علیرضا محمودی ایرانمهر در مراسم رونمایی از رمان جدید خود با عنوان «فریدون پسر فرانک» گفت: من به دنبال پیدا کردن رمان ایرانی هستم. دوست دارم بتوانیم رمان ایرانی را از دل فرهنگ خودمان پیدا کنیم.

به گزارش خبرنگار مهر، آیین رونمایی از کتاب «فریدون پسر فرانک» عصر روز پنج شنبه با حضور علیرضا محمودی ایرانمهر نویسنده کتاب، کامران محمدی نویسنده، شهرزاد خادم و مصطفی علیزاده منتقد در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.

در ابتدای این نشست ایرانمهر بخش هایی از کتاب را خواند و سپس منتقدان حاضر درباره «فریدون پسر فرانک» سخن گفتند.

در ابتدا کامران محمدی درباره جای خالی شاهنامه خوانی در این نشست گفت: به نظرم بهتر بود بخش‌هایی از شاهنامه را هم که در کتاب «فریدون پسر فرانک» از روی آن نوشته شده در این جلسه خوانده می‌شد.

وی ادامه داد: پایان کار ضحاک و آغاز کار فریدون در شاهنامه 55 صفحه است اما ایرانمهر از این تعداد صفحه 165 صفحه رمان نوشته است. به نظر من او تلاش کرده آگاهانه وارد این کار شود و تلاش کرده اتفاقات کتاب با متن شاهنامه برابر باشد.

این نویسنده اظهار کرد: در مواجهه با متون کهن می‌توانیم سه برداشت متفاوت داشته باشیم. اول برداشت کاملا آزاد است. دوم تبدیل آن داستان به نثر است که با وفاداری کامل به متن انجام می‌شود. این روش در جامعه ما برای نوشتن داستان های شاهنامه برای کودکان انجام می‌شود.

این نویسنده افزود: شکل سوم هم وفاداری به داستان و زبان و سعی برای حفظ زبان و شکل روایت در نگارش رمان است. به نظر من زمانی که فردوسی شاهنامه را می‌نوشته رمان وجود نداشته و اگر وجود داشت فردوسی شاعر نمی شد و شاهنامه را در قالب رمان می‌نوشت. چون شاهنامه تمام خصوصیات یک رمان را دارد.

محمدی در ادامه درباره زبان نویسنده در کتاب «فریدون پسر فرانک» گفت: از مقوله زبان می‌گذرم. هر چند نویسنده برای این بخش خیلی زحمت کشیده اما این زحمت‌ها پشت پرده است و ما فقط ظاهرش را می بینیم که شسته و رفته و شبیه شاهنامه است. اما سخت نیست و همان طور که خودش هم گفته است مانند شاهنامه از کمترین میزان لغت های عربی استفاده شده است.

محمدی ادامه داد: مهم تر از زبان برداشت محتوایی کتاب است که من ایرادهایی را به آن وارد می‌دانم. چند عنصر بنیادین در شاهنامه هست که می شود گفت در این کتاب هم محور قرار گرفته اند. می شود گفت پایبندی به محورهای محتوایی چون مرگ اندیشی، تلخ اندیشی، جبر و ... بخوبی نشان داده شده اند و روایت ها پر از جملات قصار هستند.

این نویسنده افزود: شخصیت پردازی ایرج در شاهنامه و رابطه اش با ماه آفرید در چند بیت صورت گرفته در حالی که در اثر ایرانمهر مفصل به آن پرداخته شده است. هر کس کتاب را بخواند آن را دوست خواهد داشت اما با این همه به نظرم کتاب رمان به معنایی که ما می شناسیم نیست و زبان و شکل روایت متفاوت از رمان است. تا جایی که کتاب را تبدیل به مونولوگ کرده و خواننده تصور می کند با یک نمایشنامه روبه روست.

نویسنده کتاب «بگذار میترا بخوابد» اظهار کرد: به نظرم روایت‌های زیبایی درباره منوچهر و درگیری ضحاک و فریدون در قصر در شاهنامه وجود دارد که ایرانمهر از کنار آنها گذشته است.

او پس از قرائت این بخش‌ها گفت: به نظرم بخش های پایانی کتاب شتابزده و با سرعت پیش رفته اند و به نظر می رسد نویسنده می خواسته زودتر کتاب را به پایان برساند.

دعوت مخاطب به کشف و شهودی خاص

شهرزاد خادم دیگر منتقد حاضر در این نشست «فریدون پسر فرانک» را از زوایایی دیگر بررسی کرده و گفت: حضور روای های متعدد و پلی فونیک بودن اثر به درک مخاطب کمک می کند و هر روای ماجرا را از منظر خودش تعریف می کند.

او افزود: به نظر می رسد نویسنده مخاطب خود را به یک کشف و شهود دعوت می کند تا خودش قضاوت کند. از طرف دیگر نویسنده ما را با خشم ها، ترس ها، نیمه تاریک درون و خیر و شر و تاریکی و روشنی روبه رو می کند. بعد خواننده را به این نکته می رساند که تا تاریکی را نشناسیم به نور نمی رسیم. و از طرف دیگر رسیدن به نور هم نافی وجود تاریکی نیست.

این منتقد اظهار کرد: نویسنده خود مهجور در پس پرده است و شخصیت های مختلف یکی پس از دیگری از پشت پرده بیرون می آیند و روایتشان را بیان می‌کنند.

او افزود: آنیما، آنیموس، سایه، برادر کشی و پسر کشی غیر مستقیم که البته به این شکل در کهن الگوها وجود ندارد، در این کتاب حضور پررنگی دارند. فریدون منوچهر را تربیت می کند تا انتقام پدرش ایرج را از عموهایش بگیرد. 

به اعتقاد خادم اسطوره ها محدود به زمان و مکان نیستند و اسطوره های هر ملت نماینده آن ملت است اما با این همه ترس ها، خشم ها و نگرانی های همه ملت ها شبیه هم است.

او درباره شخصیت ایرج اظهار کرد: ایرج در این کتاب کامل ترین شخصیت داستان است. می شود گفت نماینده نور است و خیلی کامل به تصویر کشیده شده. می توان گفت رفتارهای او به نظریه های اگزیستانسیالیسم نزدیک است. او نه از زندگی فرار می کند و نه به استقبال مرگ می رود. اطرافیانش می جنگند، نابود می‌کنند، اما او به تنهایی برای صلح نزد برادرانش می‌رود و این نشان دهنده انزوای بنیادی انسان است.

«فریدون پسر فرانک» یک رمان مدرن است

علیرضا محمودی ایرانمهردر ادامه این مراسم و در پاس به سوالی درباره اینکه چرا برخی روایات شاهنامه در اثرش نیست، گفت: تا چند سال پیش ما از نظر تصحیح شاهنامه خوبی نداشتیم. تنها نسخه موجود بر اساس نسخه مسکو بود که در هر صفحه لااقل 10 ایراد فاحش داشت.

او افزود: تا اینکه یک شاهنامه 10 ججلدی و 5 جلدی منتشر شد که این شاهنامه نسخه‌های دقیقی هستند. من از روی شاهنامه 5 جلدی که تصحیح آقای خالقی است کار کردم و در این متن بسیاری از بخش هایی که جنبه متافیزیکی دارند حذف شده‌اند.

ایرانمهر ادامه داد: فردوسی شاهنامه را در 60 سالگی به پایان رسانده و تا آخر عمر روی آن کار کرده و برخی بخش ها را از آن حدف کرده است. سعی مصصحان بر یافتن این حذفیات بوده که در دو شاهنامه‌ای گفتم انجام شده است.

او سپس گفت: از ابتدا قرار نبود خیلی به شاهنامه وفادار باشم. هدفم از نوشتن درباره شاهنامه نگارش رمان بود. بعنوان نویسنده حدود 80 صفحه داستان فریدون در شاهنامه برای خودم حدود 30 بیت را انتخاب کرده و آنها را مد نظر قرار دادم. اگر فرد دیگری بخواهد این کار را انجام دهد قطعا ابیات دیگری را انتخاب می کند و قرائت دیگری خواهد داشت. بنابراین من نگاهم هرمنوتیک است.

نویسنده «ابر صورتی» گفت: من به دنبال پیدا کردن رمان ایرانی هستم. دوست دارم بتوانیم رمان ایرانی را از دل فرهنگ خودمان پیدا کنیم.

او گفت: من در این کتاب سوال هایی را مطرح کردم که همه ما با انها روبه رو هستیم. بارها با چراهای مختلفی روبه روییم و از خودمان می پرسیم چه شد کجای مسیر را اشتباه رفتم؟ در این کتاب فریدون که نماینده نور و خیر و روشنی است کجا اشتباه رفته که پسرانش به این شرایط دچار شده اند؟

ایرانمهر در پایان سخنانش گفت: به نظرم این کتاب می تواند یک رمان مدرن محسوب شود. نمی خواستم به هیچ چیز جز یک رمان فکر کنم. رمان هم محصول روابط انسان ها و جهان است که در یک خط به هم متصل می شود. انسان مدرن از نقد خودش، کائنات و هستی آغاز می شود.