به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب که به عنوان نود و ششمین عنوان مجموعه «نمایشنامههای برتر جهان» انتشارات افراز چاپ شده، برنده جایزه لارنس اولیویر، نامزد نهایی جایزه تونی و نامزد نهایی جایزه درامادسک در سال 1993 است.
خواندن نمایشنامه «آرکادیا» برای افرادی که به فیزیک مدرن، کوانتوم، ترمودینامیک، نظریه آشوب، اصل نبود قطعیت، قوانین نیوتن، احتمالات و جبر، ریاضیات جدید، گیاهشناسی، ادبیات قرن نوزدهم اروپا و ... علاقه دارند، خوشایند خواهد بود. برای خواندن این نمایشنامه، مخاطب باید با مقوله پستمدرنیسم و آرای متفکران پستمدرنیستی آشنا باشد یا حداقل چنین مقولاتی برایش جالب باشد. در غیر این صورت، به دلیل وجود انبوهی از ارجاعاتی که استوپارد به اشخاص گوناگون و مسائل علمی و ادبی میدهد، و همچنین وجود زبان استعاری و کنایی و طنز موجود در لایههای زیرین متن، با دشواری در فهم متن روبرو خواهد شد.
تلنگری که استوپارد قصد دارد با این اثر به مخاطب بزند، این است که به تاریخ نمیتوان به طور کامل اعتماد کرد. نکته همان «تاثیر بال پروانه» است؛ مثلی که میگوید بال زدن پروانهای در آرژانتین سبب توفانهای سهمگین در استرالیا میشود. استوپارد در این نمایشنامه، کلانروایتها را کنار گذاشته و بیشتر به خردهروایتها و پانوشتهها اهمیت میدهد. افراد بزرگی چون لرد بایرون در این نمایشنامه، در حاشیه قرار دارند و دختربچهای 13 ساله مهمترین شخصیت آن است.
این نمایشنامه 13 شخصیت دارد که اسامیشان به ترتیب ورود به صحنه، عبارت است از: توماسینا کاورلی، سپتیموس هاج، جلبی، ازرا چتر، ریچارد نوکس، لیدی کروم، کاپیتان برایس، هانا جارویس، کلوی کاورلی، برنارد ناینتینگل، ولنتاین کاورلی، گاس کاورلی و آگوستوس کاورلی.
در قسمتی از این نمایشنامه میخوانیم:
لیدی کروم: خب، البته که همینطوره آقای چتر. ترجیح میدین که به شما فکر بشه، اما بدون توهین؟ شما باید افتخار کنید که در کنار نامهایی چون راجرز، مور، و وردزورث باشید... آه! بستر عشق! [اشاره میکند به کپی کتاب سپتیموس روی میز.]
سپتیموس: این کپی مال منه، خانم.
لیدی کروم: بهتر... اگه شما کتابتون رو به یه دوست قرض ندین، پس اصلا به چه دردی میخورین؟
[اشاره: در کتاب بستر عشق الان سه نامه وجود دارد، اما این مساله پنهان میماند. به همین خاطر است که این مجلد مهم است.]
آقای هاج، شما باید با دوستتون صحبت کنید و ازش بخواین دست از این تظاهر برداره که قصد ترک ما رو داره. اون میگه تصمیم گرفته از طریق مالتا و با سفری دریایی به فالموث بره! تمام فکر و ذکرش پر شده از سفر به لیسبون و چمدونشم پر کرده از تپانچه. من بهش گفتم که این عاقلانه نیست. کل اروپا تو حالت ناپلئونی گیر کرده، بهترین ویرانهها بسته میشن، ارتشیها کل جادهها رو اشغال کردن، اتاقهای اجارهای تبدیل میشن به اجارهنامهها در حالی که مُد جمهوریخواهی هنوز نسخهی طبیعیش نرسیده. میگه هدفش شعره. اما هیچکس نمیخواد با تپانچه، شعر رو هدف خودش قرار بده. شاید شاعر رو هدف قرار بده اما شعر رو نه. من شما رو مسئول میدونم که تپانچه رو به کنترل خودتون دربیارید، آقای هاج! اون با این کارهاش در امان نیست. حتا پیش من اعتراف کرد که چلاق بودنش کاملا نتیجهی این بوده که تو دوران بچگیش به پای خودش شلیک کرده. این صدای چیه؟...
این کتاب با 168 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 9 هزار و 800 تومان منتشر شده است.