريك از مباحث عقيدتي يا اخلاقي و هريك از فضيلتهاي اخلاقي و راه رسيدن به آنها؛ به عنوان مثال، يك روش براي رسيدن به معارف قرآني، تفسير موضوعي آيات است كه بسياري از علما و مفسران همچون علامه طباطبايي، شهيد صدر، آيتالله سبحاني و آيتالله جوادي آملي بر آن تأكيد دارند.
روش ديگر، بررسي مفرداتي آيات است كه برخي معارف وحي را در قالب ارتباط معنايي واژگان بيان مينمايند. گاهي هم در اثر پيدايش پرسشها، موضوعها و چالشهاي جديد در عرصههاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي، به سراغ قرآن ميرويم و پاسخ آنها را از قرآن ميخواهيم؛ اين مورد سفارش امام علي(ع) نيز هست كه «ذلك القرآن فاستنطقوه: از اين قرآن استفسار و استنطاق كنيد و قرآن را به نطق درآوريد.» اين هم نوعي توليد مطلب جديد براساس آيات وحي و شاخهاي از پژوهش قرآني است كه اتفاقاً امروزه با توجه به چالشها و مسائل نوظهور عقيدتي، اخلاقي و اجتماعي جهان امروز بسيار مورد نياز و مؤثر است.
*اين پژوهشها آیا سابقه دیرینی دارند؟
سابقه پژوهشهاي قرآني به همان دوران نزول وحي بازميگردد. زمانيكه آيهاي نازل ميشد و اصحاب در بيان برخي واژهها و مفاهيم از پيامبر(ص) سؤال ميكردند و ايشان پاسخ ميفرمود. به عنوان مثال، هنگاميكه آيه: «الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم اولئك لهم الامن» نازل شد عدهاي نگران شدند كه اگر شرط امنيت از عذاب قيامت دوري از هرگونه ظلم است پس واي بر ما. گفتند: كداميك از ما به خود ظلم نكرده است؟! پيامبر(ص) فرمود: منظور از ظلم در اينجا شرك است. پس با اين تفسير، نگراني یاران پیامبر كمتر شد. اميرالمؤمنين و ساير اهل بيت(ع) همواره پاسخگوي پرسشها و مسائل مردم بودند. از صحابه عدهاي مانند عبداللهبن عباس با الهام از اهل بيت(ع) پاسخگوي نياز مردم براساس پژوهشهاي قرآني بودند. منتها در ابتدا پژوهش قرآني محدود به شناخت و بررسي لغات وحي و بيان روايتهاي پيامبر بود و بعدها ديدگاههاي افراد هم به تفسير و تحقيق قرآني افزوده شد.
تدوين پژوهشهاي قرآني و تأليف كتب در اين زمينه هم از اواخر قرن اول آغاز شد و نقل روايتهاي تفسيري، محور پژوهش قرآني قرار گرفت. در سدههاي بعد نيز تفسيرها و كتابهاي قرآني بسياري تدوين شد كه حاصل پژوهش قرآني بودند. در سايه اين پژوهشها علوم مختلفي همچون قرائت، غريبالقرآن (واژهشناسي)، رسمالخط، محكم و متشابه، مكي و مدني،ناسخ و منسوخ، تاريخ قرآن، اسبابالنزول، بلاغت قرآن و... شكل گرفت. در دوران كنوني نيز تفاسير گوناگوني در كنار ساير كتابهاي قرآني وجود دارد كه حاصل پژوهشهاي قرآني هستند؛ این تفسيرها شاخههاي گوناگوني پيدا كردهاند؛ از تفسير علمي گرفته تا عرفاني، ادبي، فلسفي و... . به علاوه پاياننامههاي بسياري در موضوعهاي قرآني و حديثي نوشته شده است.
*وضعيت پژوهشهاي قرآني در كشور در شرایط فعلی چگونه است و آيا ناظر به نيازها و متناسب با دغدغههاي مردم، مسئولان فرهنگي و بزرگان دين هست يا خير؟
اگر بخواهيم شرايط ايدهآل را در نظر بگيريم فاصله زياد است؛ اما حقيقتاً در طول چند دهه گذشته آثار ارزشمندي در نتيجه پژوهشهاي قرآني توليد شده است. گروههاي تحقيقي بسيار و مؤسسهها و نهادهاي متعددي به شكل برنامهريزي شده و منسجم به اين كار پرداختهاند. پژوهشكدهها، پژوهشگاهها، گروههاي علمي دانشگاهها و حوزهها، مؤسسههاي قرآني، انجمنهاي قرآني و كانونها؛ اما شايد بتوان گفت مشكل عمده ناهماهنگي، موازيكاري و انسجام نداشتن در كل پيكره پژوهش كشور، بخصوص پژوهش ديني و قرآني است از جمله این که در رأس هرم، تصميمگيري واحد وجود ندارد. اگر بخشهاي اصلي اجرای پژوهشهای قرآني را به حوزهها، دانشگاهها و ساير نويسندگان و پژوهشگران تقسيم كنيم، حوزه و دانشگاه هر چند در قالب طرحهاي پژوهشي و پاياننامهها و مقالهها كارهايي انجام ميدهند و حجم ظاهري تزها، پاياننامهها و مقالههايشان زياد است اما اغلب آنها براي گرفتن امتيازهاي فردي و سازماني مانند استاد شدن و ارتقا يافتن به مدارج دانشگاهي است، و نه با هدف پاسخگويي به نيازهاي جامعه و پرسشهاي نسلهاي مختلف.
چرا درباره چالشهاي فكري جوانان، مقالهاي در مجلههاي پژوهشي نميبينيم و حتي گاهي در دانشکده ها در موضوعهاي پاياننامهها با موضوعهاي روز و بينرشتهاي مخالفت ميشود در حالی گه باید انگیزه و تشویق در این زمینه وجود داشته باشد. پژوهشهاي مؤلفان و پژوهشگران غيرحوزه و دانشگاه هم بيشتر براساس ذائقه بازار كتاب است و معمولاً داراي كيفيت پایین و عمق اندك. لذا سطح كيفي پژوهشهاي قرآني در مجموع پايين است. البته در اين ميان استثناهايي كه وجود دارد پژوهشهايي است كه در برخي از آنها نهادهاي مطالعاتی مانند دائرة المعارفها وبرخی مجموعههاي دولتي و پژوهشگاهها در قالب دايرهالمعارفها و دانشنامهها انجام ميشود و ميتوان نمره خوبي به آنها داد اما ناشران عادي معمولاً كارهاي ضعيف و بازاري را منتشر ميكنند.
برای رفع این معضل، دستگاههای مسئول مانند وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، و مديريت حوزه بايد يك سري موضوعها را شناسايي و براساس نيازها و سياستهاي كلان نظام در عرصههاي مختلف اولويتبندي كنند؛ سپس نتيجه را به دانشگاهها و حوزهها ارائه كنند و تشويقهايي را نيز براي انجام آن پژوهشها در نظر بگيرند كه از جمله آنها امكان انتشار در سطح وسيع باشد. همچنین بهتراست درصدی از پایان نامه های هر دانشگاه الزاما به نیازهای ملی و منطقه ای و سوژه های کاربردی اختصاص یابد.
*درباره موازيكاري، تداخل وظايف نهادها و موضوعهاي تكراري نيز که سخن گفتيد؛ براي حل اين مشكل چه راهكاري را پيشنهاد ميكنيد؟
حل اين مشكل در گروي مديريت صحيح و اطلاعرساني دقيق فعاليتهاي انجام شده است. اگر منِ نوعي بدانم در موضوعي كه دانشجو براي پاياننامه پيشنهاد كرده 10 پاياننامه قبلاً نگاشته شده است، هرگز دوباره وارد اين چرخه بيفايده نميشوم. پژوهش صحيح آن است كه با تكيه بر پژوهشهاي قبلي، گامي جديد و مكمل، در مسير توليد علم بردارد نه اينكه يافتههاي پيشين را تكرار كند؛ بنابراين وظيفه اطلاعرساني پژوهشي و در دسترس بودن بانك اطلاعات پژوهشهاي انجام شده ضرورت دارد؛ به طوري كه دانشگاهها، وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و همچنين ساير نهادهاي ملي و مركزي مرتبط با پژوهشها بايد در اين جهت بكوشند. در حال حاضر تقريباً هيچ موضوع و پروپوزالي دردانشگاهها با مطالعه تمامي پژوهشهاي مرتبط به تصويب نميرسد و اگر جستوجويي هم شود در حد ناقص و ناكافي است. متأسفانه نهادهاي مسئول اصلي در اين خصوص مانند سازمان مدارك علمي ايران نيز پاسخگويي و كارآيي لازم را ندارند.
كافي است از چند استاد دانشگاه بپرسيد كه تا چه حد از اطلاعات اين نهادها استفاده ميكنند. برخی سایتها مثل نورمگز تاحدی البته در حیطه اطلاع رسانی مقالات موثرند ولی در حیطه پایان نامه ها خلا اطلاع رسانی کاملا مشهود است. در حالی که هر پایان نامه موازی یا تکراری یعنی اسرافی معادل بالغ بریک میلیون تومان از جیب بیت المال به علاوه اتلاف وقت بسیار. واقعيت اين است كه اتكاي ما در دانشگاهها در سوژه یابی برای يافتن موضوعات جديد پژوهش ،چه قرآني و چه غيرقرآني بيشتر به تجربيات و اطلاعات شخصي خود و همكاران نزديك است. اين مشكل امروزه و با توجه به امكانات وسيع و پيشرفته شبكهاي و نرمافزاري قابل رفع شدن است. با این شبکه ها و امکانات نرم افزاری می توان به صورت لحظهاي هر پاياننامه، مقاله يا تحقيقي را به محتويات شبكه دادههاي پژوهشي كشور اضافه کرد و براي همگان قابل دسترسي قرار داد. البته وجود فيلترها و محدوديتهاي دسترسي بر اساس فروش محصولات علمي موضوع ديگري است كه ميتواند توجيهپذير باشد؛ اما اين موضوع نيز بايد با شفافيت كامل اعلام، و بموقع به اطلاع همگان برسد.
*در گروههاي آموزشي دانشگاهها و حوزههاي علميه به طور خاص، چه اقدامهايي را در جهت توسعه كمي و كيفي پژوهشهاي قرآني ميتوان انجام داد؟
اعضاي گروههاي علمي ميتوانند با رايزني و گفتوگو و براساس اولويتها در اول هر نيمسال تحصيلي موضوعها را شناسايي و به دانشجويان ارائه كنند. حتي در مدرسهها و مراكز قبل از دانشگاه هم ميتوان موضوعهايي را پيشنهاد كرد. ازطرفی همه سازمانها بويژه نهادهاي فرهنگي و اجتماعي مانند شهرداري، سازمان آب، وزارت نيرو، نفت، ارشاد و غيره هم ميتوانند هرازگاهي اولويتهاي پژوهشي خود را مطرح كنند و سپس هر پژوهشگري از جمله پژوهشگر قرآني از آنها الهام بگيرد و سعي كند از منظر تعاليم كتاب و سنت يا به صورت ميانرشتهاي، آن موضوعها را كاوش كند و نتيجه را در اختيار آن نهادها و عموم جامعه قرار دهد.کمک و پشتیبانی آن پژوهشها توسط هر دستگاه نیز مطلوبست.
*در باب پژوهش در مؤسسههاي قرآني چه می شود کرد؟ چگونه بايد آنها را در پژوهش فعال كرد؟
طبعاً نميتوان از اغلب اين مؤسسهها و اعضاي آنها انتظار كار پژوهشي جدي داشت. بلكه ميتوان تمرين پژوهش را به آنها آموخت تا از اين طريق به مطالعه عميق منابع ديني و قرآني بپردازند و البته در درازمدت برخي از آنان وارد جرگه پژوهشگران قرآني شوند. جشنوارهها و رقابتهاي تشويقي پژوهشي و انتشار مجلهها در سطوح گوناگون هم ميتواند محلي براي ارائه دستاوردهاي آنان و كانالي براي رشد آنان باشد، همان طور كه نشريههاي دانشجويي نقش برجستهاي در تمرين نويسندگي و پژوهش و فعاليت فرهنگي و ديني براي دانشجويان فعال و علاقهمند ايفا ميكند. اولويت ديگر، تحقيقات درباره روشهاي آموزش و ترويج و گسترش فعاليتهاي قرآني و تجميع تجارب افراد و مؤسسههاي مختلف است . پس بايد با روش هاي مختلف سعي كنيم همه شاخههاي پژوهش قرآني را غنيسازي و تقويت كنيم.
*ممكن است به طور مشخص اين روشها را برای عرصه های گوناگون نام برده و توضيح دهيد؟
نخستين روش ساماندهي پاياننامههاي قرآني دانشگاهها و حوزهها بر اساس نيازهاي روز و مسائل نو است؛ بهطوري كه از موضوعات تكراري پرهيز كرده و به پژوهشهاي بين رشتهاي، رسانهاي و علمي توجه شود. روش دوم شامل سوق دادن مقالات و مجلات علمي، پژوهشي و ترويجي به سوي مسائلي است كه نياز بخشي از جامعه را حل ميكند؛ اين كار مستلزم تشكيل كميتههاي موضوعيابي و سوژهپردازي است كه موضوعات را پايش و گزينش كنند و هزينه و انرژي محقق را صرف هر موضوعي نكنند. روش ديگر، توسعه پژوهشهاي كاربردي در تمام رشتههاي قرآني است که رشتههاي ميان رشتهاي قرآني و ساير علوم را نیز در بر ميگيرد كه اين هم ميتواند پاسخگوي نياز حوزههاي فرهنگ، اقتصاد و سياست باشد. روش چهارم تشويق نويسندگان و پژوهشگران قرآني به ارائه آثار فاخر و عميق است؛ همچنين بالا بردن ذائقه علمي و مطالعاتي جامعه از راه فرهنگسازي رسانهاي و ملي، و بالا بردن سطح و ميزان مطالعه مردم. و آخرين روش هم انجام پژوهشهاي مقدماتي در جهت زمينهسازي نظريهپردازي در عرصههاي مختلف خواهد بود؛ چرا كه بدون پشتوانه كافي پژوهشي امكان رسيدن به مرحله نظريهپردازي و توليد تئوريهاي علمي وجود نخواهد داشت.
*مديريت اين طرحها و ایده ها و اجرایی کردنش بر عهده چه نهاد و یا چه كسي است؟
طبعاً براي هر كار جمعي و بزرگ، مديريتي همه جانبه و پيگير لازم است. توجه کنیم که اگر ابزارها، نيروها و سرمايههاي لازم براي رسيدن به يك ارتقاي علمي و حتي يك رنسانس علمي در عرصههاي علوم و معارف قرآني وجود دارد اما به هدف مطلوب دست نمی يابيم این بدان معناست که مديريت صحيح وجود ندارد. در زماني نه چندان دور شوراي تحقيقات و فناوري كشور (عتف)كارهايي ميكرد كه البته ناقص بود و حتي اگردر مديريت تحقيقات دانشگاهي هم موفق نبود اما حداقل وجود و حضوری داشت. البته يكي دو سال است كه وزارت علوم بر مبناي تصميمات شوراي عالي انقلاب فرهنگي و مصوبات شوراي توسعه فرهنگ قرآني به همراه وزارت بهداشت مسئول توسعه آموزش عالي و پژوهش قرآني شدهاند.
در این زمینه هر چند تلاشها و برنامهريزيها و جلساتي منعقد شده است، ولي تاكنون دستاورد چنداني در ميدان پژوهش نشان نداده اند. مهم اين است كه به جایی برسیم که بدنه دانشگاهها و اساتيد و دانشجویان تحصیلات تکمیلی در اثر ايدهپردازيها و ارائه موضوعهاي اين مجموعهها به اين نتيجه برسند كه تحقيق در آن مسير مفيد و مؤثر است و همت بگمارند. جهت دهی و حمايت از پژوهشهاي مؤسسات و مراكز قرآني خارج از دانشگاه هم بسيار مهم و خطير و لازم است كه بايد توسط نهادهاي حاكميتي انجام شود تا شاهد افزايش و ارتقاي كمي و كيفي تحقيقات قرآني باشيم. رشد انجمنهاي علمي قرآني و كانونها و مؤسسات پژوهشي قرآني نيز در اين خصوص لازم و کمکی شایان خواهد بود. امیدوارم این دغدغه ها در میان همه جامعه حوزوی و دانشگاهی عمومیت یابد چرا که ره دراز است و خطر بسیار، و نیازهاو پرسشهای جامعه از محضر قرآن رو به فزونی ، و همه ما مسوول در برابر آنچه داریم و آنچه در انجام این رسالت انجام می دهیم.