خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: معنی دین و حقیقت آن عبادت و عبادت همان دعاست؛ یعنی بنده از اسباب ظاهر یه چشم پوشیده نظر به مسبّب الأسباب کند و از غنیّ علی الاطلاق حاجات خود را طلب نماید.

علامه آیت الله سیدمحمد حسین حسینی طهرانی طی بیاناتی در رمضان المبارک سال 1369 هجری قمری (حدود 65 سال پیش) شرایط دعا را برمی شمرند که این مواعظ در جلد دوازدهم مطلع انوار چنین آمده است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم و الصّلاة علی محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام الدّین. «و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین.»(1) «مرا بخوانید تا جواب شما را بدهم! آن کسانى که از عبادت من بلندمنشى مى‏نمایند، به زودى با ذلّت و خوارى در جهنّم داخل خواهند شد.»

دعا یعنی خواستِ ممکن از پروردگار خود چیزی را، و پروردگار خود فرموده است که در صورت دعا من استجابت می‌نمایم. اگر درست توجّهی بنماییم خواهیم دانست که معنی دین و حقیقت آن عبادت و عبادت همان دعاست؛ یعنی بنده از اسباب ظاهریه چشم پوشیده نظر به مسبّب الأسباب کند و از غنیّ علی الاطلاق حاجات خود را طلب نماید.

عقل و نقل حاکم بر رجحان دعا کردن و فضیلت آن است

قال الله تعالی: «ادعوا ربکم تضرعا و خفیة انه لا یحب المعتدین»(2) «بخوانید پروردگارتان را از روى تضرّع و در پنهانى؛ چرا که او متجاوزان را دوست نمى ‏دارد.» و قال أیضًا: وادعوه خوفاً و طمعاً انّ رحمتَ الله قریبٌ من المُحسنینَ. (3) «و او را از روى ترس و امید بخوانید؛ به جهت آنکه رحمت خداوند به احسان کنندگان نزدیک است‏.»

هر کس در هنگام بلا و اضطرار خواهی نخواهی حاجات خود را به درگاه واجب الوجود آورده و از او استمداد می‌کند و در واقع می‌توان گفت: نه تنها انسان، بلکه تمام حیوانات با لسان تکوین خدا را می‌خوانند. منتهی انسان به واسطۀ صوارف و اشتغالات دنیوی، غریزۀ خواندن خدا از او کم شده لذا برای بیدار کردن این غریزه، شرع مقدّس دستور داده که انسان باید در سَرّاء و ضَرّاء، خدا را با لسان حال و قال بخواند تا این قسم خواندنِ خدا چون غذای مثمری، آن غریزه را زنده نگهدارد؛ خدای غنی هم به مرحلۀ اجابت می‌رساند.

شرایط دعا برای رسیدن به مرحله اجابت

ولی البتّه دعا دارای شرایطی است که چنانچه با آنها باشد به مرحلۀ اجابت می‌رسد:

اوّل: آنکه با وضوء باشد.

دوّم: در اوّل و آخر، صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد.

سوّم: توجّه کامل داشته باشد.

چهارم: خدای را نصب العین خویش دیده، پرده‌های اسباب را دور انداخته، قدرت او را در نظر آورده، از او طلب کند.

پنجم: به خواندن خود امید اجابت قطعی داشته باشد، از روی یأس نباشد.

ششم: مخالف با مقتضای اسباب دنیوی نباشد؛

مثلاً انسان دعا کند که خدا انسان را از بلای دنیوی و اخروی حفظ کند.

علت عدم استجابت برخی دعاها

از حضرت صادق علیه السّلام منقول است که: «دعای پنج تن قبول نمی‌شود: 1. کسی که زنی داشته باشد بدعمل و دعا کند خدا رفتار او را خوب کند. 2. غلامی که سه بار گریخته باشد و او را نفروشد و بگوید: پروردگارا! اخلاقش را نیکو گردان و مطیعش بنما. 3. از زیر دیوار شکسته بگذرد و راه رفتن خود را سریع نکند و دعا کند فرود نیاید. 4. قرض دهد و شاهد نگیرد و بگوید: خدایا واصل گردان. 5. در خانه نشیند و روزی خواهد.»

عن النّبی صلّی الله علیه و آله و سلّم: «البَلاءُ یَتَعَلَّقُ بَینَ السَّماءِ و الأرضِ مِثلَ القِندیلِ؛ فإذا سَألَ العَبدُ رَبَّهُ العافیةَ صَرَفَ عَنه البَلاءَ.» (4)  «از پیغمبر اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم روایت است که: بلا چون قندیلى بین زمین و آسمان معلّق مى‌ماند؛ بنابراین اگر بنده از خدا عافیت بخواهد، خداوند بلا را از وى می‌گرداند و دور می‌کند.»

علّت آنکه بعضی از دعاها مستجاب نمی‌شود، برای آن است که قلب انسان خیانت‌کار است و بدین وسیله ایمانش کم و خدا را حقیقتاً نمی‌خواند؛ بلکه از روی شک و ظنّ کلمه‌ای بر زبان جاری می‌کند. امّا اگر چنان یقین به پروردگار داشته باشد که هیچ ریب و شکّی در او راه نیابد و در حال دعا، جز خود و خدا هیچ حجابی نبیند و دعا را به منزلۀ‌ حبل متّصلی میان خود و خالق بداند، مسلّماً چنین دعائی قبول خواهد شد و اثرش از همه چیز بیشتر است.

احادیثی در تشویق به دعا

عن الصّادق: «إنَّ الدُّعاءَ أنفَذُ مِنَ السِّنانِ.» (5) «امام صادق علیه السّلام فرمود: دعا از نیزه مؤثّرتر است.»

عَنِ الرِّضا علیه السّلام أنَّهُ کانَ یَقُولُ لأصحابِهِ: «”عَلَیکُم بِسِلاحِ الأنبِیاءِ!“ فَقِیلَ: و ما سِلاحُ الأنبِیاءِ؟ قالَ: ”الدُّعاء.“» (6) «امام رضا علیه السّلام به اصحاب مى‏فرمود: ”بر شما باد به اسلحه انبیاء!“ گفته شد: اسلحه انبیاء چیست؟ حضرت فرمود: ”دعاء.“»

عن رسول الله صلّی الله علیه و آله: «”رَحِمَ اللَهُ عَبدًا طَلَبَ مِنَ اللَهِ عَزَّوجَلَّ حاجَةً فَألَحَّ فی الدُّعاءِ استُجِیبَ لَهُ أو لَم یُستَجَب لَهُ“ و تَلا هَذِهِ الآیَة: «وادعوا ربی عسی الا اکون بدعاء ربی شقیا» (7) و (8) «رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمودند: ”خداوند رحمت کند بنده‏اى را که از خدا حاجتى بطلبد و در دعا اصرار ورزد؛ چه اینکه مستجاب شود یا نشود.“ و این آیه را تلاوت فرمودند: ”پروردگار خود را مى‏خوانم؛ امید است به خواندن پروردگارم از اشقیا نباشم.“»

عنه صلّی الله علیه و آله: «”ألا أدُلُّکُم عَلَی سِلاحٍ یُنجِیکُم مِن أعدائِکُم و یُدِرُّ أرزاقَکُم؟“ قالُوا: بَلَی! قالَ: ”تَدعُونَ رَبَّکُم بِاللَّیلِ و النَّهارِ؛ فَإنَّ سِلاحَ المُؤمِنِ الدُّعاء.“» (9) «رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمودند: ”آیا شما را راهنمایى نکنم به اسلحه ‏اى که از دشمنان محفوظ مى ‏دارد و روزى شما را سرازیر مى‏گرداند؟!“ عرض کردند: بلى! فرمود: ”خدا را در شب و روز بخوانید؛ به تحقیق که اسلحه مؤمن دعا است.“»

هفت مصیبت بزرگ که أمیرالمؤمنین از آنها به خدا پناه می‌برد

حضرت امیر در یکی از خطبه‌ها فرمودند که: «هفت مصیبت بزرگ است که از آنها به خدا پناه می‌برم: عالمی که بلغزد، عابدی که از عبادت خسته و فرسوده گردد، مؤمنی که محتاج شود، امینی که خیانت ورزد، توانگری که ندار گردد، عزیزی که خوار گردد، فقیری که رنجور گردد.»

شخصی ایستاده گفت: ای امیر مؤمنان! تو پیشوای مایی، سخنی دارم جواب فرما و آن این است که چرا هر چه دعا می‌کنیم مستجاب نمی‌شود با آنکه خداوند می‌فرماید: ادعونی استجب لکم(10)

فرمود: ”به علّت آنکه دل‌های شما به هشت علّت خیانت‌کار است:

اول: آنکه خدا را شناختید ولی به دستور او عمل نکردید؛ در این‌صورت معرفت خدا چه سودی دارد؟!

دوّم: به پیغمبر ایمان آوردید ولی به سنن او رفتار نکردید؛ پس کو ایمان شما؟!

سوم: قرآن را کتاب خود دانستید و به آن عمل ننمودید.

چهارم: ادّعا می‌کنید که از آتش می‌گریزید و در عین‌حال پیوسته رو به آتش می‌روید.

پنجم: گفتید که طالب بهشتید ولی به واسطه اعمال زشت خود، پیوسته از بهشت دور می‌شوید.

ششم: نعمت پروردگار را خوردید و کفران کردید.

هفتم: خداوند علیّ أعلی شما را به دشمنی شیطان خواند ولی شما پیروی کردید.

هشتم: عیب‌های مردم را جلوه داده و معایب خود را کتمان نمودید.

بنابراین برای استجابت دعا باید خود را از خواهش‌های نفس و شرک و معصیت پاک کرد، آنگاه دعا نمود.»

منابع:

1.     سوره غافر (40) آیه 60.

2.     سوره الأعراف (7) آیه 55

3.     سوره الأعراف (7) ذیل آیه 56.

4.     مکارم الأخلاق، ص 270.

5.     الکافی، ج 2، ص 469.

6.     الکافی، ج 2، ص 468.

7. سوره مریم (19) ذیل آیه 48.

8. الکافی، ج 2، ص 475.

9. الکافی، ج 2، ص 468.

10. سوره غافر (40) قسمتی از آیه 60.