به گزارش خبرنگار مهر، «سامار» به عنوان صد و هفدهمین کتاب از مجموعه «داستان ایرانی» نشر ققنوس و شصت و هفتمین رمان این ناشر به چاپ میرسد. در توضیح نام این رمان در ابتدای کتاب به این نکته اشاره شده است که میوه درخت زبان گنجشک را سامار میگویند.
این داستان با محوریت مسائل و زندگی زنان، روایتی موازی از زندگی دو زن متفاوت را در دو دوران متفاوت روایت میکند. یکی از این زنان در زمان حال و دیگری در زمان حکومت رضاخان پهلوی زندگی میکند.
فلاح درباره این رمان گفته است: «سامار» دغدغههای مشترك دو زن مذکور را كه از عدم توانايی در فرزندآوری رنج میبرند، روایت میکند. داستان این کتاب، برخورد متقابل این دو زن با مردان دوران خودشان را به تصویر میکشد.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
ساکت میمانم تا حرفش را تمام کند. مکث کرده. شاسی کولر را میچرخانم. میگذارم روی سه. دارم میسوزم. چقدر گرم شده. فکر کردنش را تمام کرده. میخواهد بگوید چرا من با باقی زنها فرق دارم. «تو همه کاراتو تنهایی انجام میدی.» مشت کوچکش را آورده بالا. گمانم میخواهد تفاوتهایم را بشمارد. «خودت رانندگی میکنی، تنهایی تو یه خونه زندگی میکنی، حتی شبام که تنهایی نمیترسی، تنهایی میری خرید، میری مسافرت، دکتر. مامانم هرجا میخواد بره یا باید بابا هم باهاش بره یا بره دنبال خاله فرشته با اون بره. خاله فرشته هم شبها که شوهرش بیمارستان شیفته خوابش نمیبره. تا صب چند بار زنگ میزنه به مامانم. من دوس دارم عین تو بشم. وقتی با توام میتوانم مثل تو باشم.»
لبخند میزنم. ماندهام جوابش را چی بدهم. چمانبانو گفت: «هر زنی سایه سر میخواهد. نکن این کار را. نکن این کار را. حالا نمیفهمی چه خاکی بر سرت میریزی. زیر سایه خنک امن طاقباز خوابیدهای چه میفهمی چقدر سخت است زیر ظل آفتاب تنسوز دنبال زندگی دویدن.» گفتم: «من هیچم همچی سایهای نمیخواهم. زیر آفتاب بسوزم بهتر از سایه ترحم است. من سایه عاشقانه میخواهم. سایه دلپذیر با نسیم دریا و خنکی شنهای ساحل.»
گفت: نکن. با دست خودت همه چیز را خراب نکن...
این کتاب با 176 صفحه، شمارگارن هزار و 100 نسخه و قیمت 7 هزار و 500 تومان منتشر شده است.