محبوبه نجفخانی، مترجم در گفتگو با خبرنگار مهر به اینکه ترجمه به تالیف آسیب نمیزند اشاره و بیان کرد: هیچکدام از کشورهای اروپایی که زبانی به جز زبان انگلیسی دارند مانند فرانسه و آلمان و سوئد و نروژ، درهای خود را به روی ترجمه نمیبندند. زیرا ترجمه کتابهای خوب موجب ایجاد ژانرهای تازه در ادبیات و غنای ان میشود.
مترجم مجموعه آثار رولد دال با اشاره به اینکه 90 درصد کارهای تالیفی ما مخاطب ندارند، چرا که نوجوان ایرانی، خود را در این آثار نمیبیند، گفت: یکی از رسالتهای ترجمه در همه جای دنیا، الگوسازی است، اما نویسندگان ما در برابر هر تغییری مقاومت میکنند و حاضر نیستند خود را به روز کنند. حتی آثاری که به زبانهای دیگر ترجمه میشوند هم با موفقیت چندانی روبهرو نیستند، چرا که مخاطب داخلی ندارند؛ چه رسد به خواننده خارجی. نوجوان ایرانی در این کتابها وجود خارجی ندارد.
به گفته نجفخانی، نویسندهها فکر میکنند عدم استقبال از کارهاشان به خاطر ترجمه و جدال نابرابر تالیف و ترجمه است. به این معنی که مترجمان، بهترین کارها را برای ترجمه انتخاب میکنند و ناشران هم تمایل بیشتری به انتشار ترجمه در برابر تالیف دارند در صورتی که اینطور نیست. کتاب خوب، راه خودش را پیدا میکند و بچهها آن را میخوانند. همانگونه که داستانهای آرمان آرین را خواندند. نویسندهای که نه خودش معروف بود و نه ناشرش اما بچهها، کتاب را پیدا کردند و خواندند.
مترجم«پسرخاله وودرو» با اشاره به اینکه بسیاری از داستانهای دنیا برپایه ساختار گیم استوار هستند گفت: شما سهگانه آرمان آرین، «پارسیان و من» را بخوانید. بخشی با تخیل نویسنده نوشته شده و بخش دیگر اسطورهها و افسانههای ماست که به قالب رمان درآمده. جلد نخست به آژیدهاک، جلد دوم به رستم و جلد سوم به کوروش پرداخته و به نوعی هم به تاریخ توجه کرده هم به اساطیر ایرانی. مهمتر از همه اینکه این داستانها، با یک تکنیک روزآمد نوشته شده برای اینکه آرین، جوان است، کتاب میخواند، فیلم میبیند و اصلا این کتابها را بر اساس بازیهای کامپیوتری نوشته است. الان خیلی از داستانها در دنیا برپایه ساختار گیم نوشته میشود. «دلتورا»ها ساختار گیم دارد. سهگانههای آرین هم همینطور. او به خوبی توانسته با ضرباهنگ تند خود و تکنیک روزآمدش، پیام خود را غیرمستقیم به مخاطب منتقل کند و به او بگوید: هرکدام از ما یک رستم هستیم.
نجفخانی معتقد است نباید تخیل و خلاقیت بچهها را محدود کرد.امروز بچهها با کتابهایی ارتباط برقرار میکنند که نویسندههاشان دنیای بزرگتری را زیسته و افق دید گستردهتری دارد. من هم دلم میخواهد از تالیف حمایت شود، اما دلخواه من جدای از واقعیت موجود است. نوجوان ایرانی با کتابهای تالیفی، ارتباط چندانی برقرار نمیکند.
به گفته مترجم مجموعه داستانهای«دلتورا» با اشاره به اینکه اوضاع کتابخوانی در کشور ما، چندان خوشایند نیست گفت: ما مردم کتابخوانی نیستیم. نشر ایرانبان، «یک سال بدون او» را با ترجمه شهلا انتظاریان در 500 نسخه منتشر کرده؛ آیا شمارگان 500 نسخه، نشان دهنده استقبال از ترجمه است؟ من اگر به جای خانم انتظاریان بودم کتاب به این خوبی و پرحجمی را برای تیراژ 500 نسخه ترجمه نمیکردم.
نجفخانی به ضرورت حمایت از انتشار کتابهای خلاقه اشاره و بیان کرد:کتابهای خلاقه، معمولا گران هستند و همه ناشران خصوصی نمیتوانند به انتشار اینگونه کتابها بپردازند پس ضروری است که متولیان فرهنگی و ناشران دولتی مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چنین کتابهایی را منتشر کنند تا حداقل بچهها، کتابهای خوب بخوانند. شاید نویسندههای نسل بعد، متحول شوند چون از کودکی کتاب خوب خواندهاند.