به گزارش خبرگزاری مهر، فارین پالیسی در تحلیل خود به قلم "استیون کوک" می نویسد: در دهه 1970 میلادی "هنری کسینجر" وزیر امور خارجه وقت آمریکا عاشق "انور سادات" رئیس جمهور وقت مصر شد. برای کسینجر سادات حکم مردی عاقل و سیاستمداری شجاع و حتی حکم یک پیامبر را داشت. و به خاطر همین رابطه رمانتیک بود که ایده هایی در مورد مصر و نقش این کشور در سیاست خارجی آمریکا وارد کاخ سفید شد.
بر اساس این دیدگاه مصر می توانست یک سپر محکم در برابر اتحاد جماهیر شوروی، به عنوان یک پایگاه برای استقرار نیروهای آمریکایی جهت اعزام سریع آنها به خلیج فارس در مواقع بروز بحران و حتی به عنوان یک میانجیگر میان اعراب بویژه مناقشات میان فلسطینیان و اسرائیل باشد.
اینگونه بود که مصر تبدیل به یکی از متحدان اصلی آمریکا در خاوvمیانه شد اما با این وجود مصر آنگونه که واشنگتن انتظار داشت هیچگاه به عنوان یک میانجیگر قابل قبول و یک کشور تاثیر گذار خود را نشان نداد.
در حالیکه حملات اسرائیل به غزه همچنان ادامه دارد و بیش از هزاران نفر در این حملات کشته شده اند مصر در کجای جریان قرار دارد؟ آنها دقیقا همان کاری را انجام می دهند که پیش از این نیز انجام می دادند. نگاه عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور فعلی مصر، به غزه دقیقا همانند نگاهی است که پیش از او "محمد مرسی" و "حسنی مبارک" روسای جمهور سابق مصر به این منطقه داشتند. آنها می خواهند فلسطین و بویژه حماس را در اختیار داشته باشند، از گسترش درگیری ها به سینا و بی ثبات شدن آن جلوگیری کنند، مطمئن شوند که اسرائیل همچنان مسئول نوار غزه است و از ایفای نقش سایر قدرت های خاورمیانه در غزه جلوگیری کنند.
به دلیل آنچه سیاست گذاران آمریکایی و دیگر ناظران بین المللی درباره مصر فکر می کنند، قاهره از آتش بسی حمایت می کند که تامین کننده اهداف ذکر شده در بالا باشد. واقعیت همین است و البته ممکن است برخی با آن موافق نباشند و یا آنکه این شرایط رخ ندهد.
حملات اسرائیل در سال های 2009 و 2012 میلادی به غزه نیز دقیقا با چنین شرایطی به پایان رسید یعنی شرایطی که تامین کننده منافع مصر باشد. در آن سال ها (2009 و 2012) سرویس اطلاعاتی مصر از طریق همکاری با دستگاه های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل، آتش بسی را میان غزه و تل آویو برقرار کرد. و به موجب این آتش بس شرایطی برای مصر بوجود آمد که "مرزها امن است. آنها به موجب درگیری های غزه آسیب ندیدند و اسرائیل توانست قدرت نظامی حماس را کاهش بدهد."
مطمئنا همیشه رسیدن به این شرایط آسان نیست. رهبران حماس می دانند که مصری ها به شدت محبت این گروه را در سینه دارند و مقاومت آنها قاهره را صاحب یک پیروزی مهم می کند.
برای مثال در سال 2006 میلادی که جنوب لبنان هدف حملات رژیم صهیونیستی قرار گرفت. مصر در ابتدا با این تفکر که این حملات موجب کاهش قدرت حزب الله و ایران می شود تلاش چندانی برای برقراری آتش بس نکرد اما مقاومت حزب الله و ناتوانی اسرائیل در دست یابی به اهداف خود موجب شد تا مبارک اقدام به اعزام فرزند خود جمال مبارک به بیروت کند تا شاید از این طریق بتواند همراهی مصر با مردم لبنان را نشان بدهد.
البته حماس در گذشته کمک هایی را از دیگر کشورهای خاورمیانه دریافت می کرد اما با این وجود توانایی مقابله در برابر اتحاد سرویس اطلاعاتی مصر و ارتش اسرائیل را نداشت. یکی از دلایل آنکه مصر آنظور که باید برای برقراری آتش بس در غزه تلاش نمی کند این است که ادامه این روند بطور غیر مستقیم موجب کاهش قدرت اخوان المسلمین می شود. سیسی از زمان بدست گیری قدرت اقدامات زیادی برای محدود کردن اخوان المسلمینی انجام داده و با توجه به ارتباطات موجود میان حماس و اخوان، ادامه وضعیت کنونی در غزه بطور مستقیم موجب کاهش قدرت حماس و بطور غیر مستقیم موجب کاهش قدرت اخون المسلمین می شود از همین رو ادامه حالت جنگی در غزه منافع "السیسی" را تامین می کند.
در مورد اینکه چرا تلاش دیگر کشورهای خاورمیانه از قبیل ترکیه و قطر برای برقراری آتش بس در غزه نیز بی نتیجه مانده همان نکته ای که پیشتر به آن اشاره شد یعنی مصر به هیچ وجه نمی خواهد پای دیگر قدرت های خاورمیانه به غزه باز شود. در این میان البته آنکارا و دوحه کمک هایی را به حماس می کنند اما با این وجود شرایط منطقه به گونه ای است که مصر همچنان تصمیم گیرنده اصلی در مورد غزه است.
فارین پالیسی در پایان تحلیل خود می نویسد: از زمان آغاز روابط استراتژیک واشنگتن با قاهره، آمریکا پی به راز معماهای زیادی در خصوص مصر برده و آخرین معمایی که در مورد این کشور برای ایالات متحده مشخص شد این است که مصر هیچگاه یک میانجیگر میان فلسطینیان و اسرائیل نبوده و شاید کسینجر بتواند توضیحاتی در این خصوص ارائه کند. هر چند که اکنون دیگری ساداتی که کسینجر به او ایمان داشت وجود ندارد اما این نکته برای آمریکا مشخص شده که مصر آتش بسی را که تامین کننده منافع این کشور نباشد نخواهد پذیرفت.