به گزارش خبرنگار مهر، پس از اعلام نظر معاون اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران در مورد خانه جلال آل احمد و سیمین دانشور، مبنی بر اینکه «این خانه تاریخی نباید دچار دخل و تصرف یا تخریب شود و تنها کاری که شهرداری میتواند برای این خانه انجام دهد، یک مرمت جزیی و تبدیل آن به مکانی فرهنگی است» محمد حسین دانایی، خواهرزاده زنده یاد جلال آل احمد درباره مسایل جاری مربوط به پروژه خانه- موزه جلال و سیمین اظهار نظر کرد.
وی گفت: وقتی که خبر ملاقات 21 تیرماه گذشته با مسئولان محترم شرکت توسعه فضاهای فرهنگی درباره این پروژه را در اختیار خبرگزاریها میگذاشتم تا نگرانی خانواده و بازماندگان از بابت بروز اتفاقات ناگوار در مورد این خانه را به اطلاع عموم برسانم، مطمئن بودم که با کوه حرف نمیزنم و از این جامعه زنده و علاقمند به سیمین و جلال، حتماً جواب مساعدی شنیده خواهد شد و الآن هم بسیار خوشوقتم از اینکه میبینم اقدام حرفهای خبرنگاران خبرگزاریها در انتشار بهموقع آن خبر و بعد هم پیگیری موضوع از طریق مقامات سازمان میراث فرهنگی، به نتیجه رسیده و با اظهار نظر منطقی و قانونی این سازمان، خیال همهمان راحت شده است که فعلاً خطری متوجه این میراث فرهنگی باارزش نیست. ضمناً امیدوارم که با ادامه همین احساس مسئولیتهای جمعی و همکاریها، شاهد باشیم که کار این پروژه با کمک همه دست اندرکاران، هر چه زودتر و هر چه بهتر، به نتیجه برسد و انشاءالله در 11 آذر امسال، مراسم نود و یکمین سالروز تولد زنده یاد جلال آلاحمد و همینطور مراسم افتتاح خانه-موزه جلال و سیمین را در همین مکان فرهنگی و درکنار هم برگراز کنیم.
دانایی افزود: البته با تأسف، باید به عرض برسانم که علیرغم این خوشحالی و امیدواری، هنوز هم نگرانیهایی وجود دارد؛ یکی از این نگرانیها، ناشی از عدم شفافیت و حرکت با چراغ خاموش است که ضریب خطای مسئولان را بالا می برد و ممکن است باعث دوباره کاری شود. بنابراین، بهتر است که مسئولان از اطلاع رسانی ابایی نداشته باشند و مرتباً مردم را در جریان کارها قرار بدهند. نگرانی دیگر هم ناشی از ناهمآهنگی رایج در ساختار اداری کشور و تعارض غیراصولی بین نهادهای دولتی و غیردولتی است که میتواند کار را خراب کند و این پروژه را به دستانداز و تعویق بیندازد و در نتیجه، با تعطیل شدن کار و بسته ماندن در این خانه، عملاً دود ناهمآهنگیها و تعارضهای مزبور به چشم مردم برود.
دانایی در مورد علت بروز این وضعیت و راه حل پیشنهادی او برای جلوگیری از آن گفت: به نظر بنده، اکثر مشکلات گروهی ما، ناشی از ضعف سرمایه های اجتماعی است، مخصوصاً نداشتن روحیه همبستگی و همکاری. این وضعیت هم ناشی از نداشتن ارتباط است. بی ارتباطی و حتی ارتباط گریزی ما، باعث سوء تفاهم و بی اعتمادی نسبت به همدیگر می شود و بعد هم نوبت به تقابل و کارشکنی می رسد و به این صورت، همه مان در چاله ها و دست اندازهایی می افتیم که خودمان برای همدیگر کنده ایم. بنابراین، محور اصلی راهکار پیشنهادی بنده برای سامان گرفتن آبرومندانه این پروژه که البته خیلی هم شق القمر! نیست، نزدیک شدن به همدیگر و با هم نشستن و با هم فکر کردن و با هم عمل کردن است. این کارها جزو اصول و لوازم دموکراسی و جمهوریت هستند و ما که سالهاست از لحاظ حقوقی وارد فاز جمهوریت شدهایم، بالاخره باید یک روز عملاً هم وارد این گود بشویم و به جای اینکه طبق معمول گذشته، یک مجموعه متزاحم باشیم و مرتباً همدیگر را خنثی و تخریب کنیم، برویم به طرف ایجاد یک منظومه متکامل.
وی ادامه داد: ما میتوانیم حداقل برای یکبار و در همین یک مورد، صمیمانه و بدون خودخواهی و انحصارطلبی، دست به دست همدیگر بدهیم تا آن منظومه هوشمند و هدفمند شکل بگیرد. تشکیل این منظومه در قالب یک هیأت امناء هم بدان علت ضروری است که شخصیتهایی مثل سیمین دانشور و جلال آلاحمد، به همه مردم تعلق دارند. درست کردن و حفاظت از خانه آنها هم یک پروژه ملی است که همه ایرانیان خودشان را در آن سهیم می دانند و نسبت به آن احساس مسئولیت می کنند. مسلماً این وضعیت، نه تنها تهدیدی برای کسی نیست، بلکه فرصت مناسبی است برای تمرین همکاری در راه اندازی یک حرکت دست جمعی مبتنی بر منافع و انگیزه های مشترک. بنابراین، باید قدر این فرصت را بدانیم و آنرا به یک الگوی موفق تبدیل کنیم برای تکرار در جاهای دیگر و کارهای دیگر. شهرداری هم که یک نهاد مردمی است و برای پاسخگویی به خواست و اراده عمومی به وجود آمده، علی الاصول نباید از توجه همگانی و مشارکت عمومی در این مورد ناراحت شود و حتی باید از آن استقبال هم بکند. بدیهی است که در این میان، اعتدال را هم باید رعایت کنیم، یعنی نباید مسئولیت ها و اختیارات قانونی و توانایی های مدیریتی و صلاحیت های اجرایی شهرداری و همکارانش را نادیده بگیریم. اگر این الگوی مشارکت منظومه ای مورد پسند قرار بگیرد، آن وقت می توانیم به سراغ اجزای آن برویم.
دانایی افزود: به نظر حقیر، کسانی یا نهادهایی که هر کدام به نوعی و در سطحی با این پروژه ارتباط دارند و می توانند در موفقیت آن کمک کنند و سهیم باشند، علی الاصول عبارتند از: 1) شهرداری تهران که از طرف اهالی تهران این ملک را خریده و عهده دار راه اندازی آن است، 2) شرکت توسعه فضاهای فرهنگی که واحد تخصصی شهرداری تهران برای این کارهاست و رسماً مسئولیت اجرای پروژه «خانه-موزه جلال و سیمین» به عهده اش گذاشته شده، 3) شورای شهر تهران که به عنوان امین مردم، ناظر بر عملیات شهرداری و عواملش است، 4) سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که در این زمینه ها وظایف قانونی دارد و این خانه را هم قبلاً در فهرست میراث فرهنگی کشور ثبت کرده است، 5) اعضای خانواده و دوستان و دوستداران آن دو زنده یاد که هم اطلاعاتشان برای راهبری پروژه مفید است و هم احساس مسوولیت و دلسوزی هایشان، 6) جراید و رسانه ها که چشم و گوش باز جامعه هستند و باید مثل یک دیده بان بیدار و هشیار، جزیی ترین جریانات را زیر نظر داشته باشند و مردم را به موقع در جریان چگونگی انجام وظایف دولت و نهادهای دیگر قرار بدهند، البته ممکن است واحدهای دیگری هم در این رابطه وجود داشته باشند که الآن به نظر بنده نرسیده اند، ولی باید در چیدمان نهایی آن منظومه، آنها را هم در نظر گرفت.
دانایی در پایان پیشنهاد کرد: برای اینکه همه نکات مربوط به پروژه «خانه-موزه جلال و سیمین» از زوایای مختلف دیده شوند و اجماع نسبی به دست بیاید و در عین حال، دلواپسی های ناشی از تکروی ها از بین برود، یک هیأت امنا مرکب از نمایندگان تمام طرف های ذینفع در قضیه، با ریاست کسی مثل رییس شورای شهر تهران که هم یک شخصیت فرهنگی است و هم از دوستداران مرحوم آلاحمد و خانم دانشور است، تشکیل شود و زمام کار را به دست بگیرد. در اینصورت، ضریب خطای همه مان کم می شود و پروژه هم به بالاترین حد کارایی و اثربخشی خواهد رسید، البته نباید فراموش نکنیم که راز موفقیت این هیأت امنا در انجام این وظیفه مهم، یا به زبان دیگر، بند تسبیحی که باید تمام اجزای این منظومه را به هم متصل کند، چیزی نیست جز حسن ظن و اعتقاد کامل به لزوم همکاری همه طرف های ذینفع و گمان نمی کنم که اعضای هیأت امنای مزبور به این نکته مهم توجه نداشته باشند.