به گزارش خبرنگار مهر، با تحول تکنولوژی در تاریخ زندگی انسان امروزی و دست یابی و تکیه انسان به تجهیزات پیشرفته واز طرفی دیگر با فاصله گرفتن زیستمندان فعلی کره خاکی از اخلاقیات و باورهایی که به پاسداشت مواهب طبیعی منجر می شود، در حال حاضر در پهنه زیست سپهر دو نوع بیابان شامل بیابان های با منشاء طبیعت و بیابان با منشاء انسانی هستیم. بیابانهای با منشاء طبیعت از جمله بوم سازگان پر اهمیت جهانی اند که عمدتا بر روی کمربند خشک جهان در مدار شمالی 20 تا 40 درجه قرار دارند و بسیاری از پدیده های شگفت انگیز علوم زمین را در خود جای داده اند و از تنوع زیستی کم نظیر و زیست بالایی برخوردارند. ایران نیز بر روی کمربند خشک زمین در مدار شمالی 25 تا 39 درجه قرار دارد و بدین لحاظ حدود یک چهارم مساحت کشور برابربا 34 میلیون هکتار اختصاص به بیابان ها دارد .
بیابانها پایه تمدن های کهن چند هزار ساله
بیابانهای ایران با ایجاد زمینه های زندگی اجتماعی، پایه ریز تمدن های کهن چند هزار ساله مانند تمدن باستانی 6000 ساله آراتا در غرب بیابان لوت شده اند و همواره در ازمنه تاریخ راههای تبادلات فرهنگی و سهولت ارتباطات اجتماعی و اقتصادی را تسهیل کرده اند. لذا قبل از هر گونه ستيزه جويي با بيابانها، بايد پي به ارزشهاي موجود در پديدههاي طبيعي بوم سازگانهاي گرم و خشك در پهنه جغرافيايي كشور ببريم و دريابيم كه بيابانها داراي موقعيت پر اهميتي هستند كه از نظر آب، هوا، پوشش گياهي، زمين ريخت شناسي، خاك و گونههاي جانوري نقش مؤثري در زيستكره ايفا کرده و موجب توازن آب و هوا در تعادلات اكولوژيك نيز ميشوند.
بيابانها و مناطق نيمه بياباني، گسترهاي حدود دو پنجم از كره زمين را به خود اختصاص دادهاند. از اين ميزان حدود 14.6 درصد مناطق نيمه خشك، 15 درصد مناطق خشك و 4 درصد مناطق بسيار خشك را شامل ميشود. سهم ايران از بيابانهاي دنيا نيز حدود 34 ميليون هكتار است كه بخشي از آن جزء بوم سازگان فرا گرم و خشك بيابان لوت است.
بيابانها به دليل ويژگيهاي خاص و در بر گيرندهاي كه در چرخه طبيعت و وجود ارتباط بين اكوسيستم و فرآيندهاي زمين ريخت شناسي و همچنين زيست شناختي دارند، داراي اهميت والا و جايگاه خاصي در زيست كره هستند. برهمین اساس بيابان ها و پديدههاي ارزنده طبيعي آنها، از جمله سكونتگاههاي ديرينه جامعه بشري هستند كه حريم آنها، شايستگي تشديد مديريت پايش و حفاظت را دارند.
ایران در جایگاه بالاترین کشورهای مخرب بوم سازگان های طبیعی
بنابر این اگر انسان امروز براي رفع نيازهاي خود يا بر اثر زياده خواهي، بطور خواسته يا ناخواسته منابع پايه زمین را نابود ميسازد و در راستاي فرآیند های بیابان زایی به تخریب سرزمین ، زوال زیست بوم های طبیعی ،عدم مدیریت اصولی اراضی کشاورزی با توسعه تغيير كاربري مراتع و زمينهاي كشاورزي ، کاهش توان تولید زیستی اراضی ، عدم مدیریت مناسب مراتع با روند چراي مفرط و بيرويه دام، استحصال ناصحيح منابع آب و خاک ، ایجاد اشتغال جدید با تکیه وبرداشت از منابع پایه بر اثر افزایش جمعیت ، آلودگی آب های سطحی و زیر زمینی ، توسعه فعاليتهاي عمراني در طبيعت، جاده كشي، معدن كاوي، اجراي خطوط انتقال گاز، برق و ايجاد مستحدثات صنعتي ، سدسازي، جنگل زدايي و..... می پردازد ، همگی در راستایی است که با قبضه کردن نا بخردانه منابع طبیعی ، سهولت رفاه خویش را تشدید کند.
لذا عوارض مخرب رویکرد یک سویه مذکور ، باعث شده تا جريان تسريع تخريب بوم سازگان های گوناگون قوت یابد و در نهایت بوم ناحیه های كوهستاني، جنگلي و تالابي را تبديل به بيابان كنند. چنين رويكرد نابخردانهاي ضمن متلاشي کردن استوانههاي حيات، از طرفي ديگر عرصه بيابانها را افزايش ميدهد و اين عمل در حقیقت اهانت به حرمت حريم مقدس و حیات بخش بيابانهای با منشاء طبیعت است.
افزایش سالانه یک درصد به مساحت بیابانهای کشور
لذا بيابانهاي طبيعي با منشأ طبيعت ساخت همواره جايگاه ارزشمندي در زيست كره داشته و دارند و آنچه به موقعيت ارزنده بيابانهاي طبيعي خدشه وارد ميسازد، بيابانهاي انسان ساختي است كه منشأ آن از تخريب بشر در تمام بوم سازگانهاي مختلف است. در اين خصوص متأسفانه كشور ما در رديف مرتفعترين جايگاه تخريب بوم سازگانها قرار دارد بطوری که بر اساس آمارهای موجود سالانه ا% به مساحت بیابان های کشور افزوده می شود كه در برآيند روز افزون تعرض به منابع، هستي و حيات كشور را مورد تهديد جدي قرار داده است .
مدیر کانون سبز فارس در این باره به مهر می گوید: اگر از پديده شوم هجوم ريز گردها رنج ميبريم و در آلودگي بيحد و حصر هوا جان ميبازيم و اگر شاهد مرگ روز افزون تالابها هستيم و جاي خالي عرصه سر سبز جنگل هايمان را شوره زارهاي يأس در بر ميگيرد و همچنین هر روزه ناظر فرونشست سطوح زمین در مناطق مختلف کشور هستیم ، همه ناشي از عدم درک گسترش بیابان های انسان ساخت در میهن مان متاثر از فعاليتهاي نابخردانه برخی از همنوعان در خصوص تسلط بر مواهب طبيعي و بهره برداري يك سويه از آن است كه متأسفانه اولين قربانيان تخريب سرزمين، خود مردم هستند .
به گفته بهمن ایزدی، ازطرفی دیگر کارکرد منفی و بيتفاوتي متوليان و مدیران پايش مواهب طبيعي کشور موجب شده تا سیاست گذاران کشور در خصوص درك صحيح وضعيت بحراني سرزمین و تدوین راهکارهای برون رفت از بحران بیابان زایی و زوال منابع پایه کشور ، همواره از روند تخریب عقب تر باشند و به درك درستي براي ایجاد مدیریت منابع ، مبتنی بر شناخت شرایط بحرانی زیست محیطی میهن مان به منظور مقابله با بيابان زايي، نرسند.
درک نادرست وضعیت بحرانی بیابانهای انسان ساخت عامل مهاجرات بیابان نشینان
او معتقد است اگر 6 ميليون و 400 هزار هكتار از عرصههاي بياباني تبديل به كانون بحران زاي زيست محيطي شده و بر اثر آن بسياري از هموطنان ساكن در روستاهاي همجوار با اقاليم گرم و خشك در شرق، جنوب شرق و جنوب كشور، عرصههاي اجتماعی و اقتصادی شان از جمله اراضی كشاورزي خود را كه به مثابه حصارهاي سبز ، حریم بيابان ها را کنترل می کردند ، رها کرده و به دست ماسههاي مهاجم سپردهاند و سختی معیشت در حاشیه نشینی کلان شهرها را پذیرفته اند،همه به دليل عدم درك وضعيت بحراني موجود و تهديدهاي زيست محيطي پيامد آن، توسط مردم و به ویژه مسئولان كشور است.
ایزدی افزود: چنانچه نگاه و روش مديريت كلان كشور در شناخت و بررسي وضعيت بحراني طبيعت براي اجراي راهكارهاي منطقي مقابله با بيابانزايي، عينيت نيابد، باز هم شاهد اهانت به حريم بيابانهاي طبيعي كشور ميشويم و مناطقي ديگر مانند دهستان بوانات كه از ديرباز به عنوان بهشت شمال استان فارس در جايگاه برجستهاي قرار داشت را از دست می دهیم.
16 تن در هکتار نرخ فرسایش سالانه خاک در کشور
آنطور که این فعال محیط زیست می گوید: در حال حاضر اگر بر اساس آمار موجود نرخ فرسايش خاك سالانه كشور بيش از 16 تن در هكتار است و اگر برخی از اراضی كشور با خودسوزي عمقي مواجه اند و همچنین عرصههاي بجاي مانده از تالابهای خشکیده مانند تالابهای قره باغ واقع در جنوب شیراز دچار خود سوزی در عمق زمین شده اند. اگر با افت خط تراز آبهاي زيرزميني مواجهايم و متأثر از آن شاهد فرو چاله ها ناشی از فرونشستهاي مكرر سرزمينمان هستيم. اگر با خودخواهي از حجم و وسعت جنگلهايمان ميكاهيم، اگر آينههاي آسمان (تالابهاو دریاچه ) را ميشكنيم و ميخشكانيم و دریاچه های ارومیه و بختگان را پریشان تر از دریاچه پریشان می کنیم، اگر تمامي پديدههاي ارزشمند اكوسيستمهاي كوهستاني، جنگلي و آبي كشور را به عرصههاي بياباني تبديل ميكنيم، همگی بر اثر درک اندک و عدم شناخت کافی از عناصری است که استمرار حیات به آنها وابسته است که موجب می شود بزرگترين بی اعتنایی واهانتها را به اكوسيستمهاي بياباني كشور روا داريم و به طور مستقيم در ردیف مسببان اصلي به هم خوردن تعادلات اكولوژيك بيابانهاي طبيعي كشور قرار گیريم.
به اعتقاد او، بیابانها با منشاء طبیعت ضمن داشتن ارزش های کم نظیر در زمینه اکولوژی، هیدرولوژی و ژئومرفولوژی اما از شکننده ترین اکوسیستم های دنیا بشمار می روند. از همین رو لحاظ هرگونه تعرض و تخریب در دیگر بوم سازگان، با اثر مخربتری در مناطق بیابانی بروز می یابد و حیات بیابان ها و زیستمندان آن را با خطر جدی و اضمحلال مواجه می کند. بنابراين اگر در حوزه اجتماعي اقاليم بياباني كشور همه روزه با رشد مهاجرت بوميان سرزمينهاي خشك كه در واقع آسيب پذيرترين و كم درآمدترين زيستمندان هستند، مواجهيم، ناشي از گسترش بيابانهاي انسان ساخت بر اثر تخريب سرزمين و پديدههاي طبيعي آن در دیگر اکوسیستمهاست.
بنابراين براي مقابله با بيابان زايي و محقق شدن اهداف توسعه هزاره، راهي جز ايجاد مديريتي نظاممند بر اساس شناخت وضعيت بحراني موجود نداريم. مديريتي كه با درك اوضاع بحرانی منابع پایه کشور و توجه جدی به زير ساختهاي تداوم منطقی حيات، مدیریت حفاظت از خاك، آب، هوا و تمام پديدههاي طبيعي تحت تأثير آن را بايد در سرلوحه تمامي سياستگذاريها و برنامههايش قرار دهد. لذا درک وضعیت بحرانی موجود که در روند هستی سوز خود تمامی منابع آب و خاک کشور را با اضمحلال جدی مواجه ساخته وهمچنین کمیت و کیفیت طبیعت محتضرمان را نشانه رفته است از مهم ترین فعالیت های مدیریت کلان کشور است تا با ایجاد تغییرات در روند معمول مدیریت منابع کشور و تبدیل آن به مدیریت بحران ، به سوی مقابله با بیابان زایی در تمامی بوم سازگان ، حرکت کند.