به گزارش خبرگزاری مهر، روز بیست و ششم تیرماه رسانه های جهان از سقوط یک فروند هواپیمای بوئینگ متعلق به خطوط هوایی مالزی در شرق اوکراین خبر دادند. برآوردهای اولیه از اصابت یک موشک به این هواپیما و کشته شدن تمامی 298 سرنشین آن در منطقه درگیری ارتش اوکراین با جدایی طلبان در دونتسک حکایت داشت.
بر این اساس هواپیمای مسافربری پرواز شماره MH17 مالزی که از آمستردام عازم کوالالامپور بود در شهر تورز و در جنوب شرقی اوکراین هدف یک موشک زمین به هوا قرار گرفت و طی آن بیش از صد نفر از محققان و پژوهشگران برتر بین المللی ایدز که برای شرکت در یک کنفرانس بین المللی راهی استرالیا بودند، جان باختند.
از آن زمان تا کنون رسانه های غربی به گمانه زنی در مورد مقصر اصلی این سانحه پرداخته و با پیروی از سیاست های مقامات اروپایی و آمریکایی به دنبال اسنادی برای اثبات ادعای دست داشتن دولت روسیه و یا جدایی طلبان طرفدار روسیه در شرق اوکراین در این حمله هستند. برخی رسانه ها از این نیز فراتر رفته و با قطعی دانستن این ادعا، خواهان تشدید تحریم ها علیه روسیه و مقامات آن هستند.
در تمام گزارش هایی که در مورد قربانیان این سانحه سقوط منتشر شده، نویسندگان این گزارش ها به جنایت آمیز بودن این اقدام و کشتار بیش از 290 انسان بی گناه اشاره کرده و خواستار برخورد سازمان های بین المللی با عاملان آن شده اند. این نخستین بار نیست که یک هواپیمای مسافربری با هدف قرار گرفتن موشک، ساقط می شود. این اتفاق پیشتر در سال های پایانی دهه 1980 میلادی نیز در خلیج فارس رخ داد اما در آن دوران رسانه ها و مقامات غربی چنین واکنشی به این واقعه نشان ندادند.
اکنون سوال اینجا است که چه تفاوتی بین قربانیان پرواز MH17 هواپیمایی مالزی با قربانیان بی گناه پرواز 655 هواپیمایی ایران ایر وجود دارد؟ هواپیمای مسافربری ایرانی در سال 1988 توسط ناو آمریکایی برفراز آبهای خلیج فارس ساقط شد. در این حادثه نیز یک پرواز کاملا غیرنظامی به بهانه تشخیص اشتباه فرمانده ناو آمریکایی هدف قرار گرفت. تنها تفاوت بارز این دو حادثه این است که برخلاف هواپیمای مالزیایی، عامل سقوط هواپیمای ایرانی کاملا مشخص بود، با این حال رسانه های غربی بدون پرداختن به این اقدام جنایتکارانه آمریکا، بر این فاجعه بزرگ انسانی سرپوش گذاشتند.
در روز سوم جولای 1988 هواپیمای ایرباس A300B2-200 با 290 سرنشین که 66 نفر آنها کودک بودند از تهران عازم دوبی شد. اما در حین عبور از فراز آبهای خلیج فارس مورد حمله ناو آمریکایی وینسنس قرار گرفت. فرمانده این ناو به این بهانه که گمان کرده هواپیمای مذکور یک جنگنده است دستور شلیک دو موشک SM-2MR را به سوی آن صادر کرد که یکی از آنها به هدف برخورد و آن را در آسمان منفجر کرد.
نکته مهم اینجا است که با وجود مقصر بودن ناو آمریکایی در این حمله و کشتار نزدیک به 300 غیرنظامی ایرانی طی آن، مقامات آمریکایی هرگز به صورت رسمی به این اشتباه اعتراف نکرده و حاضر به پذیرش مسئولیت آن نشدند. دریادار "ویلیام راجرز" فرمانده ناو آمریکایی مدعی شد که این ناو در آبهای بین المللی بوده و به دلیل احساس تهدید از سوی هواپیمای ایرانی که به ادعای وی در مسیری خارج از کریدورهای غیرنظامی حرکت می کرده، به سوی آن شلیک کرده است. بر این اساس هدف قرار گرفتن این هواپیما تنها "یک اشتباه تراژیک" بوده است.
با این حال تحقیقاتی که نتایج آن بعدها توسط وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) منتشر شد بر دروغین بودن این ادعاها صحه گذاشت. یک برنامه مستند تلویزیونی که در سال 1992 پخش شد، با تاکید بر اسناد موجود ثابت کرد ناو وینسنس در زمان حمله به پرواز 655 ایران ایر، کاملا در آبهای جمهوری اسلامی ایران بوده و این هواپیما در کریدور بین المللی حرکت می کرده است. با وجود تمامی این اسناد و مدارک، قربانیان ایرانی این حمله مورد بی توجهی قرار گرفتند زیرا در آن روزها ایران به دلیل تلاش برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی خود مورد غضب غربی ها بود.
با نگاهی به این دو حادثه مشابه می توان به نگاه متناقض و دوگانه مقامات و رسانه های غربی به واقعیت ها پی برد. سانحه سقوط هواپیمای ایرانی در خلیج فارس به همان اندازه ای که سانحه اصابت موشک به هواپیمای مالزیایی در اوکراین مهم و قابل توجه است، اهمیت دارد. در این دو سانحه انسان های بی گناه در بحبوحه درگیری های سیاسی و نظامی قربانی شده اند. اگر امروز رسانه های غربی مدعی اند که سازمان های بین المللی باید عاملان سقوط هواپیمای مالزیایی را شناسایی و مجازات کنند، این مسئله در مورد هواپیمای ایرانی نیز صادق است. افکار عمومی جهان همچنان منتظر واکنش رسانه ها غربی و سازمان های به اصطلاح بین المللی به جنایتی است که ملت ایران را داغدار کرد.