به گزارش خبرنگار مهر، بازماندگان گروه «آریان» همان هایی که می خواهند زنده بمانند در بخش دوم میزگرد خود بعد از ارزیابی که از دیدگاه خود برای فعالیت در عرصه موسیقی پاپ داشتند به بیان دغدغه های و شاید دردل های خود طی سالهای اخیر و آنچه باعث توقف یا تعلیق فعالیتهایشان شد پرداختند. آنها در این بخش گفتگو با اینکه به نظر می آمد چندان تمایلی به موشکافی حاشیه های ریز و درشت گروهشان نداشتند اما از دلگیری های محمدرضا گلزار و دلایل جدایی جنجالی او از گروه گفتند و اینجا بود که بازهم نقش تهیه کننده و یا مدیربرنامه های خود را پر رنگ تر از قبل برای ما ترسیم کردند.
آنچه که در بخش دوم میزگرد 3 نفر از اعضای اصلی گروه «آریان» آمده حاصل دغدغه هایی است که آنها در این 3 سال با آن روبه رو بودند . مسائلی چون عدم شفافیت تهیه کننده با گروه در زمینه عقد قرار داد، نحوه تعامل گروه با مدیریت برنامه ها، بی توجهی مدیر و تهیه کننده به پیشرفت های هنری گروه و تاثیر آن در ارتقای دستمزدها که خود می تواند سرمنشا حرف و حدیث های فراوانی باشد. دغدغه هایی که به نظر می آید محسن رجب پور تهیه کننده آثار گروه «آریان» باید به آنها پاسخی دهد.
*مواردی که در بخش اول گفتگو به آنها اشاره کردید، می توانند محل ورود ما به ساختار گروه «آریان»، نحوه تعامل شما با تهیه کننده، حاشیه های فراوان و مسائلی از این دست باشد که تصور می کنم طرفداران شما دوست دارند تا حدی که مربوط به مراودات شخصی با این حاشیه ها نباشد، از جریان آگاهی پیدا کنند.
طباطبایی: ما در گروه «آریان» واقعا با جان و دلمان کار می کردیم و اصلا به این مسائل فکر نمی کردیم که چه اتفاقاتی خارج از گروه در حال رخ دادن است. اما مساله ای که می خواهم در مورد تهیه کننده عزیزمان یا همان آقای پدر از زبان ریاضی اشاره کنم این است که 95 درصد از کار تهیه کننده ما درست و سنجیده بود و اتفاقا به همین خاطر بود که با او کار می کردیم و به عنوان یک پدر معنوی گروه قبولش کرده و هر چه به ما می گفت سرمان زیر بود و کارمان را انجام می دادیم و به او چشم می گفتیم. اما متاسفانه همان 5 درصد باقیمانده باعث ایجاد مشکلات شد که اگر آن اشتباهات اتفاق نمی افتاد و آقای پدر بیشتر غمخوار گروه بود و به آنها رسیدگی می کرد، شاید امروز شاهد ایجاد مسائل حاشیه ای نبودیم که نصف گروه اینجا باشد و نصف دیگر در کشورهای مختلف به کار دیگری مشغول باشند. من امیدوارم این روند واقعا برای گروههای دیگر اتفاق نیفتد. البته که دوست ندارم از کلمه عبرت برای این فضا استفاده کنم اما شاید گروه «آریان» نمونه ای بارز از یک فعالیت 15 ساله باشد که به خاطر 5 درصد اشتباه تهیه کننده نتوانست به شکل دلخواه و مترقی خود به کار ادامه دهد.
*با تمام این صحبتها یعنی همه چیز گردن تهیه کننده است؟ آیا خودتان را در فضایی که هم اکنون در آن قرار دارید، مقصر نمی دانید؟ البته من این حق را برای تهیه کننده قائل هستم که برای تمام آنچه که بر شما گذشته پاسخی داشته باشد. اما من تصور می کنم شاید این شما بودید که چنین فضایی برای بروز چنین مشکلاتی فراهم کردید، در غیر اینصورت هر هنرمند عاقلی بالاخره در یک برهه زمانی متوجه حاشیه های پیرامون خود می شود.
طباطبایی: من فرض را بر این می گذارم که حرف شما را بپذیرم و بگویم بله ما مقصر بودیم. اما یک نکته را اینجا فراموش نکنیم که من یک نوازنده ام و تمام عمرم را پای سازم گذاشته و گذرانده ام. من تمام زندگی هنری خود را در زیرزمینی سپری کردم که در آن زمان وقتی می گفتم جاز می زنم، به من می خندیدند. برای همین در آن برهه ای که من کار می کردم، نمی توانستم بگویم که مشغول کار نوازندگی هستم. حتی همکاران من در آن 10 سالی که مشغول فعالیت در بازار جرفه ای موسیقی و نوازندگی بودم، نمی دانستند که من کار می کنم چون اصلا نمی توانستم و شاید اجازه نداشتم که این موضوع را اطلاع رسانی کنم. حالا که صحبت از تقصیر و مقصر است می گویم با این احوالی که شرح دادم بنابراین نمی توانستم دنبال کارهای اداری گروه و مراجعت به ارشاد باشم، کما اینکه پیام صالحی قبل تر از من این کار را انجام داده بوده اما بعدها 2 دستی ماجرا را تقدیم پدر کرد. کار ما در «آریان» فقط تولید موسیقی و بودن در کنار هم بود. ما کارمان این بود که روی صحنه اجرای زنده به بهترین شکل ممکن داشته باشیم و من هیچوقت تلاش های افراد گروه به ویژه علی پهلوان و پیام صالحی را فراموش نمی کنم که با چه نظم و انرژی تلاش می کردند همه چیز روی سن تمیز و مرتب اجرا شود. موضوعی که در بسیاری از گروههای دیگر وجود نداشت. اتفاقا به همین خاطر تهیه کننده می توانست به راحتی بسته هنری گروه «آریان» را در همه جای ایران و دنیا اجرا کند. هر کسی وظیفه ای برای خود دارد که ما به درستی وظیفه خود را انجام دادیم، اما این تهیه کننده بود که در همان 5 درصد ماجرا وظیفه اش را به درستی انجام نداد.
صالحی : به اعتقاد من اگر موزیسین تو سری خور باشد که اصلا موزیسین نیست. اما مشکل ما در اینجاست که وقتی کاری توسط یک هنرمند در ایران درست انجام می گیرد تازه 50 درصد کار را انجام داده است چرا که باید کارهای دیگری را در این عرصه یاد بگیرد که اصلا شایسته او نیست و همین می شود که باعث از دست رفتن انگیزه های لازم در خلق اثر هنری و فعالیتهای روزمره خود می شود. تردید نکنید ما حرفهای زیادی برای گفتن داشته و داریم و حالا هم به طور کامل آماده کار کردن هستیم، اما از لحاظ روحی شرایط بسیار بدی داریم یعنی همه به معنا و مفهوم واقعی کلمه دلزده هستند و هیچ انگیزه ای برای کار کردن ندارند مگر اینکه به زور کنار هم جمع شوند و انگیزه ای برای کار داشته باشند. فکر می کنید همین آقای محمدرضا گلزار که دوست قدیمی من و گروه «آریان» است چرا از گروه جدا شد؟ چون رضا واقعا نتوانست شرایط را تحمل کند و از گروه جدا شد. البته که اگر دیدید بعد از رضا گلزار، من و علی پهلوان به کار خود در «آریان» ادامه دادیم تردید نکنید به خاطر رضایت از شرایط نبود. ما واقعا راه دیگری حز کار کردن نداشتیم پس نمی توان گفت که گروه در به وجود آمدن این شرایط مقصر بود.
*پس همین آقای تهیه کننده در گروه مشغول چه کاری بود؟ مگر نه اینکه یکی از وظایف اصلی تهیه کننده آثار موسیقایی رسیدگی و البته رتق و فتق حاشیه های پیرامون یک گروه حرفه ای پرطرفدار است؟
صالحی : من اعتقاد دارم در گروه «آریان» ما تهیه کننده به معنای واقعی کلمه نداشتیم. این در حالی است که تهیه کننده به نطر من باید بتواند در قالب یک برنامه ریزی درست هم به کار تجاری خود مشغول باشد و هم در قالب برنامه ریزی که به آن اشاره کردم، طمع نکند و حق اعضای زیر مجموعه خود را بدهد در غیر اینصورت که تهیه کنندگی معنایی ندارد. البته تهیه کننده ما در کاغذ حق داشت که صاحب گروه باشد و ما هم مجبور بودیم امتیاز حقوق معنوی و مادی آلبوم ها را هم به او بدهیم چرا که راهی جز این نداشتیم. من یادم هست زمانی که با محسن رجب پور و محمدرضا احمدیان که در آن برهه زمانی شریک آقای رجب پور بود، قرار حضور در دفتر شرکت «ترانه شرقی» در میدان انقلاب تهران را داشتیم، تعدادی از اعضای گروه از جمله محمدرضا گلزار نیز همراه من بودند و می توانند بگویند که وقتی به ما از شرایط قرار داد گفته شد چه فضایی بر ما حاکم بود. باور کنید چاره ای جز پذیرش مفاد قرار داد نداشتیم چرا که اگر از دفتر بیرون می رفتیم دیگر راهی برای ورود به موسیقی نداشتیم. دوستان می توانند شهادت دهند که در همان جلسه محمدرضا گلزار چقدر معترض به قرارداد شد. حالا شما تصور کنید همان قرارداد که طی آن برهه زمانی با ما بسته شد تا مدت ها با همان شکل و شمایل به ما ارائه شد. در حالیکه اصول و قواعد اخلاقی این نکته را می گوید که اگر گروهی نسبت به مرحله اول کاری خود ارتقا پیدا کند، باید در حوزه قرارداد نیز اتفاقات بهتری روی دهد که برای ما این مهم انجام نشد. باور کنید در زمانی که ما به صورت جدی کار می کردیم از صفر تا 100 ماجرا توسط اعضای گروه انجام می گرفت و تنها کاری که تهیه کننده برای ما انجام می داد گرفتن یک استودیو بود. من دلم نمی خواهد منکر زحمات تهیه کننده باشم چون از این شیوه رفتار خوشم نمیآید اما باز هم اذعان می کنم که آقای تهیه کننده اصل داستان را زیر سوال برد. متاسفانه ماجرا به شکلی هدایت شد که با ما مانند کودکان یک ساله ای رفتار می شد که گویی هیچوقت بزرگ نمی شوند و همان کودک یک ساله باقی می مانند. در حالیکه این کودک حالا بزرگ شده و اگر بفهمد حقی از او خورده شد به طور حتم متوجه موضوع می شود. من دوست ندارم حقم خورده شود اما دوست هم ندارم این احقاق حق را با زور و دعوا طلب کنم.
فرنژاد: اصولا تقسیم کار در موسیقی حرفه ای ایران درست نیست و هیچکس در جای درست خود قرار ندارد. متاسفانه کسی برای ما تهیه کنندگی می کرد که مدیر برنامه های ما هم بود و این بدترین حالت ممکن است زیرا تهیه کننده باید یک نفر باشد و مدیر برنامه فرد دیگر. اما در گروه ما همه این افراد در یک نفر خلاصه شده بود و همین امر باعث مختل شدن فضای کاری ما شد. ما زمانی که با این تهیه کننده کار می کردیم در بسیاری از موارد فقط در قبال برگزاری کنسرت بود که پول و دستمزد دریافت می کردیم، البته دور از انصاف است که نگوییم در برخی موارد از قبال تولید آلبوم نیز مبالغی را دریافت کردیم. اما این چه فایده که برخی ها با مواجه شدن در این فضا سکوت می کردند و ما هم مجبور می شدیم به خاطر آنها سکوت کنیم. از بحث دور نمی شوم، فقط می خواهم به این نکته اشاره کنم که تهیه کننده از نظر من کسی است که اگر ضرر و زیان می بیند آن را متوجه گروه نکند. این نباشد که تهیه کننده بیاید و بگوید چون فلان کنسرت به فلان دلیل مشکل پیدا کرده و من سودی نبردم، پس شما هم هیچ چیزی دریافت نکنید. دوست نداشتم این موضوع را مطرح کنم اما باور کنید کنسرت هایی بوده که ما به جای دریافت پول قابلمه دریافت کردیم، اما بازهم چیزی نگفتیم.
اما همین سکوت، شما را به سراشیبی سقوطی هدایت کرد که می دانید بالا رفتن از آن به این راحتی ها هم نیست؟
فرنژاد: ببینید هنرمندان نمی توانند مثل شما خبرنگاران شخصیت جنگجویی داشته باشند. همین فیلمی که از ما بعد از مدت ها بی خبری از گروه «آریان» در قالب یک مصاحبه خبری در رسانه های مجازی پخش شد، آنچنان جنجالی به پا کرد که فکر نمی کنم هنرمندی بیاید یک دفعه چنین کاری کند و درگیری با تهیه کننده داشته باشد. البته همین کار در روشن شدن اذهان بی تاثیر نبود. اما آنچه برای یک هنرمند مهم است این است که هنرمند به خودی خود آن قدر محجوب است که اگر غیر این بود هنرمند نبود. هنرمندان نه مجادله جو و نه سیاستمدار هستند. هنرمند فقط خالق هنر است. من دوست دارم اینجا به یاد خاطرات گذشته ام برگردم. باور کنید کنسرت های ما همیشه پر از جمعیت بود اما نمی دانم چه اتفاقی می افتاد که از نگاه آقای تهیه کننده ما همیشه ضرر می کردیم و من نمی دانم قضیه چه بود که آنقدر با منت به ما پولی را می داد.
طباطبایی: اصولا تهیه کننده کارگزار یک گروه هنری است، یعنی هر کاری که تهیه کننده انجام میدهد باید از گروه هنری بابت آن تأیید دریافت کند که آیا دوست دارید فلان کار انجام شود یا خیر؟ اما متاسفانه به خاطر یک سری مشکلات عمده ای که ما در موسیقی پاپ داریم همه چیز بر عکس است و انگار این ماییم که کارگزار تهیه کننده هستیم که ایشان به ما بگوید اینجا بزنید، در فلان جا 2 آهنگ اجرا کنید یا در جای دیگر 10 آهنگ بزنید. باور کنید آقای پدر در بسیاری از مواقع به ما دیکته می کرد چه کاری انجام دهیم و چه کاری را روی صحنه انجام ندهیم.
*من تردید ندارم تهیه کننده آثار شما به محض انتشار این گفتگو پاسخ هایی را یا برای انتشار و یا برای هر فضای دیگری که می توان تصور کرد، خواهد داشت. پاسخ هایی که ای کاش بتواند اقناع کننده شرایطی باشد که شما و طرفداران شما در آن به سر می برند، حالا پیش بینی شما با در نظر گرفتن این شرایط چیست؟ به نظر من پاسخ شما می تواند راهکار خوبی برای برون رفت از بحران موجود در موسیقی پاپ و البته تهیه کنندگی در این جریان موسیقایی باشد.
طباطبایی: من امیدوارم اصلا چنین اتفاقی بیفتد. ما اصلا این کارها را انجام دادیم که آقای تهیه کننده بیا و به ما جوابی بده و شفافیت ایجاد کن.
فرنژاد: البته فکر می کنم آقای رجب پور به ما جواب دادند و گفتند که من مشکلی ندارم بچه ها بیایند تا با هم صحبت کنیم. البته این جواب در حالی داده شد که ما قبلا صحبتهایمان را انجام داده بودیم و اتفاقا چون نتیجه ای نگرفتیم سعی کردیم موضوع را با رسانه ها در میان بگذاریم. جالب اینکه دوست تهیه کننده ما در برخی از گفتگو ها به این نکته اشاره کرده بود که هیچکدام از دوستان تمایلی به صحبت ندارند، در حالیکه علی پهلوان از خارج کشور به ما پیغام می دهد که تمایلی برای کار با آقای رجب پور ندارند و در صورتی بازمی گردد که تهیه کننده، دیگر در کنار ما حضور نداشته باشد. پس حالا که آقای رجب پور می گویند دوستان ما ساکت هستند، بهتر است علی پهلوان بیاید و در مقابل ما این موضوع را انکار کند که من واقعا بعید می دانم علی چنین کاری را انجام دهد چون او همراه ماست و پیام او هنوز در تلفن همراه ما وجود دارد که تمایلی برای همکاری با تهیه کننده ندارد. البته به عقیده من آقای تهیه کننده از سکوت بقیه استفاده کرده و گفته که فقط چند نفر از ما معترض اتفاقات پیش آمده هستیم و این موضوع بسیار ناراحت کنندهای برای من بود.
صالحی : در این موضوع توجه داشته باشیم که تخصص یکی از مهم ترین مولفه هاست به ویژه در هنر موسیقی که اگر تهیه کننده تخصصی در حوزه موسیقی ندارد باید از قواعد تجارت و اقتصاد در شکل درست خود نیز آگاهی داشته باشد. یک تهیه کننده باید توانایی برنامه ریزی را داشته باشد که بتواند در این قالب سرمایه خود را نیز برداشت کند. سرمایه ای که آن در اعضای گروه نیز سهمی دارند و باید در یک قالب سیستماتیک و عاقلانه در سود کارها نیز سهیم باشند، نه اینکه کارشان فقط جذب مخاطب باشد و در این فرآیند فقط تهیه کننده سهم خوبی داشته باشد. من تاکید می کنم که به دنبال جنگ با فرد یا افرادی نیستیم که بخواهیم کسی را خراب کنیم. آقای رجب پور تا همین چند وقت پیش دوست و برادر من بود که من واقعا در این مورد اشتباه کردم. اما بر این باورم که متاسفانه اینجا برای یک سری از کارها جنگ باید کرد. ما واقعا از موضوعات و برخوردهایی که پیش آمده سرخورده شدیم. البته من هم آدمی نیستم که به این سادگی از اتفاقات پیش آمده عبور کنم. گرچه محکوم به این هستم که گروه «آریان» را متلاشی کردم. اما در این مدت از طرف برخی یک سری سم پاشی ها شروع شد که اصلا مبنای حقیقی نداشت و باعث شد که خونم به جوش بیاید و این اوج نامردی است که از سوی برخی از آقایان حرف هایی زده شود که اصلا شایسته نیست. من و گروه می خواهیم «آریان» دوباره به سر صحنه خود باز گردد. حالا اگر علی پهلوان در مواجهه با این اتفاقات واکنشی نشان نداده، شاید دوست نداشته که به این شکل مخالفت خود را ابراز کند. اما من اخلاقم طوری است که نمی خواهم گروه «آریان» به خاطره ها سپرده شود. باور کنید بزرگترین ضربه ای که این مدت به من وارد شد این بود که دائم سراغ ما را می گرفتند و می گفتند که شما نابود شدید؟ کجا هستید؟ اینجاست که یکی دیگر از وظایف تهیه کننده نمود پیدا می کند که «آریان» را دوباره به صحنه برگرداند. این زشت و ناپسند است که برخی ها از سکوت ما سوء استفاده کنند و بر علیه خود ما بین ما اختلاف بیندازند، این نهایت نامردی است. اما دوستان بدانند چرخش روزگار خیلی از مسائل را مشخص می کند.
*ای کاش تمام این دغدغه منتهی بازگشت به فضایی می شد که من و هم نسلانم از «آریان» به خاطر داریم، فضایی که چه دوستش داشته باشیم و چه نداشته باشیم، روزهایی فراموش نشدنی برایمان رقم زد. گرچه می دانم این فضا لاقل به این زودی ها شکل نخواهد گرفت مگر پیدایش حلقه اتحادی که شما دائم از آن صحبت کردید و بد نیست در این آخر از سرنوشت تعدادی از این حلقه های اتحاد از جمله محمدرضا گلزار و دیگران بگویید.
صالحی: انصافا محمدرضا گلزار در تشکیل گروه «آریان» نقش موثری را ایفا می کرد. او در جایی که موسیقی ما شنیده نمی شد، می آمد و با حضور خود در جذب مخاطب به ما کمک می کرد. واقعا می گویم که هنوز هم جای او در بین ما خالی است و من خوب یادم هست که با همراهی او و سایر بچه های گروه، تراکت های تبلیغاتی را با چه ذوقی در شهرستانها پخش و با هم در معرفی گروه فعالیت میکردیم. ولی من هر چه مرور می کنم می بینم اتفاقاتی که در مورد افراد گروه افتاد به خاطر اعتراضاتی بود که باعث تفرقه شد. بچه ها کم تجربه بودند و ما سن کمی داشتیم، بنابراین برخی مسائل دست به دست هم دادند که افرادی مانند رضا گلزار با توجه به موقعیتی که در سینما داشت، ترجیح دهد گروه را ترک کند. البته که ما همچنان با هم در ارتباطیم و همه چیز امکان پذیر است که رضا باز هم با ما همکاری داشته باشد. اما نکته مهم این است که در حال حاضر گلزار یک هنرمند فعال در عرصه سینماست و باید یک تهیه کننده درست وجود داشته باشد که شرایط حضور مجدد او را فراهم کند. باور کنید من دیگر جان ندارم که به ترمیم حاشیه ها بپردازم، بنابراین لازم است که یک تهیه کننده وارد گود شود و با شرکت «ترانه شرقی» مذاکره کند تا ببیند حرف حساب چیست؟ به اعتقاد من همین تهیه کننده باید بعد از آن با علی پهلوان مذاکره و از او حمایت کند تا او هم دغدغه مالی نداشته باشد. من حتم دارم در حال حاضر علی پهلوان بهترین گزینه است که بچه ها را دور هم جمع کند. از سوی دیگر نینف امیر خاص هم منتظر خبرهای خوب است. ما باید بفهمیم که الان 16 سال پیش نیست که همه بیایند در زیرزمین خانه ما کار کنند، اینجاست که نقش تهیه کننده دوباره برجسته می شود.
فرنژاد: من فکر می کنم پیام صالحی دلیل رفتن محمدرضا گلزار را درست نگفت. رضا با ما مشکل نداشت، رضا با محسن رجب پور مشکل پیدا کرد. مشکل او این بود که آقای تهیه کننده رضا گلزار را جلوی ما خراب کرد. البته ما هم در مطبوعات هیچ وقت اشاره نکردیم که رضا به خاطر رجب پور رفت. ما گفتیم رضا به خاطر سینما گروه را ترک کرد. رضا موسیقی را دوست داشت و الان هم که می بینید دوباره به صورت شخصی موسیقی کار میکند. او به خواست خودش از «آریان» نرفت. رضا دوست داشت در «آریان» بماند اما شرایطی برای او پیش آمد که سینما را به «آریان» ترجیج بدهد. در حال حاضر تهیه کننده ای حضور دارد که از کار با گلزار راضی است، بنابراین موسیقی هم کار می کند.
*به نظر می آید با توجه به شرایطی که از سوی تهیه کننده به شما اعلام شده، ادامه کار و ماندگاری نام گروه «آریان» بسیار دشوارتر از آن چیزی باشد که می بینیم. در یک جمله، تصمیم شما برای آینده چیست؟
صالحی : بینید اصلا نمی توانیم نام انحلال را برای گروه «آریان» استفاده کنیم. «آریان» نه متعلق به آقای رجب پور و نه متعلق به شرکت «ترانه شرقی» و نه متعلق به هیچ فرد دیگری است. «آریان» متعلق به تمام اعضای گروه است. اگر ما الان این کار را نکردیم به این خاطر است که آقای پهلوان باید باشد. آقای پهلوان گفته من می آیم، به شرط اینکه آهنگ های قبلی و نوستالژیک گروه «آریان» به ما اختصاص داشته باشد. او توقع زیادی هم ندارد اما وقتی به نمایندگی از پهلوان و اعضای گروه به جلسه رفتم، با برخورد و صحبتهای مواجه شدم که مانند سیلی زدن به ما بود. به هر حال من از تمام دوستان می خواهم «آریان» را وارد حاشیه نکنید. این همه سوال نکنید که چه کنیم چه نکنیم.
طباطبایی: امیدوارم روزی برسد که همه چیز شفاف باشد، اینکه ما اجازه داریم یا نداریم چه چیزی را اجرا کنیم یا نکنیم؛ چه چیزی خط قرمز است و چه چیزی چراغ سبز؟ اتفاقا تهیه کننده ما از همین مورد استفاده کرد، به طوریکه ما هیچوقت نفهیدیم خانمها می توانند روی سن باشند یا نمی توانند. عزیزان بدانند ما دستگاه ضبط صوت نیستیم که هر وقت بخواهند روشنمان کنند و هر وقت نخواهند دگمه استاپ را بزنند.
گفتگو از علیرضا سعیدی