در این روزها شاید کردها شاهد نوعی هشیاری سیاسی باشند که به جای ابراز احساسات و هیجان و محاسبه نادرست، عقلانیت سیاسی و نگاه هشیارانه ای به سیر حوادث داشته باشند که در پیرامون کردستان در هر 4 کشور دارای مناطق کردنشین اوضاع و احوال برچه منوالی است و آیا آتش شعله ور در کردستان عراق، زبانه می کشد و یا با عقلانیت و سیاست حکومت مرکزی جدید عراق، خاموش می شود.
مسعود بارزانی در همراهی با سیاست ترکیه - قطر - عربستان که حامل این فتنه علیه تمامیت ارضی عراق بود، با شکست روبرو شد و خسران و زیان زیادی را هم به مردم عراق و کردستان تحمیل کرد. افسوس که در جهان سوم و در کشوری آشفته و کودتاخیز مانند عراق، نمی توان آنطور که باید و شاید عدالت را اجرا کرد وگرنه در همه جهان جنایت های جنگی بی کم و کاست با دادگاهی روبرو می شود.
پس از انکه رسانه های ترکیه - و در میان کردها هم حزب پ ک ک - اعلام کردند که داعش با همکاری پاراستن بارزانی وارد عراق شده اند و حتی بسیاری از فرماندهان هم در فرودگاه اربیل - به دور از هر تهدید امنیتی پیاده شده اند؛ و حتی یک روزنامه مخالف اردوغان، اسراری امنیتی را در اینباره افشا کرد [ روزنامه ˈآیدینلیکˈ روز پنجشنبه در صفحه نخست خود با عنوان ˈنشست محرمانه داعش در استانبولˈ نوشت: در این نشست که 28 فوریه تا دوم مارس سال جاری میلادی (9تا 13 اسفند92) ادامه داشت، مسعود بارزانی نیز یک نماینده اعزام کرده بود. به دنبال نشست محرمانه استانبول، در نشست دیگری در اردن که در اول ژوئن (11 خرداد ) برگزار شد، تاریخ شروع عملیات داعش در عراق نیز قطعی شد. با افشای فرایند شکل گیری اقدامات خونین داعش در سوریه و عراق، از نیات حزب حاکم ˈآکˈ که چگونه به عنوان بخشی از یک توطئه بین المللی علیه این دو کشور قرار گرفته، نیز پرده برداشته می شود. به نوشته این روزنامه، طرح عملیات تروریستی داعش در عراق و ایجاد یک سد ˈسنیˈ در مقابل ˈشیعیانˈ در نشست محرمانه استانبول، بررسی و تصویب شد. در این نشست نمایندگان گروه های حامی داعش تحت حمایت های امنیتی سازمان اطلاعات ترکیه (میت) در هتل ˈ گوننˈ در منطقه ˈینی بوسناˈ ی استانبول گرد آمده بودند. تحقیقات انجام شده نشان می دهد این نشست با اطلاع ترکیه، عربستان و اردن و با اقدام حزب حاکم آک در استانبول تشکیل شده است.]
بنا به عهد معهود و شیوه مرسوم بارزانی فورا واکنش تند شروع شد که همیشه آمیخته به اتهام و ناسزا است. وی در پاسخ به این ادعا که اقلیم کردستان با همدستی داعش به دنبال تصرف موصل بوده است گفت پ ک ک و جمیل باییک سرکرده این گروه برای خوش آمد دشمنان کردستان این اتهامات را به اربیل وارد می کند. در بیانیه ای که از سوی حزب دمکرات کردستان به رهبری بارزانی منتشر شد وی خطاب به پ ک ک افزود: شما با حمایت کدام سازمان اطلاعاتی، علیه کردستان و مقامات آن به عداوت و دشمنی می پردازید.
طبق معمول کنایه بارزانی به کشور ایران است و خود را هم عین کردستان و نماد کرد نامیده است. همانطور که سال 1389 در تظاهرات کردها علیه سلطه گری بارزانی و ریاست مادام العمر او بر کرسی اش موجب شد تا آشفته وار از ایتالیا - در روزی که از دوست سناتورش که اکنون به جرم داشتن مافیای مواد مخدر در زندان ایتالیاست - انگشت اتهام به سوی ایران دراز کرد و گفت : " سپاه پاسداران ایران، متهم ردیف اول است ". اصولا خود و حزب و رسانه هایش از تهمت زدن و ناسزا گفتن به جای پاسخگویی و تحلیل درست، ابایی ندارند. اما اکنون، نه تنها ایران، بلکه کل مردم جهان دیدند که چگونه مردمان سامرا و موصل و تکریت و انبار و شیعیان و کردها گرفتار این آتش فتنه شده اند.
مسعود بارزانی دراین رویا بود که با منعقد کردن قراردادهای نفتی دلبخواهی و بی حساب و کتاب - به دور از قوانین حکومت مرکزی عراق و احترام برای بغداد - با ترکیه و اسرائیل؛ زمینه استقلال کردستان و جدایی از عراق را سر دهد و طبعا برای چنین دستاوردی هم با خیال راحت رهبر مادام العمر این مستعمره جدید باشد. حتی سرباز به کرکوک فرستاد و محمد حسنین هیکل در مصاحبه با روزنامه مصری «الاهرام» دراین باره با صراحت گفت: " مسعود بارزانی با ورود به کرکوک درب های جهنم را بر روی کردها گشوده و ورود صدام به کویت را در اذهان زنده کرده. در آینده هم بین سلیمانیه و اربیل جنگ صورت خواهد گرفت و اقلیم کردستان تجزیه و همه دستاوردهای اقتصادی اقلیم در پایان سال 2014 جاری از بین خواهد رفت. نیروهای پیشمرگ هم نیروهایی ضعیف هستند و این نیروها در نخستین درگیری شکست خواهند خورد".
کم کم سخنان این پیر مطبوعات مصر و اهل قلم به منصه ظهور رسید. خواب مسعود بارزانی پرید و تعبیری هم یافت نشد. ایران و آمریکا و بعد جامعه جهانی، کسی به ندای تجزیه طلبی وی روی خوش نشان نداد و او هم برای پنهان کردن توطئه اش - بازی ترکیه و بعث و عربستان - علیه کرد و عراق، دم از استقلال به زبان کردی در رسانه های کردی می زد که نوعی فرار به جلو باشد اما کم کم گوش های مردم کرد هم به شعارهای رنگی و شاعرانه استقلال طلبی وی عادت کرد و حتی چشمشان به اخبار هواشناسی شبکه تلویزیونی روداو [ وابسته به نچیروان بارزانی و میت ترکیه که در آن نقشه کردستان بزرگ نشان داده می شود و از ارومیه تا بندر لازقیه سوریه، کردستان است! و هم اسکناس های کردستان روشن شد [که منقوش به عکس پدرش بود ( به ارزش 2000 دراو) و برای خالی نبودن عریضه هم عکس های قاضی محمد ( به ارزش 500 دراو) و ... هم گذاشته بود و لابد کسی هم نباید می پرسید که از نظر ارزش تاریخی - سیاسی - اخلاقی، می توان مصطفی بارزانی را با قاضی محمد قیاس کرد؟ اگر از دید شما قاضی محمد خوب است پس چرا به دستور انگلستان، مصطفی بارزانی از عراق وارد مهاباد شد تا بساط روس ها و قاضی محمد را بهم بریزد؟ پس از آن منتقدان بیشتری مانند مایکل رابین مقاله نوشتند و فسادهای قبیله بارزانی و مسعود بارزانی را افشا کردند و نویسنده دیگری گفت که تشابه زیادی به یاسر عرفات دارد و روحیه و اوهام خودبزرگ بینی دارد و عوامفریبی رسانه ایی و جلب احساسات غیر واقعی را بر همه چیز ترجیح می دهد و انسانی ضعیف النفس و شیفته آشوب و غوغاسالاری است.
ایران و آمریکا حامی حکومت مرکزی عراق بودند و دیگر کسی به شیپور جنگ طلبی بارزانی و مشکل شخصی وی با مالکی گوش فرا نداد و حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق هم همان سیاست مام جلال را پیروی کردند و با تعیین دکتر فواد معصوم بار دیگر بر این امر تکیه کردند که هم موافق آرامش و امنیت و صلح در عراق هستند و هم مشتاق ترمیم ارتش ملی عراق می باشند و تمایلی هم به تجزیه طلبی ندارند و تمامیت ارضی عراق برایشان مهم تر از همه چیز است و باید کردها با همکاری عراق، تهدید داعش و بعثی را رفع کنند. در کنار موضوع امنیت ملی عراق، در داخل کردستان فعلا اتحادیه میهنی کردستان توجه و وقعی به وعده های بارزانی ندارد که با او علیه ایران و شیعیان همرای باشد و دوستان قدیمی را فراموش کند. هرچند گوران ( تغییر) همکاری بارزانی - داعش را دید اما سکوت اختیار کرد!
شاید به همین منوال هم سوریه را به سوی آرامش و صلح سوق دهند. هرچند در این گیرودار هم حکومت مرکزی سوریه، شهر حسکه را تسلیم کردها کرد که هم پیمان اسد هستند و خود کنترل شهرهای کردنشین را برعهده دارند و شاید همراهی پ ک ک و کردهای سوریه تا حدی ضامن برگشت آرامش به سوریه باشد و سیاست ترکیه و عربستان در این کشور شکست خورد و جامعه جهانی متوجه شد که خبری از بهار عربی در سوریه نیست.
مسعود بارزانی در مدت 1 سال و 9 ماه غیبت طالبانی اول به فکر فروپاشی اتحادیه میهنی کردستان عراق بود. زیرا با وی هم رأی و همسو نبودند. در ایام میان دو انتخابات، به سوی گوران گرایش یافت و اکنون گوران ( تغییر) و نوشیروان مصطفی امین، منتقد سرسخت بارزانی ها، به حافظ منافع بارزانی مبدل شده و بارزانی هم حامی مصالح مالی گوران. این ماجرا نوعی یاس را در میان نسل جوان کردستان عراق بهمراه داشت و کم کم اعتماد کردستان عراق از گوران سلب شد و شاید این قرارداد میان بارزانی و مصطفی امین تا حد زیادی اسرار پشت پرده را افشا کرد و حقایق عیان شد و شعار و وعده ها بیشتر رنگ و بوی سیاست ترکیه داشت. و بزبان ساده توافق علیه طالبانی بود و حفظ منافع ترکیه و حذف ایران. بهرحال امروزه این سرنوشت سیاسی همه حزب هاست که اگر با بارزانی همراه شوند مورد غضب و قهر کردها در صندوق آرا روبرو خواهند شد. اما این عملکرد گوران، بزرگترین ضربه سیاسی را به اپوزیسیون کرد عراقی زد.
دو حزب اسلامی هم سیاست تعادل و میانه روی را دنبال کردند و حزب طالبانی هم در غیاب رهبری دچار اختلافات درون حزبی شد. برخی از افراد قدیمی حزب های اسلامی - مانند حزب اتحاد اسلامی - وارد گوران شده اند و این خود نشانه بارز نفوذ ترکیه است که گوران به سمت ترکیه و سیاست اردوغان پیش می رود!
وضع کردستان روز به روز مبهم تر شد و رئیس اقلیم هم در همه سیاست هایش - جز لبیک گفتن به ترکیه و داعش - شکست خورد. کسی که می خواست رهبر مادام العمر کردستان مستقل باشد، کردها را بخاطر موضوع فروش غیرقانونی نفت با مشکل بودجه روبرو کرد و وضع اقتصادی عراق و کردستان را با تهدید روبرو کرد و حتی بازار و روابط اقتصادی کشورهای حوزه خلیج فارس و ایران و چین با کردستان تحت تاثیر قرار گرفت. اما بارزانی همیشه دوست دارد قهرمان اول رسانه ها و افکار عمومی باشد و نمی خواهد بپذیرد که وضع نابسامان فعلی در نتیجه سیاست های غلط اوست. در قبل از عید رمضان هم به ترکیه رفت تا شاید حمایتی جلب کند و چاره ای برای فروپاشی اقتصادی بیابد اما موفق نبود. این بار با بازدید از مناطق تحت پوشش پیشمرگه سعی کرد که داستان های رسانه ای را دنبال کند و شیوه ای برای مطرح کردن افکار مشعشع خود بیابد. به موصل و کرکوک و... رفت و طبعا می خواست که همه مناطق تحت کنترل دمکرات کردستان عراق باشند و آثاری از اتحادیه میهنی کردستان هم نباشد.
در جبهه جنگ که فرزند جوانش را به عنوان فرمانده نیروی نظامی منصوب کرده - در حالی که در عمرش 10 روز سربازی هم نرفته و مانند مصطفی بارزانی خود را ژنرال می نامد! - بارزانی ایستاد و به پیشمرگه ها وعده سلاح سنگین داد که بزودی به شیوه احسان و صدقه و خیرات به دست کردها می رسد. اما همان سلاح هایی - تانک و زره پوش و سلاح سنگین و ادوات نظامی - بوده و هست که از ارتش عراق در شهرهای موصل و کرکوک تاراج کرده و در مصیف صلاح الدین انبار شده که اگر به نیروی پیشمرگه ندهد لابد سرنوشت نفت کردستان را خواهد یافت!
اما هنوز چند ساعتی نشده بود که داعش و بعث هم به طور صوری رفیق نیمه راه بارزانی شدند که شهرهای شنگال و زمار قربانی سیاست های بارزانی شوند و هم اگر فرزند بارزانی در بازپس گیری این شهرها موفق بود دیگر آن را جنگ جهانی سوم بنامند! اما موضوع این باز کمی جدی تر است. این شهرها در مرز موصل هستند و مرز طایفه مذهبی ایزدی های کردستان عراق. [یزیدیان، ایزدیها یا ایزدیان (به کردی: Êzidî / ئێزیدی) یک اقلیت مذهبی کردی هستند که در شمال عراق ،سوریه ،جنوب شرقی ترکیه و قفقاز زندگی میکنند و به زبان کردی با گویش کرمانجی صحبت میکنند. آیین ایشان، آمیزهای از عقاید ادیان پیش از اسلام است. البته یهودیت، مسیحیت و تصوف هم بر آیین ایزدیان تاثیر گذاشته است] و آنچه در این چند روز بر آنها رفت در طی تاریخ عراق به آنها چنین ظلم و ستمی روا نشده. البته در همان سال 1991 که مسعود بارزانی پس از 16 - 17 سال دوری از کردستان - که مقیم ایران بود و در راژان تها 2 اتاق کاه گلی داشت - فورا در اوایل تشکیل اقلیم کردستان به مام جلال فشار آورد که بنا به وعده ایی که به صدام حسین داده باید در ازای دریافت مصیف صلاح الدین - برای تشکیل مرکز شاهنشاهی بارزانی - شهر شنگال را به نیروهای صدام حسین تسلیم کنند زیرا از دید صدام، شنگال ضامن امنیت موصل است. که مام جلال هم بنا به سیاست خودش، پذیرفت.
البته زمانیکه حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق تاسیس شده بود، ادریس بارزانی - برادر مسعود - علنا گفت: اگر نتوانیم جنبش کنیم، می توانیم جنبش دیگران را بهم بزنیم. بنا به همین سیاست، قیاده موقت وابسته به بارزانی با همکاری میت ترکیه به اولین گروه اعزامی اتحادیه میهنی کردستان عراق حمله ور شد و 1000 نفر را قتل و عام کرد از جمله تیرباران دکتر خالد و علی عسگری - از سران اتحادیه - که همراه شیخ حسین بابه شیخ بودند؛ شیخ مشهور ایزدیان.
ادعا و اعلان رسمی مسعود بارزانی در جلولا و وعده رسانه ای برای ارسال سلاح سنگین به پیشمرگه دو نوع برداشت امنیتی داشت: 1- ارسال نوعی سیگنال به داعش برای کنترل این مناطق نه برای دوستی با مردمان کرد گرمیان و کرکوک. 2.نوعی تلافی سیاسی هم محسوب می شد. چون این مناطق پیرو و طرفدار طالبانی هستند و در انتخابات هم آرا متعلق به حزب بارزانی چیزی نزدیک به صفر بود. روز حمله داعش، مردم شنگال از تفنگ چی های بارزانی خواهش کردند که سلاح در اختیارشان بگذارند تا خود از ناموس و خاک و کیان خود دفاع کنند اما بنا به دستور بارزانی آنها از شهر فرار کردند و ساعتی بعد در عملی از قبل طراحی شده، داعش براحتی بدون کمترین اقدامی، وارد آن مناطق شد و کار نخست هم ربودن دختران و زنان جوان بود. و کار دوم هم اصرار به یک شبه مسلمان شدن کل یزدیدان! و کار سوم هم منفجر کردن کل مرقدها و ضریح های مذهبی. 3. برای اقدام داعش علیه حسک در سوریه. براستی اگر داعش مصیف صلاح الدین را تسخیر می کرد بازهم 700 پیشمرگه بارزانی به خاک کردستان سوریه فرار می کردند ؟
فورا در خبرها آمد که " مسئولان کرد و شاهدان عینی اعلام کردند که تروریستهای داعش سد موصل در شمال استان نینوا و شهر سنجار در غرب این استان و شهر مرزی الیعربیه در مرزهای سوریه را تحت تصرف خود درآوردهاند و کنترل داعش بر سد موصل پس از آن صورت گرفت که آنها دو منطقه و یک میدان نفتی را روز یکشنبه تحت کنترل خود درآوردند و این اولین پیروزی گسترده آنها علیه نیروهای کرد به شمار میآید. تخریب سد موصل -که در ۵۰ کیلومتری شمال غرب موصل، روی رودخانه دجله و منبع اصلی تولید برق منطقه است- میتواند چند شهر بزرگ عراق را زیر آب ببرد و قطع احتمالی آب آن منجر به خشک شدن مزارع کشاورزی خواهد شد. و سقوط شنگال هم سرآغاز سقوط کرکوک خواهد بود!
از سویی داد و قال رسانه ای مسعود بارزانی و فرزندش - مسرور؛ رئیس اداره امنیت پاراستن- درباره نبود سلاح غیر واقعی است و آمریکا و حکومت مرکزی عراق هم توجهی به آن نکردند زیرا او صرفا بنا به خواسته ای نامعلوم که بر محور غوغاسالاری است، تنها در پی جمع آوری سلاح سنگین است. انگار تصور می کند که سازمان های امنیتی- خبری- سیاسی جهان رسانه های حزب او را رصد نمی کنند که همان هفته اول بعثی ها از رسانه های وی به مدح وستایش مسعود بارزانی پرداختند که اگر کمک او نمی بود موصل آزاد نمی شد!
از سوی دیگر در این چند روز هم دوباره در رسانه های اعلام کرد که پیشمرگه ها باید از کردستان سوریه کمک کنند. اما هرگز کردهای سوریه اجازه دخالت و ورود وی را نخواهند داد. زیرا بارزانی به هر شیوه ای در راستای تحقق سیاست ترکیه، خواهان نفوذ در کردستان سوریه است و به ترکیه هم وعده داده که هرگز اقلیم دوم در کردستان سوریه درست نشود و کردستان سوریه هم نه استقلال و نه خودگردانی محلی داشته باشند.
بهرحال امروزه، وضع امنیتی عراق به خاطر حضور داعش - با همکاری مسعود بارزانی - در حالت نابسامانی است. طرح بعث و ترکیه و عربستان ، توانست که عراق را دچار این آشوب کند. و بارزانی هم چند روز نگذشته خود با ندانم کاری - باور به سیاست ترکیه - روبرو شد و ناتوان در حل معضل ماند. این بار مالکی به کمک کردها شتافت و نیروی نظامی پشتیبانی فرستاد تا تروریسم و داعش را بخشکاند.
این ندای انتخاب نخست وزیری جدید در بغداد است. بدون توجه به ایجاد حساسیت ها و فتنه های بارزانی، اگر مالکی باشد به نفع مصالح عراق و همسایگان است. امروزه در بغداد هم یافتن بدیلی برای مالکی بسیار سخت است زیرا برخی از سنی ها با بارزانی همراه هستند و احتمال وجود هر گونه کودتای نظامی هم وجود دارد که این بار عراق به کلی نابود شود.
...................
عرفان قانعی فرد پژوهشگر تاریخ معاصر و نویسنده خاطرات جلال طالبانی