بهروز افخمی، مهدی فخیم‌زاده و مرجان شیرمحمدی کارگردان، نویسنده و بازیگران فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» از روند ساخته شدن این اثر می‌گویند و اینکه چقدر مسیر حساس و به زعم خودشان خطرناکی را برای به سرانجام رسیدن فیلم طی کرده‌اند.

خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ و هنر: فیلم سینمایی «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» به کارگردانی بهروز افخمی و تهیه‌کنندگی جمال ساداتیان که سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر دریافت کرد این روزها در سینماهای کشور در حال نمایش است.

در این فیلم سینمایی که اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته مرجان شیرمحمدی همسر افخمی است، بازیگرانی چون مهدی فخیم زاده، گوهر خیراندیش، مرجان شیرمحمدی، رامبد جوان، مانی حقیقی، امیر علی دانایی، آزاده اسماعیل خانی، نعیمه نظام دوست، شهین تسلیمی و ناهید مسلمی حضور دارند. این فیلم سینمایی ماجرای همسر خانه‌دار یک بازیگر مشهور سینما است که در آخرین فیلم او با وی همبازی می شود و آنچنان مورد توجه منتقدان قرار می گیرد که منجر به حسادت او می‌شود، روابط صمیمانه آنها تیره شده، زن قهر می کند و ....

در نشستی که با حضور بهروز افخمی کارگردان فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» و مهدی فخیم‌زاده و مرجان شیرمحمدی بازیگران فیلم برگزار کردیم درباره موضوعاتی چون نگاه تماشاگران به این اثر، سیری که افخمی از چند دهه پیش در سینما طی کرده و ادبیاتی که امروز برای یک فیلم اجتماعی و ارتباط با مخاطب امروزی برگزیده است، سوژه فیلم که بر اساس رمانی با همین نام نوشته مرجان شیرمحمدی شکل گرفته و بر یک موضوع ملتهب اجتماعی دست گذاشته است، دیدگاه شیرمحمدی همسر افخمی به مهاجرت و تاثیر زندگی در خارج از کشور بر شکل گیری این رمان و ...صحبت شد که این سرفصل ها را در بخش نخست میزگرد خواندیم.

در بخش دوم و پایانی میزگرد درباره ساختاری که افخمی برای روایت انتخاب کرده صحبت کردیم. مهدی فخیم زاده تعریف کرد که وجود راوی را برای فیلم خطرناک می دانسته و مرجان شیرمحمدی هم او را تایید کرد به خصوص وقتی متوجه شد افخمی، داود نماینده را که مخاطب او را به عنوان دوبلور فیلم های راز بقا و حیات وحش می شناسد به عنوان راوی انتخاب کرده است.

طرح این نکات از سوی شیر محمدی و فخیم زاده در نهایت افخمی را بر آن داشت که توضیحاتی درباره دلایل انتخاب های خود بیان کند. افخمی در بخشی از صحبت هایش اشاره کرد که وقتی در روز اول فخیم زاده عکس العمل نشان داد و گفت بازی در این نقش کار من نیست، متوجه شده که فخیم زاده درک کرده بازی در این نقش سخت است و همین واکنش مهدی فخیم‌زاده او را متوجه این مطلب کرده که این فیلم سخت است و یک اشتباه کوچک ممکن است اساس داستان را ویران کند.

یکی دیگر از ویژگی های این نشست، بازی و شیطنت های آهیل افخمی فرزند افخمی و شیرمحمدی بود که شیرنی خاصی ایجاد کرده بود و با صحبت های گاه و بی گاه این پسرک 5 ساله فضای جدی گفتگو تغییر می کرد. آهیل در میانه گفتگو از علاقه خود به بازی کردن در فیلم پدرش می گفت هرچند که بازی با تبلت خود را بسیار دوست می داشت.

با ما در بخش دوم این گفتگو همراه می‌شوید:

* تجربه چند سال اخیر سینمای ایران نشان داده که حضور راوی در فیلم چندان برای مخاطب جذاب نیست و معمولا این راوی در بین شخصیت ها گم می شود، اما در فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» راوی به خوبی به یکی از شخصیت های فیلم تبدیل شده است.

افخمی: رسیدن به این نتیجه که آیا فیلم نیاز به راوی دارد یا خیر، سخت بود. به خصوص اینکه قرار است راوی گاهی در داستان دخالت و نکاتی را به داستان اضافه و یا اینکه سوابق مورد نیاز داستان را بیان کند.

* چطور در نهایت به این تصمیم رسیدید؟

افخمی: واقعیت این است که با خودم خیلی فکر کردم و به سختی رضایت دادم. بسیاری معتقد بودند که باید راوی را حذف کرد و آنها فکر می‌کردند استفاده از راوی ممکن است با عادت های تماشاچی همخوانی نداشته باشد. البته در نهایت تصمیم را گرفتم و خوب از آب درآمد.

* صدای داود نماینده با آثاری درباره حیات وحش شناخته شده است. چرا روایت را به او سپردید؟

افخمی: می خواستم بی طرفی در روایت را حفظ کنم.

* آقای فخیم زاده شما موافق حضور راوی بودید؟

فخیم‌زاده: قطعا نه.

افخمی: فخیم‌زاده گفت کار خطرناکی است و اشاره کرد که داود نماینده همیشه داستان‌های حیات وحش را نریشن‌خوانی کرده است. ولی من باید این حس را که راوی با شرایط قهرمان های داستان بیگانه است، درمی آوردم و فقط صدای داود نماینده می توانست این حال و هوایی که می خواستم همخوانی داشته باشد.

فخیم زاده: یک روز بهروز گفت می خواهم از راوی استفاده کنم اما عده ای توصیه کرده‌اند که بهتر است راوی در کار نباشد.

من هم همان موقع نظرم این بود که بهتر است راوی نداشته باشیم. در فرصت دیگر که در منزل افخمی جمع بودیم به ما گفت می خواهد از صدای داود نماینده اسفاده کند. یادم هست که خانم شیرمحمدی هم مخالفت کرد. من گفتم استفاده از صدای نماینده خطرناک هست اما بهروز می دانست چه کار می کند.

راستش را بخواهید من به هیچ وجه از نریشن در فیلم هایی که ساخته‌ام استفاده نکرده ام. در مورد فلاش‌بک هم همین نظر را دارم و معتقدم در مواقع خاص باید استفاده شود. یادم هست یکبار در فیلم «میراث من جنون» از فلاش‌بک استفاده کردم که آن هم فقط از صدا برای بازگشت به گذشته بهره بردم.

* یکی از نکات در فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» فاصله گرفتن بهروز افخمی از رنگ مایه طنزی است که در آثار قبلی به کار برده است.

افخمی: خاصیت آدمیزاد این است که در دوره های مختلف زندگی نسبت به شرایط موجود در جامعه عکس العمل نشان می دهد که این عکس العمل ها با توجه به موضوع مورد بحث متفاوت است.

*چطور؟

افخمی: مصداقی شرح می دهم. فیلم «عروس» در شرایطی ساخته شد که جنگ تمام شده و زندگی به روال عادی برگشته بود و جوان ها می خواستند به هر قیمتی پولدار شوند و زندگی خود را بسازند بدون اینکه به عاقبت کار فکر کنند. شرایط آن روز اجتماعی که در آن زندگی می کردم ایجاب کرد تا فیلمی مثل «عروس» را بسازم. در آن فیلم نسل جوان را متوجه این مطلب می کردم که راهی که انتخاب کردید ممکن است نتیجه خوشایندی نداشته باشد. این هشدار را به اقتضای شرایط جنگ زده و بحرانی و خطرناک آن دوران جامعه می‌دادم.

* «شوکران» هم به همین منوال بود.

افخمی: «شوکران» هم همینطور بود. این فیلم در سال هایی ساخته شد که مردم دنبال جریانی افتاده بودند که به آن اصلاحات می گفتند. تغییرات سیاسی باعث شده بود جامعه به سمت لیبرالیسم سوق یابد. منتها آن روزها هم متوجه نبودند جامعه بیش از اینکه نیاز به لیبرالیسم داشته باشد به کاستن اختلاف طبقاتی بین اقشار مختلف مردم نیاز دارد و توجه به وجود اختلاف طبقاتی نخستین پدیده ای بود که باید متوجه آن می شدیم. «شوکران» هم براساس همین دغدغه ساخته شد.

* پس شما همچنان هشدار می‌دادید.

افخمی: دقیقا هشدار بود و به مخاطب می گفت که شاید خودتان ندانید چه خطراتی در کنار شما وجود دارد. «شوکران» هشدار می داد که فقر و محرومیت نتیجه اختلاف طبقاتی است که آدمها را به بمب تبدیل می کند؛ بمبی که هر لحظه آماده منفجر شدن است.

شخصیت سیما در فیلم «شوکران» زاییده همین اختلاف طبقاتی بود، بنابراین این داستان را باید خشن و تلخ تر از آنچه هست می ساختم.

ولی امروز مردم بعد از گذشت دوازده سال و اتفاق هایی که در مملکت رخ داده کمی پخته تر شده اند و اگر مساله ای هم پیش آید تجربه گراتر با آن برخورد می کنند. کما اینکه مسئله ای که در فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» مطرح می شود ترسناک‌تر از «شوکران» است اما می توان این معضل را با ملایمت و بسیار پخته تر از گذشته بیان کرد.

* فکر می کنید «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» در جهت آگاهی بخشی به نسل جوان موفق است؟

افخمی: اگر نسل جوان را گروه سنی 20 تا 30 سال در نظر نگیریم بله تاثیر داشته است، اما نکته این است که این فیلم به درد نوجوانان و جوانان زیر 30 سال نمی خورد چراکه چنین داستانی را به عنوان مساله جدی زندگی خود تجربه نکرده و به آن توجه نمی کنند. بنابراین این فیلم به درد افراد پخته می خورد.

* انتخاب مهدی فخیم زاده هم از آن انتخاب‌ها بود!

فخیم‌زاده: این مساله که یک بازیگر بتواند در یک قالب بنشیند یک حسن است، اما در سینما اگر بخواهیم نقشی را انتخاب کنیم این انتخاب منوط به سابقه انتخاب است و اصولا وقتی می گویم هنرپیشه ها در یک نقش کلیشه می شوند به این دلیل است که یک نقش از بازیگر دیده می شود و همان نقش مدام به بازیگر پیشنهاد می شود.

یادم هست بعد از بازی در «مسافران مهتاب» کلی وقت صرف کردم تا پیشنهادهای بازی در نقش عقب افتاده ها را رد کنم. ولی بازی کردن نقشی که در «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» داشتم، سابقه نداشت و جلوه دادن وجه پنهان یک بازیگر هنر است.

* با این اوصاف از اول می دانستید از عهده این نقش بر آیید چون هم تجربه بازی را دارید و هم پرویز هم سن و سال خود شما است.

فخیم زاده: نه اتفاقا اینطور نبود.

*یعنی چی؟

فخیم‌زاده: یعنی اینکه من روز اول بعد از فیلمبرداری چهار صحنه، به افخمی گفتم بازی در این نقش کار من نیست. من بعد از بازی در این فیلم، خودم را نمی شناختم. اصلا فکر نمی کردم یک روز نقش یک پیرمرد با این مشخصات را بازی کنم و اگر اعتمادی که به بهروز داشتم در کار نبود امکان نداشت این نقش را بازی کنم.

* به عنوان کارگردان هنگام اجرا درباره کارگردانی آقای افخمی اظهارنظری هم می کردید؟

فخیم‌زاده: به هیچ عنوان اظهار نظر نمی کردم. یک بازیگر باید از ابتدا یا نقشی را قبول کند و یا نکند اما اگر قبول کرد باید فقط گوش به کارگردان داشته باشد.

من هم زمانی که پذیرفتم در «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» بازی کنم هیچ دخالتی در کار کارگردان نکردم و فقط مواظب بودم چراغ قرمز بهروز روشن نشود. بنابراین هر آنچه می گفت بی چون و چرا می پذیرفتم.

افخمی: روز اول که فخیم زاده عکس العمل نشان داد و گفت کار من نیست، متوجه شدم که فخیم زاده درک کرده بازی در این نقش سخت است. همین واکنش مهدی مرا متوجه این مطلب کرد که این فیلم سخت است و یک اشتباه کوچک ممکن است اساس داستان را ویران کند.

* بعد از اینکه فخیم زاده گفت کار من نیست شما چه عکس العملی نشان دادید و اگر مهدی فخیم زاده می رفت بازیگر جایگزین داشتید؟

افخمی: بازیگر جایگزین نداشتم و اصلا نمی گذاشتم چنین اتفاقی بیافتد و فخیم زاده برود. اما متوجه شدم که خیلی وحشت کرده است. بعد از اینکه فخیم زاده را برگرداندم متوجه شدم که انتخاب خوبی داشته ام. ضمن اینکه مشکل فنی داشتیم و البته گوهر خیراندیش هنوز آماده نبود و لازم داشت توضیحات مفصلی درباره نقش «شهدخت» به او بدهم.

فخیم‌زاده: واقعیت این است که توصیه هایی که به گوهر خیراندیش می کرد مرا ترساند و سوالم این بود که بهروز چه راهی را می خواهد برود؟ و می گفتم که من آدم این راه نیستم.

افخمی: من با گوهر خیراندیش تمرین می کردم و این تمرین به برداشت یازدهم رسیده بود. بعد دیدم که فخیم زاده بلند شد و گفت من بازی نمی کنم، خسته شدم و ادامه داد که من به نقش های این شکلی عادت ندارم.

فخیم زاده: نگفتم عادت ندارم. دقیقا عین جمله ام این بود که بازی در این فیلم کار من نیست.

افخمی: در نهایت با هم حرف زدیم و در برداشت چهاردهم گفتم «کات خوب شد». بعد فخیم زاده گفت می خواهم تصویر را ببینم، وقتی دید گفت دوباره بگیریم گفتم برای چی؟ گفت بد بازی کردم نباید مبالغه می کردم.

اینها را گفتم که این نکته را متذکر شوم که اتفاقا تاکیدهایی که فخیم زاده روی نقش خود داشت تاثیر مثبتی در کل کار گذاشت.

فخیم زاده: چون تمرکز روی گوهر خیراندیش بود. من متوجه شدم که افخمی شخصیت درون گرا می خواهد و این کار من نبود.

* دقیقا کدام سکانس بود که به این نتیجه رسیدید با افخمی نمی توانید کار کنید؟

افخمی: همان صحنه ای که فخیم زاده روزنامه می خواند. نکته دیگر این بود که فخیم زاده بعد از اینکه این نما را دید و گفت که نباید مبالغه کند تکلیف خود مرا هم روشن کرد.

*چطور؟

افخمی: متوجه شدم فخیم زاه خطری را متوجه شده که من شاید حواسم به آن نبوده و آن این بود که با پررویی می خواهم فیلمی بسازم که سخت تر از فیلم هایی است که تا کنون ساخته ام و متوجه شدم که در بازی دیگر شخصیت‌ها باید مراقب باشم. مثلا روی نقش های فرعی بسیار کار کردم تا مبالغه آمیز بازی نکنند.

فخیم زاده: صحنه دیگری داشتیم که غذا در گلوی پرویز گیر می کند و حالت خفگی به او دست می دهد در آن صحنه من نگران مبالغه آمیز بودن بودم به همین دلیل سعی کردم کوتاه بازی کنم. در کل می توان گفت فیلم خطرناکی بود. البته هنوز هم می گویم فیلم خطرناکی بود.

شیرمحمدی: بهروز در هر چیزی دنبال جنبه خطرناکش می گردد.

* آقای فخیم زاده در صحبت هایش اشاره کرد که اصل داستان جدی تر از فیلم است. به عنوان نویسنده و بازیگر نقش آذر کمی درباره کلیت آنچه از داستان روی پرده مشاهده می کنیم، بگویید.

شیرمحمدی: درباره بازی من، بهروز توضیح خاصی نداد فقط سر یک صحنه درباره لحن بازی توضیح داد. اما خود من بسیار نگران بودم و مدام از او می پرسیدم آیا من دارم درست بازی می کنم که بهروز بازی مرا تایید می کرد. البته هنوز هم قضاوتی روی کار ندارم. کلا سخت است که بازیگر خودش را قضاوت کند.

* درباره داستان چطور؟

شیر محمدی: من فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» را خیلی دوست دارم اما نمی توانم تعیین کنم که چقدر از این علاقه به این موضوع بر می گردد که داستان فیلم نوشته من است.

عواطف اجازه نمی دهد صادقانه نگاه کنم. ولی در مجموع احساسی که نسبت به این فیلم دارم خوب است و فیلم «آذر شهدخت، پرویز و دیگران» را بسیار دوست دارم و خوشحالم که این داستان به فیلم تبدیل شد و خوشحالم که نقش آذر را بازی کردم.

* برای بازی در نقش آذر تردید نداشتید؟

شیرمحمدی: قبل از اینکه بهروز تصمیم بگیرد این فیلم را بسازد قرار بود من آن را کارگردانی کنم و با برخی از بازیگران هم صحبت کرده بودم اما بعد که قرار شد او کارگردانی کند برای بازی در فیلم تردید داشتم و سئوال می کردم که آیا اصلا خودم باید بازی کنم یا نه. اما در حال حاضر بسیار خوشحالم که در این فیلم هستم و همه مراحل کار برای من خوشایند بود.

* از بازیگران فرعی بنا بر موقعیت حضورشان در فیلم به درستی استفاده شده است؟

شیرمحمدی: بازیگران فرعی اغلب از بازیگران خوب تئاتر هستند که برخی از آنها در تلویزیون و سینما هم بازی می کنند. سال گذشته یک تئاتری بازی می کردم که سام کبودوند و امیر علی دانایی  هم در آن بازی می کردند. البته سام کبودوند در فیلمی که سه سال پیش برادرم ساخته بود بازی داشت و به نظرم  بازیگر بسیار خوبی است و آنطور که باید شناخته نشده است. همین آشنایی باعث شد دانایی به جمع ما بپیوندد.

* از نتیجه کار راضی بودید؟

شیرمحمدی: قطعا. خیلی علاقه دارم همراه با بهروز بازیگران تئاتر را به سینما معرفی کنیم چراکه بین بازیگران تئاتر استعدادهای بسیاری وجود دراد که خیلی تلاش می کنند و البته کمتر دیده می شوند و حالا اگر فیلمسازانی که این امکان را دارند تا بستر مناسب برای حضور بازیگران خوش استعداد تئاتر فراهم کنند، خیلی خوب است که این کار را بکنند. 

* نکته آخر اینکه یکی از ویژگی های «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» این است که می‌تواند در خارج از ایران و برای ایرانیان خارج‌نشین هم جالب باشد.

شیرمحمدی: من فکر می‌کنم ایرانیان مهاجر از دیدن این فیلم لذت می برند چون با دیدن «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» شمیمی از وطن به مشامشان می‌رسد. خود من تجربه زندگی کردن در خارج از کشور را داشته ام و زمانی که فیلمی از ایرانی ها را می دیدم لذت می بردم، حالا چه برسد به اینکه فیلمی با حال و هوای یک زندگی ایرانی ببینم.

گفتگو از پریسا ساسانی و نیوشا روزبان